احمدرضا صدري
هشتمين جلد از مجموعه «اسناد نهضت اسلامي»به گردآوري و تدوين استاد ارجمند آيتالله سيدهادي خسروشاهي به بيانيهها، تلگرافات و جوابيههاي مرجع مجاهد مرحوم آيتاللهالعظمي سيدعبدالله شيرازي(قده) در مقاطع پيش و پس از پيروزي انقلاب اسلامي اختصاص يافته است. اين بيانيهها بازه زماني نسبتاً گستردهاي را تشكيل ميدهند و از مقطع آغاز نهضت اسلامي تا پايان حيات آن مرجع نامدار در مهرماه 1363 را در برميگيرند. همچنين دراين مجموعه، اعلاميههايي را نيز ميتوان يافت كه از حساسيت آيتالله نسبت به شرايط شيعيان و مسلمانان نسبت به سرنوشت ديگر كشورهاي اسلامي حكايت دارد. تدوينگر ارجمند اين مجموعه در ديباچه خويش بر اين اثر تاريخي چنين آورده است:«پيروزي انقلاب اسلامي ايران با رهبري امام خميني، مشاركت مردم و با الهامگيري از آموزههاي اسلام رقم خورد. در جريان حركت انقلابي مردم ايران از آغاز نهضت اسلامي در سال1341 مراجع محترم تقليد نيز در كنار امام بودند، در بزنگاههاي تاريخي به رژيم اعتراض مينمودند و نيات و خواستههاي خود را در قالب اعلاميههايي به كارگزاران رژيم يا مردم ابلاغ ميكردند. اين اعلاميهها در تقويت روحيه مبارزه بين مردم و قوام نهضت اسلامي نقش ويژهاي داشت و هر چه به پيروزي انقلاب و روزهاي اوج مبارزه نزديكتر ميشويم، حمايت مراجع از مبارزات امام و مردم صريحتر و پررنگتر ميشود.
آيتاللهالعظمي سيدعبدالله شيرازي از مراجع بزرگ تقليد از حاميان امام و مبارزان با رژيم پهلوي بود. او كه در خطه جنوب همراه پدر بزرگوارش با نفوذ بريتانيا جنگيده بود به مدت شش ماه از طرف حكومت تبعيد شد و طي اين سالها روحيه شجاعت و استقامت در وجود ايشان شكل گرفت. وي در سال1333 براي طي مدارج عالي تحصيل راهي نجف شد و در محضر آيات سيدابوالحسن اصفهاني، ميرزاينائيني و آقا ضياءالدين عراقي تلمذ كرد. تا اينكه پس از 10 سال به زادگاه خود بازگشت و در بسط علوم حوزوي و تأسيس مدارس كوشيد. در دوران رضاشاه و در عصر مبارزه با شعائر اسلامي، وي از شيراز به قم رفت و پس از مذاكره با آيتالله حائري درباره كشف حجاب خواستار پيگيري و ممانعت از اين امر شد. ايشان در جريان حمله رژيم به مسجد گوهرشاد در آنجا حضور داشت و توسط عمال رژيم دستگير شد. از آن پس به نجف رفت و در آنجا اقامت نمود.
با شروع نهضت اسلامي امام خميني(ره) وي در حمايت از نهضت اعلاميهاي عليه تصويب لايحه انجمنهاي ايالتي و ولايتي صادر نمود. پس از آن در جريان حمله به فيضيه نيز اين فاجعه را به علماي ايران گوشزد كرد و در جريان قيام15 خرداد بيانيه مفصلي پيرامون حكومت ضد ديني شاه خطاب به ملتها و دولتهاي مسلمان صادر نمود. آيتالله شيرازي علاوه بر مسائل ايران به سرنوشت ساير نقاط جهان اسلام نيز حساسيت نشان ميداد. ايشان تجاوزات صهيونيسم را به مسلمانان در اقصي نقاط جهان محكوم كرده و تلگرافهايي به سران رژيم در اعتراض به همكاري رژيم پهلوي با رژيم اشغالگر قدس مخابره ميكرد. ايشان در حين پيروزي انقلاب اسلامي نيز در اعتراض به كشتار مردم در وقايع مختلف به رژيم اعتراض نمود و اعلاميههايي صادر كرد و پس از پيروزي انقلاب نيز با حساسيت خاص يك مرجع ديني روند امور انقلاب و نظام را پيگيري ميكرد. مجموعه حاضر شامل اعلاميهها و نامههاي آيتالله شيرازي است كه هر كدام از آنها در جاي خود سندي تاريخي محسوب ميشود و گوشهاي از تاريخ نهضت اسلامي و انقلاب اسلامي را روشن ميكند.»
همانگونه كه اشارت رفت، بيانيههايي كه در اين مجموعه آمدهاند، بازه زماني گستردهاي را دربر ميگيرند. يكي از اولين اسناد اين اثر، پاسخ آيتالله العظمي سيدعبدالله شيرازي به پرسش جمعي از مدرسين حوزه علميه قم پيرامون مشروعيت حكم دادگاه نظامي ارتش درباره اعضاي جمعيت موتلفه اسلامي درپي اعدام انقلابي حسنعلي منصور است. اهميت اين سند تاريخي درآن است كه رژيم پهلوي در پي آن بود كه با تمسك به غير شرعي بودن ترور در اسلام، اقدام اعضاي اين جمعيت را در اذهان عمومي مشوه سازد و آن را نامشروع نشان دهد. آيتالله شيرازي در اين جوابيه آوردهاند: «حضرات حجج اسلام آقايان مدرسين و فضلاي حوزه علميه مقدسه قم دامت افاضاتهم
پس از اهداي سلام و استدعاي دوام توفيقات آقايان از محضر مقدس خداوند متعال، در پاسخ سؤالات فوقالذكر آن حضرات همچنان كه ميدانيد حكومت جائر ايران در اين دو سه ساله اخير آنچنان زبانه آتش ظلم و استبدادش بالا گرفته كه به منظور بقاي خود و انجام اوامر اربابان نصارا و يهود از هيچ گونه عمل خلاف دين، قانون و انسانيت فروگذار نكرده و از نصايح ساير مراجع تقليد عظام و علماي اعلام و ناصحان و خيرانديشان ملت اثري جز مزيد شرارت به وجود نيامد (و ما زادهم الا طغيانا و ظلماً) و پس از جعل قوانين برخلاف ديانت مقدسه اسلام و خونريزيها از قبيل فاجعه عظيمه مدرسه فيضيه قم و كشتار هزاران نفر از ملت مسلمان ايران در روز12 محرمالحرام به جرم حقگويي و مساعدت علما كه فراموششدني نيست و ساير قضايا از حبس و تضييق بر حضرات علماي اعلام و بزرگان ملت، دولت منصور به دستور شاه و مساعدت مجلسين مصنوعي محرم دست به نغمه بالاتر زده و ملت مسلمان ايران را با تصويب نمودن مصونيت اتباع امريكا برده اجابت قرار داده و مملكت مستقل چند هزار ساله ايران را تحت استعمار حقيقي اجانب قرار داده، حضرت آيتالله خميني را كه يكي از مراجع تقليدند به جرم نصيحت و حقگويي و برملا ساختن خطرات و نكبات اين تصويبنامه و برخلاف قانون به خارج كشور تبعيد نموده كه اكنون اطلاع صحيحي از حال و مكان ايشان در دست نيست، در حالي كه مراجع تقليد به نص قانون علاوه بر آزادي نطق و بيان، مصونيت دارند. البته به مقتضاي علاقه به ديانت و ناموس و آب و خاك چنانچه حوادثي از قبيل قتل منصور و مانند آن پيش آيد جاي هيچ گونه تعجبي نيست و به طور مسلم حكم دادگاه در اين باره نسبت به اعلام و حبس آن عده هيچ گونه از نظر شرع ارزش ندارد و نميتوان آنها را مفسد خواند، بلكه مفسد واقعي دستگاه جبار حكومت است كه در واقع خود سبب اينگونه حوادث ميشود.»
به هرروي مجموعهاي كه از آن سخن رفت، بخشي از مجموعه اسناد حضور مستمر مرجعيت ديني در تاريخ انقلاب اسلامي است كه بيترديد مطالعه آن براي عموم محققان و در نگاهي كليتر، عموم علاقهمندان تاريخ نهضت اسلامي مفيد خواهد بود و چنين باد.