هما ايراني
افراط در هر چيزي نوعي از اسراف به حساب ميآيد. افراط در خريد نيز برگرفته از نوعي فرهنگ اسرافگرايي است. ميشود گفت خريدهاي بيهدف كه بيشتر براي وقتپركني يا سرگرمي زنان و مردان صورت ميگيرد، به پديدهاي اجتماعي تبديل شده است. اين پديده كه به خودي خود در مناسبات اجتماعي و خانوادگي اختلالاتي ايجاد ميكند، مورد پسند هيچ مكتب و آييني نيست. دين اسلام نيز دراينباره نگاه مثبتي ندارد و آن را رفتاري نادرست تلقي ميكند. اسراف در اسلام به شدت نهي شده است.
حجتالاسلام سيد احمد ميرغفاري درباره اسراف ميگويد: تمايل به مصرف زياد يا مصرفگرايي، نوعي اسراف است كه در اسلام نهي شده است. اسراف درواقع بيهوده خرج كردن و بيهوده مصرف كردن و حيف و ميل كردن مال، خوراك، زمان و... است. خداوند در آيه 151 سوره شعرا در قرآن كريم، در اين باره ميفرمايد: شيطان به دنبال زينت دادن مسرفين است.
پيشنماز مسجد حضرت علي(ع) كه در منطقه 10 تهران واقع شده است دراينباره ادامه ميدهد: زيادهروي در هيچ چيز خوب نيست. در اسلام سفارش شده است كه حتي در انفاق كردن هم زيادهروي نبايد كرد و بايد جانب اعتدال را رعايت كرد. زيادهخواهي در نهايت جزايي جز حال بد ندارد.
حجتالاسلام ميرغفاري ادامهميدهد: مصرفگرايي و اسراف از ضعف انسان سرچشمه ميگيرد ولي از نظر بنده از دو مورد ميتوان آن را بررسي كرد؛ از نظر اخلاقي و از نظر رواني. برخي از افراد به دليل نارساييهاي روحي و رواني دچار مصرفگرايي و اسراف هستند و توجيه عقلاني براي رفتار خود ندارند. احساس خودكمبيني كه فرد با توسل به آن ميخواهد حقارت خودش را جبران كند، از روان افراد سرچشمه ميگيرد. تجملگرايي و تجملپرستي نيز از جمله موارد رواني اين قضيه به شمار ميرود. معمولاً وقتي افراد ميخواهند خودشان را مطرح كنند كه من نيز چنين و چنان هستم و من اينگونه رفتار ميكنم و آنگونه زندگي ميكنم، به اسراف هم روي ميآورند. درواقع اين افراد ميخواهند با رفتارهايي ذهني، خودشان را بزرگ، مهم، خوب يا برتر از سايرين نشان دهند.
وي ميافزايد: برخي ديگر از افراد نيز به دلايل اخلاقي، دچار زيادهخواهي هستند. ميتوان منشأ اصلي بروز زيادهخواهي در اين گروه را ضعف ايمان برشمرد و مشكل را در اين مورد جستوجو كرد.
اين كارشناس مذهبي چشم و همچشمي را يكي از نشانههاي ضعيف بودن ايمان برميشمارد و ميگويد: در پي هواي نفس رفتن، كوتهفكري و ريا، از نشانههاي بياخلاقي در اين باره است.
حجتالاسلام ميرغفاري ادامه ميدهد: اينها نشاندهنده حب دنياست. بايد ايمانها را قوي كرد تا از بروز تأثير منفي اسرافگرايي و خصايلي از اين قبيل، جلوگيري كرد. وقتي افراد يك جامعه تصورشان بر اين باور باشد كه مصرف زياد نوعي ارزش و بزرگي است، تاثيرات سوئي هم بر جامعه خواهد گذاشت.
وي ميافزايد: احاديث و روايات زيادي دراينباره وجود دارد كه ميتواند نشاندهنده اهميت موضوع باشد. آيات زيادي هم در قرآن كريم وجود دارد كه انسانها را از اسراف كردن برحذر ميدارد. از جمله در سوره يونس در آيه 12 گفته شده است كه مسرفين هدايت نميشوند يا در سوره غافر آيه 28 آمده است كه مسرف ستمكار است. در سوره يونس آيه 83 هم آمده است كه زيادهروي برادري با شيطان است. در سوره اسرا آيات 26 و 27 هم گفته شده است كه كسي كه اسراف نكند، فقير نميشود.
از ائمه اطهار(ع) از جمله حضرت علي(ع) دراينباره نقلقولهاي فراواني به جا مانده كه مراجعه به آنها ميتواند براي ما راهگشا باشد. پيامبر اكرم (ص) نيز فرمودهاند كه خيري در اسراف نيست و مصرف مال در غيرموردي كه حق آن است، اسراف است.
حرمت طبيعت را نگه داريم
در مضمون حديثي كه از پيامبر اكرم يادم هست، آن بزرگوار نگران بودند كه مبادا غير مسلمانان در تقوا از مسلمانان پيشي بگيرند. اين نگراني را بايد امروزه در مهمانيهايمان بررسي كنيم. شايد آن پيامبر بزرگ بابت امروز اظهار نگراني ميكردند كه تجملگرايي در مهمانيها و زندگيهايمان موج ميزند.
چندي پيش در مهماني دوستي دعوت داشتم كه در آن با انواع و اقسام تنقلات و خوردنيها از مهمانان پذيرايي ميشد. كودكان خوردنيها را برداشته، كمي از آن را ميخوردند و مقداري را زير پا انداخته و حيف و ميل ميكردند. انگار آنان هم آموخته بودند كه ميشود ريخت و پاش كرد و هدر داد. يكي دو نفر از آنان از كار بقيه همبازيهايشان در آن مهماني ناراحت شدند. يكي از آنها از جمع دوستانهشان بيرون رفت و دويد پيش مادرش. مادرش كه از دور نظارهگر ماجرا بود، رو كرد به ميزبان كه با تعجب به آن كودك نگاه ميكرد. آن زن كه ساكن يكي از كشورهاي اروپايي و براي سفر به ايران آمده بود، به ميزبان گفت: «ببخشيد، ما عادت نداريم در مهمانيهايمان ريخت و پاش بيهوده كنيم. فرزندم از اينكه بچهها شيرينيها و ميوهها را گاز ميزنند و نيمهخورده رها ميكنند، ناراحت شده و تعجب كرده است». ديگر بقيه جمله او را كه باعث چشمغره و ناراحتي ميزبان شده بود نميشنيدم، ولي همان هم كافي بود تا به خودمان فكر كنم. به فرهنگمان كه اين چيزهاي ظريف ولي مهم را بايد به ياد بياورد و براي مردم بازنويسي كند. درواقع ما بايد فرهنگ اصيلمان را كه اجازه نميداد طبيعت به هدر برود به ياد بياوريم. در ايران باستان، طبيعت، خاك، آب، هوا، آتش و هر چيز برگرفته از طبيعت حرمت و احترام داشت. مگر ميشود حرمت چيزي را دانست ولي با بياحترامي با آن برخورد كرد؟! پيشينيان ما حرمت طبيعت و هر چيز برگرفته از آن را نگه ميداشتند و اسراف نميكردند. اكنون نيز بهتر است حرمت به طبيعت را به ياد بياوريم يا اگر لازم است، دوباره بياموزيم و ديگر اسراف نكنيم.