احمد محمدتبريزي
صحبتهاي عجيب و غريب يكي از آقازادهها در توجيه فعاليتهاي اقتصادياش با واكنشهاي زيادي روبهرو شد. اين آقازاده با پيش كشيدن بحثهاي فكاهي مثل برتري ژن و خون، به دنبال راهي براي پوشاندن حمايتها جهت كارهاي تجاري و اقتصادياش است. در اين رابطه بايد گفت آن طور كه برخي فكر ميكنند بحث ژن و هوش فقط نميتواند به فعاليتهاي اقتصادي محدود شود. ژن اگر خوب است چرا شجاعت، دلاوري و ايثار را دربر نگيرد؟ بله! آقازادهها هم ميتوانند همچون مدافعان حرم، لباس رزم بر تن كنند و وارث شجاعت و از خودگذشتگي باشند. مثل همان كاري كه فرزند برخي مسئولان در دوران دفاع مقدس انجام دادند و با رفتنشان به جبهه، امنيت را براي كشور به ارمغان آوردند تا نسلهاي بعدي به راحتي به كار اقتصادي بپردازند!
در دهه 60 كه مسائل مالي و مادي مثل امروز دغدغه افراد نبود و ارزشهاي معنوي در اجتماع پررنگ بود بين فرزند مسئولان با ديگر اقشار جامعه تفاوتي وجود نداشت. سبك زندگي آنها همانند ساير جوانان بود و كسي از امتياز ويژهاي برخوردار نبود. همه همرنگ و يكدست بودند و كسي خودش را برتر از ديگران نميديد. جنگ كه شروع شد، بودند آقازادههايي كه بدون هيچ دلبستگي دنيوي همپاي ديگر جوانان و فرزندان اين مرز و بوم وارد جبههها شدند. شهيد محمدحسن قدوسي يكي از اين جوانان است كه بياعتنا به موقعيت متمايزي كه ميتوانست در جامعه داشته باشد، براي دفاع از كشور عازم مناطق عملياتي شد. پدر او شهيد آيتالله علي قدوسى از مدرسين و استادان حوزه علميه قم بود و در اوايل انقلاب سمت دادستاني كل كشور را برعهده داشت.
شهيد قدوسي فارغ از امتيازاتي كه ميتوانست نصيبش شود، با اتكا به تلاش و پشتكارش در جامعهشناسي قبول ميشود. قبولي در دانشگاه مانعي براي رفتن او به جبهه نميشود و در همان اولين ماههاي جنگ به ديگر رزمندگان ميپيوندد. شهيد قدوسي سال 1359 به جبهه سوسنگرد ميرود و به سپاه هويزه كه فرمانده آن شهيد حسين علمالـهـدي از دوستان و همرزمان قـديمش بـود وارد ميشود و با حضور در صحنههاي نبرد، ايمان خود را به آزمايش ميگذارد.
هنگامي كه اين شهيد بزرگوار براي ديدار با امام به همراه دوستانش به تهران ميآيد به پدرش شهيد آيتالله قدوسى ميگويد: «من در جبههها احساس كردم زمانى كه دشمن حمله مىكند و ما در محاصره خمپارههاى دشمن قرار مىگيريم و آن قدر خمپاره به طرف ما شليك مىشود كه گويى از آسمان خمپاره مىبارد، آن وقت است كه معلوم مىشود چه كسى خداپرست است و موحد واقعى كيست» و به واقع در چنين بزنگاههايي آدمهاي شجاع و خالص مشخص ميشوند.
شهيد قدوسي در 16 دي 1359 در هويزه در كنار شهيد علمالهدي و ديگر دانشجويان پيرو خط امام تا آخرين قطره خون مقابل تانكهاي بعثي ايستادگي ميكند و در راه دفاع از اسلام و ايران به شهادت ميرسد. رفتار متواضع و خاضعانه شهيد در جبهه سبب شده بود كسي نداند او فرزند دومين مقام قضايي كشور است.
شهيد آيتالله مهدي شاهآبادي نيز نمونه ديگري از اخلاص، خشوع و پاكي فرزندان بزرگان است. پدر ايشان آيتالله محمدعلي شاهآبادي از بزرگترين استادان حوزه بود كه به فيلسوف فطرت شهرت داشت. از شاخصترين شاگردان آيتالله شاهآبادي، سيدروحالله خميني بود.
مهدي شاهآبادي هيچگاه به فكر استفاده از جايگاه و شأن استادي پدر نبود و با قبول مسئوليتهاي خطير تلاش زيادي جهت خدمت به مردم داشت. با اينكه آيتالله شاهآبادي با رأي بالاي مردم تهران به مجلس راه يافته بود ولي اين مسئوليتها مانعي براي رفتن ايشان به جبهه نبود.
شهيد شاهآبادي در واپسين سخنرانياش قبل از شهادت كه در مقر لشكر ۲۵ كربلا ايراد كرد به نكته جالبي اشاره كرد كه حاكي از عشق به شهادت در راه خدا بود؛ آنجا كه گفت: «اگر شهادت، ميتواند نظام توحيديمان را حفظ كند؛ اگر شهادت ميتواند دشمن را ذليل كند؛ اگر شهادت ميتواند تفكر و بينش اسلاميمان را به دنيا اعلام كند، ما آماده اين شهادتيم.»
در آخر در واپسين مرحلهاي كه آيتالله از مناطق جنگي جنوب بازديد ميكرد، در منطقه عملياتي جزيره مجنون در اثر انفجار و اصابت تركش در حالي كه در جمع رزمندگان اسلام حضور داشت شربت شيرين شهادت را نوشيد و با پرواز خونين و ملكوتي خويش به ملكوت اعلي پيوست. تاريخ شهادتش 63/2/6 مصادف شد با شب شهادت امام موسي الكاظم(ع) تا با آن امام همام محشور گردد.
امام خميني(ره) در رابطه با شهادت مهدي شاهآبادي فرمود: «اين شهيد عزيز... مجاهدي شريف و خدمتگزاري مخلص براي اسلام بود. مبارك باد بر حضرت بقيهالله چنين فداكاري و جانبازي در راه هدف بزرگ و اسلام عزيز كه با شهادت افتخارآميز خود، ملت عظيمالشأن ايران به ويژه روحانيت عاليقدر را سرفراز مينمايند.»
حافظه تاريخيمان به ما يادآوري ميكند آقازادگي هميشه با تفاوت با بقيه مردم و شركت در فعاليتهاي پرسود اقتصادي نيست. معناي آقازاده بودن مانند بسياري از معنا و مفاهيم ديگر در اين چند ساله با استحاله روبهرو شده است و آقازادهها تا چند دهه پيش اگر برترياي داشتند در خلوص، خدمت و ايثار بود.