شاهد توحيدي
اثري كه هماينك درصدد سخن گفتن از آن هستيم، يادنامه بيستمين سالگرد ارتحال آيتالله سيدمصطفي كاشفيخوانساري است كه با نام«شرح صفا» و توسط فرزند ايشان جناب سيدمحمدعلي كاشفيخوانساري تدوين و روانه بازار نشر شده است. اين يادمان از آن نظر كه علاوه بر شرح احوال و آثار آيتالله خوانساري، آيينهاي از شرايط فرهنگي، اجتماعي و سياسي دوران حيات آن بزرگوار نيز است، در جاي خود مهم و خواندني به شمار ميرود. علاوه بر اين، اهميت اين كتاب از اين منظر نيز ميتواند ديده شود كه مرحوم آيتالله خوانساري از اصحاب و شاگردان آيتاللهالعظمي بروجردي و كانون فعاليتهاي ديني نماياني در شهرهاي قم، تهران و مشهد نيز بوده است.
مؤلف اثر در ديباچه خويش، هدف از تدوين و گردآوري آن را چنين برشمرده است:
«خدا را شكرگزارم كه به اندازه بضاعتم توفيق حاصل شد تا بتوانم يادنامه والد معظم مرحوم آيتاللهالعظمي آقاي حاج سيدمصطفي موسويخوانساري(ره) را به رشته تحرير درآورم. اين شكرگزاري از اين جهت است كه چهار سال پيش(سال 1388) چند صفحهاي در اين رابطه نوشته بودم ولي توفيق ادامه آن را تا مدتها نداشتم تا اينكه در تيرماه سال 1390 مجدداً به فكر ادامه و تكميل آن افتادم و اين بار به لطف الهي عزم خود را جزم كردم. هدف از تهيه چنين كتابي را به شرح زير ميتوان برشمرد:
1- شناخت شخصيت و ابعاد وجودي يكي از علما و مراجع معظم تقليد كه در دوره حيات نه چندان طولانياش، به سهم خود نقش اجتماعي خاصي داشته است.
2- بهرهمندي از نكات آموزنده در روش زندگي، آداب و اخلاق، تفكرات، خلاقيت و ايدههاي ايشان در مواجهه با مسائل عصر خود.
3- حفظ ياد و زنده شدن خاطرات، نزد كساني كه با معظمله معاشرت داشتهاند.
4- معرفي به جويندگان مواريث علم و ادب، ايمان و صبر، خلق نيك و طاعت الهي، خيرانديشي و روشنگري، همت عالي به رغم موانع و مرارتها، همچنين معرفي به علاقهمندان از نسل حاضر.
5- اطلاع و آگاهي از چهرههاي مؤثر علمي، ديني و اجتماعي در تاريخ اين مرز و بوم و تلاش در جهت ثبت و حفظ آن.
بر اين باورم كه لطف الهي ذهن مرا ياري كرد و قلم را در تعيين موضوعات، طبقهبندي آنها و تنظيم محتواي آن هدايت نمود.
اما يقين دارم كه اين كتاب شامل همه زواياي شخصيتي آيتالله خوانساري نيست و اينك دست ما كوتاه از آن وجود باصفا در نگارش كامل شرح حالش. خوشا آنان كه اوقات ديدار با ايشان را به شناخت بيشتر و معرفتي سازنده براي خود آذين كردند.
براي اين يادنامه بسياري از همترازاني كه با ايشان معاشرت داشته يا افرادي كه به ديدارشان آمده يا در جلسات درس معظمله حضور داشتند يا از نزديكان و بستگان و ساير مؤمنيني كه لحظهها و اوقات گوناگوني از ايشان را به ياد دارند، سخنها براي گفتن داشته باشند. اما از آنجايي كه اينجانب به منظور تحقيقات اسنادي از جمله كتب، مقالات، جرايد، دستنوشتههاي معظمله، ثبت خاطرات، مصور نمودن بعضي مستندات، ترجمه بعضي از آنها، بررسي پايگاههاي اطلاعرساني(از طريق شبكههاي كامپيوتري) و بررسيهاي ميداني لازم، نتوانستهام يا فرصت نكردهام خدمتشان برسم با ديده منت پاي سخنشان خواهم نشست. سعيام بر اين بود كه به مناسبت بيستمين سالگرد رحلت ايشان بتوانم تا پايان سال 1390 آن را ارائه كنم ولي روند كار، همراه با لزوم حداكثر دقت در صحت مطالب به لحاظ نگارش و معنا، مواجه شدن با نام منابع و مأخذ مرتبط در زمانهاي مختلف از آنچه در اختيار داشته يا اطلاع داشتم و تلاش براي يافتن آن منابع، مقابله مجدد نقلقولهاي قديمي حتيالمقدور با همان اشخاصي كه روايت كردهاند يا راوي قابل اطمينان، بررسي و مقارنه با منابع قبلي در هماهنگي محتوا، پرهيز از درج مطالبي كه ممكن است شك و شبههاي براي اينجانب در نقل آن وجود داشته باشد و ... نشان داد كه سال مذكور سال شروع براي تهيه يادنامه(شرح صفا) بوده است. از خداوند متعال توفيق عمل مطابق رضايش را دارم و همچنين اگر نقصي در كار است عذر تقصير به روح متعالي پدر بزرگوارم ميبرم.»
مؤلف اثر در ادامه ديباچه خويش، نكاتي را جهت راهنمايي خوانندگان اثر بيان داشته كه ميتواند ياريگر ايشان در مطالعه اين اثر باشد. اين موارد عبارتند از:
1- شمارههاي داخل متن داراي توضيح كلمات مربوطه يا مأخذ مطالب يا شرح اشاره به افراد است كه در پاورقي ذكر شده و در انتهاي يادنامه فقط آن بخش از پاورقيها كه مأخذ مطالب يا منابع هستند، ذكر شدهاند.
2- نقلقولهاي مستقيم از افراد در داخل علامت نقلقول(گيومه) «» قرار گرفتهاند، همچنين بعضي عناوين، لغات، اسمها و واژگان خاص.
3- ممكن است توضيح يا معني بعضي كلمات و عبارات عربي براي آشنايان به زبان عربي آشكار بوده، همچنين شرح اشاره به افراد براي بعضي ديگر عيان بوده و در آن موارد نيازي به درج پاورقي براي آنان نباشد؛ ليكن از آنجايي كه مطالعهكنندگان محترم از تنوع اجتماعي برخوردار هستند ملاحظه و رعايت اين مطلب، ضروري به نظر آمد. اينجانب مراتب تشكر و قدردانيام را از اشخاص و گروههاي ذيل اعلام داشته و آرزوي توفيق و طول عمر پربركت يا طلب مغفرت و رحمت دارم براي عزيزاني كه به هر اندازه كوشش نموده و با كلام و نقل خاطرهاي از خود يا ديگران در رابطه با حضرت آيتالله و والدين گرانقدرش مرا ياري كردند از جمله، علاقهمنداني كه قبلاً بهطور مستقيم از ايشان آثاري را ارائه نموده يا در مراحل پاياني تدوين كتاب سند يا منبعي را معرفي كردند.
- براي نزديكانم بهخاطر آن بخش از مستندات بسيار باارزشي كه در اختيارم گذاشتند اعم از كتاب، عكس، نامه و در جهت غناي اين مجموعه كمك كردند و در ويرايش آن سهم مؤثر داشتند. همچنين مادر گراميام كه در فراز و نشيبهاي زندگي اين عالم ديني همراه بوده است.
-براي آن اهل علم و نظر از حوزه علميه، دانشگاه، حقوقدانان، جامعه وعاظ شهير، انجمن حكمت و فلسفه ايران(معاون محترم پژوهشي وقت) و نويسندگاني كه با مطالعه دقيق كتاب به نوعي نظرات خود را بيان نموده و بعضاً در ويرايش اين اثر سهم داشتند و نيز براي مسئولان محترمي كه در انجام ساير مراحل، از صفحهآرايي تا چاپ اين اثر سعي كردند يا آن را تسهيل نمودند.
-براي همسر ارجمندم كه تاكنون در نگهداري كتب مرحوم پدر، مرا همراهي نموده است، چنانكه در ساير مراحل زندگي.
-براي آن پژوهشگران و نويسندگان شرح حال علما كه بنا بر وسع اطلاعاتيشان در ثبت برخي آثار و ابعاد زندگاني حضرت آيتالله و والد معظمشان(آيتاللهسيدضياءالدين خوانساري) تلاش كردهاند.
اميد دارم كه خوانندگان محترم چنانچه مبحثي را در تكميل اين يادنامه متناسب با محتواي آن ميدانند مرا از نظرات ارزشمند خود بهرهمند نمايند.»
به هر روي، يادنامه آيتالله سيدمصطفي كاشفيخوانساري از آن روي كه به بازگويي تاريخچه حيات و خصال چهرهاي ميپردازد كه تاكنون كمتر درباره وي سخن رفته است، در موضوع خود اثري بديع محسوب ميشود و ميتواند ما را با يكي از چهرههاي خدوم و انديشمند روحانيت معاصر آشنا سازد.