شیوا نوروزی
وزراي دولت دوازدهم از سوي رئيسجمهور اعلام شد و وزارت ورزش و جوانان از جمله وزراتخانههايي است كه دكتر روحاني قصد ايجاد تغيير و تحولات در آن را ندارد. معرفي مجدد مسعود سلطانيفر به عنوان وزير پيشنهادي به مجلس شوراي اسلامي حاكي از اين است كه دولتمردان از عملكرد او رضايت دارند. اگرچه در مدت 9ماه گذشته ورزش ايران روزهاي نسبتاً آرامي را پشت سرگذاشت و اتفاقات شيريني را تجربه كرد، اما انتظارات جامعه ورزش در بسياري از موارد هنوز برآورده نشده و وعدههاي زيادي كماكان در حد وعده و وعيد باقيمانده است.
اين سومين باري است كه سلطانيفر براي تصدي پست وزارت ورزش به خانه ملت ميرود. او كه پيش از اين يكبار با رأي منفي و يكبار با رأي مثبت نمايندگان مردم مواجه شده، اميدوار است با عملكردي كه در اين مدت داشته براي دومين بار سكاندار وزارت شود. نگاهي به كارنامه سلطانيفر نشان ميدهد كه ورزش ايران براي رسيدن به وضعيت مطلوب راهي طولاني در پيش دارد و تلاش براي رفع كمبودها كمترين انتظاري است كه ميتوان از وزير پيشنهادي داشت. توجه هرچه بيشتر به رشتههاي مدالآور، حمايت از ورزش بانوان، محقق ساختن وعدهها، گرفتن كرسيهاي بينالمللي، توجه به مسائل فرهنگي، رسيدگي به معيشت قهرمانان و پيگيري پرونده فساد در فوتبال از جمله مواردي است كه بايد در رأس برنامههاي آقاي وزير قرار بگيرد.
ورزش قهرماني براي آنكه در مسير رشد و ترقي قرار گيرد نيازمند نگاهي حرفهاي و تأثيرگذار است؛ با وجود اينكه بيشترين مدالهاي كاروان كشورمان در آوردگاههاي حساس توسط رشتههاي غيرفوتبالي به ارمغان ميآيد، اما كمترين امكانات به همين رشتهها ميرسد. واريز نشدن بودجه فدراسيونها مشكلات مالي را به اوج خود ميرساند. تا جايي كه دغدغههاي اقتصادي به تيمهاي ملي ضربه ميزند. در اين صورت است كه انتقاد كردن تنها راه باقيمانده براي مليپوشان است، راهي كه نتيجهاي جز به حاشيه كشيدن تيم ملي و جنجالهاي رسانهاي ندارد. جاي تأسف دارد كه با گذشت نزديك به چهار دهه از انقلاب شكوهمند اسلامي مليپوشان در آستانه رويدادهاي سرنوشتساز از مهيا نبودن امكانات اوليه و مشكلات تغذيهاي رنج ببرند. بانوان ايراني كه نيمي از جمعيت كشور را تشكيل ميدهند، تاكنون بارها تواناييهاي خود را در عرصه ورزش به اثبات رساندهاند. كسب مدال المپيك از سوي كيميا عليزاده برگ ديگري را در ورزش بانوان ورق زد.
اگر وزير ورزش همچنان در انديشه تداوم بخشيدن به پيشرفت ورزش بانوان است، بايد با نگاهي فراجنسيتي امكاناتي در حد استانداردهاي روز دنيا در اختيار اين قشر قرار دهد. متأسفانه تعداد مديراني كه بين تيمهاي مردان و زنان تبعيض قائل ميشوند، كم نيست! هستند رشتههايي كه در بخش بانوان با هزينههاي ميلياردي نتيجه نگرفته و نميگيرند، اما در بخش بانوان و با امكاناتي در حد و اندازههاي يك تيم محلي در سطح بينالمللي ميدرخشند. از سوي ديگر اينكه محقق نشدن وعدهها انتقادي است كه همه ورزشكاران ايراني (به جز فوتبال) از وزير و ساير مسئولان ورزش كشور دارند. تأخير در پرداخت پاداش المپيكيها و پارالمپيكيها، تبعيض بين جوايز رشتههاي مختلف و فراموش كردن مدالآوران از جمله گلايههاي هميشگي قهرمانان و مليپوشان ايران است.
همين بيتوجهيها است كه در نهايت اوضاع معيشت ورزشكارانمان را در شرايطي بحراني قرار ميدهد؛ دستفروشي، كارگري يا كوچ به كشورهاي ديگر ثمره بيتفاوتي به حال و روز قهرمانان، مدالآوران و پيشكسوتان است. همه ورزشكاران ما ميدانند كه با پايان يافتن دوران قهرماني آنها ديگر كسي سراغ آنها را نميگيرد و مسئولان براي سبك كردن بار سنگين زندگي قدمي برايشان بر نميدارند. نداشتن كرسيهاي بينالمللي نيز در سالهاي اخير بارها ورزش ايران را تحتالشعاع قرار داده است. متأسفانه مديران ورزش كشور در مجامع بينالمللي سمتي ندارند و به همين خاطر است كه در تصميمات مهم و حساس هيچ ايراني دلسوزي وجود ندارد كه از حق و حقوق كشورمان دفاع كند. امروزه ديپلماسي ورزشي مبحثي مهم در جهان به حساب ميآيد كه متأسفانه فقر آن در ورزش ايران به وضوح حس ميشود. بيتوجهي به خلأهاي فرهنگي چالشي است كه سالها از آن رنج بردهايم و شعارهاي دهان پركن و جلسات متعدد نيز نتوانسته مشكلات فرهنگي ورزش را حل كند. فساد در فوتبال و ناپاكيهاي ورزش دو دغدغه مهم ديگر اهالي اين عرصه است؛ انتظار ميرود پرونده عريض و طويل پرونده فساد در فوتبال هرچه سريعتر و با پيگيري وزارت ورزش به نتيجه برسد.