كسري محمديان
تا به حال اتفاق افتاده كه در مواقع خاص و حساس، خود را جاي طرف مقابلتان بگذاريد؟ يا وقتي مشكلي براي يكي از دوستان و آشنايانتان پيش آمده آيا خود را براي لحظهاي در موقعيت آن فرد قرار دادهايد و راه حل خود را براي رفع مشكل ارزيابي كردهايد؟ ضربالمثل معروف «كنار گود نشستهاي و ميگويي لنگش كن» نقل همين موضوع است. اينكه فقط كنار گود زندگي ديگران نشستهايم برايشان عتاب و خطاب ميكنيم. ما حتي براي لحظهاي هم خود را در موقعيت آنها قرار نميدهيم ولي براي زندگيشان با زاويه ديد خود، نسخه هم ميپيچيم. بيچاره در سوگ عزيزش نشسته و دست بر قضا فرد مشهوري هم است ولي اصلاً براي لحظهاي حال اين فرد عزادار مشهور را هم درك نميكنيم و حتماً ميخواهيم يا با او عكس بگيريم يا امضا. آيا وقتي خود ما در چنين شرايطي باشيم، ميتوانيم چنين رفتارهاي آزاردهندهاي را تحمل كنيم؟ فرمايش حضرت علي(ع) كه «هرچه را براي خود ميپسندي براي ديگران هم بپسند» مصداق كامل درك كردن ديگران است. اگر بتوانيم هر سخني كه ما را آزار ميدهد يا هر رفتاري كه از نگاه ما پسنديده نيست را براي ديگران هم نپسنديم قطعاً در زندگي خصوصي و اجتماعي خود فرد موفقي خواهيم بود.
درك ديگران، راز ارتباط سالم
درك كردن طرف مقابل كه ميتواند همسر، فرزند، معلم، راننده تاكسي، فروشنده يا هر كس ديگري باشد يك هنر بزرگ براي فرد است. معمولاً افراد كمي در جامعه هستند كه توانايي درك كامل طرف مقابل را دارند و در رفتار و گفتار خود در مورد ديگران اول يك تلنگر به خود ميزنند بعد ديگران را به باد نصيحت و پند و اندرز ميگيرند. اگر به كسي كه از تنهايي و بيكسي زجر ميكشد بگوييد دركت ميكنم كه چه دردي ميكشي، در حالي كه حتي براي يك زمان كوتاه هم در زندگي تنها نبودهايد و اصلاً طعم تنهايي را نچشيدهايد، فقط يك جمله تكراري بيخاصيت را برايش تكرار كردهايد. شما زماني ميتوانيد تسكين درد دوست و آشناي خود باشيد كه براي لحظهاي بتوانيد خود را جاي او بگذاريد.
روانشناسان به اين رفتار ميگويند: «امپاتي». امپاتي به معني خود را به جاي ديگران قرار دادن است. روانشناسان معتقدند امپاتي ميتواند تا حد زيادي مشكلات خانوادگي كه عموماً از عدم درك متقابل ناشي ميشود را حل و فصل كند. اگر پدر يا مادر هستيد خودتان را جاي فرزندتان بگذاريد. آيا چنين والديني را دوست داريد؟ اگر ما بتوانيم خود را جاي ديگران بگذاريم و از ديدگاه آنها به تأثير كارهايمان فكر و نگاه كنيم، قطعاً در روابط اجتماعي خود بسيار موفقتر عمل خواهيم كرد.
حتماً به اين مشكل برخوردهايد كه ديگران حرف شما را نميفهمند. در واقع شما شاكي هستيد كه چرا حرف ساده من را كسي نميفهمد؟ يكي از خطاهاي ما اين است كه فكر ميكنيم بايد ديگران مانند ما فكر كنند و بفهمند. به عبارتي ما فقط حرف خودمان را ميزنيم و بعد، كلي تعجب ميكنيم كه چرا ديگران حرفهاي ساده ما را نميفهمند؟ همين نكته ساده پايه سوءتفاهمهاي زيادي است كه هم زندگيهاي خانوادگي و هم معاملات تجاري را تحتالشعاع خود قرار ميدهد.
اين نكته را نبايد فراموش كنيم كه هركس منطق خودش را دارد حتي كسي كه شما منطقش را نميفهميد و ميگوييد منطق ندارد. براي برقراري ارتباط با ديگران مهمترين قدم همين درك كردن است. براي درك طرف مقابل خود بايد بتوانيم خود را جاي او بگذاريم و از دريچه چشم او نگاه و احساس كنيم. بايد سخن طرف مقابل خود را كامل گوش دهيم و با منطق و از زاويه نگاه او موضوع را بررسي كنيم. به طور مثال وقتي در محل كار يا خانه با همكار يا همسر خود دچار مشكلي شدهايد، خود را جاي او بگذاريد و از دريچه نگاه او به مشكل نگاه كنيد، در اين صورت بسياري از سوءتفاهمها برطرف ميشود. اگر والدين، خود را جاي فرزندان بگذارند و دنيا را تا حدودي از زاويه نگاه آنها ببينند، بيشك با فرزندان خود كمتر دچار مشكل خواهند شد.
همدلي و همدردي دو واژهاي است كه هميشه با هم به كار برده ميشود. همدلي درك طرف مقابل بر اساس عقل و منطق است در حالي كه همدردي از روي عواطف و احساسات است. همدلي و همدردي هر دو در تداوم ارتباط نقش بازي ميكنند، با اين تفاوت كه در همدلي نقش منطق قويتر از احساس است و شنونده با همدلي به خوبي به حرفهاي گوينده گوش ميدهد تا بتواند براي حل مسئله به او كمك كند ولي در همدردي صرفاً با تخليه هيجانات و عواطف منفي به او كمك ميكند. مثلاً وقتي يكدفعه فردي غمگين و ناراحت شروع به درد دل با ما ميكند چه كار بايد بكنيم؟ آيا صرف تسكين دادن او كار درستي است؟ آيا اساساً چنين فردي نياز به تسكين و توصيه دارد؟ آنچه كه اغلب افراد در چنين مواقعي به آن توجه نميكنند اين است كه حرفهايي كه با نيت خوب ميزنند در عمل نتيجه عكس داشته و هيچ كاركرد و تأثير مثبتي در حال و هواي فرد غمگين و مشكلدار ندارد. حرفهايي مانند اينكه «آن قدرها هم شرايطت بد نيست» يا «اين مسئله يك جنبه مثبت و خوب هم دارد كه ميتواني به آن توجه كني».
اگر لحظهاي خود را جاي فرد مقابل تجسم كنيم به درك بهتري از مسئله خواهيم رسيد. با تصور خود در چنين شرايطي متوجه خواهيم شد تنها چيزي كه در اين موقعيت از آن نفرت داريم شنيدن توصيه و تسكينهاي ديگران است. حرفهايي مثل «با گذر زمان حالت بهتر ميشود»، «آنقدر به خودت سخت نگير، مشكلت چندان هم بزرگ نيست»، «نبايد از خودت انتظار داشته باشي كه بار اول هيچ اشتباهي نكني» و... جز ناراحتتر كردن فرد مقابل تأثير ديگري ندارد. مسئله بسيار مهمي كه بايد به آن توجه كرد اين است كه وقتي كسي مشكلي دارد و در حال رنجيدن است نياز به همدلي و همدردي دارد نه راه حل. بهترين روش همدلي با افراد اين است كه سعي نكنيم آنها را از مشكلشان دور كنيم. كاري كه ما بايد بكنيم صحبت در مورد مشكلي است كه دارند.
اين كار را بايد به اين صورت انجام دهيم كه به جاي فرافكني و دور كردن فرد از مسئلهاي كه دارد، صحبتهاي او در مورد شرايط رنجآورش را به بياني ديگر به خود او بازتاب دهيد و در واقع او را همراهي كنيد. شايد به نتيجهبخش بودن اين روش شك داشته باشيد، ولي دليل اينكه جواب ميدهد اين است كه در اين حالت به احساسات فرد مقابل توجه كرده و آن احساسات را به رسميت ميشناسيم.
بنابراين افرادي كه نيازمند همدلي هستند ترجيح ميدهند عقده دلشان را خالي كنند، نه اينكه بابت رفتار و احساساتشان سرزنش شوند. ما با برگرداندن حرف خودشان نه با استدلال منطقي ميتوانيم به آنها كمك كنيم آنچه را كه عذابشان ميدهد بيرون ريخته و سبك شوند. اگر بتوانيم اين كار را انجام دهيم آنان به احساس بهتري رسيده و از ما بابت اينكه شنونده خوبي بودهايم تشكر خواهند كرد. اين كار و تأثير مثبتي كه در بهتر شدن حال فردي ديگر داشتهايم احتمالاً بزرگترين لذتي است كه هر فردي ميتواند تجربه كند.