کد خبر: 864024
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۰۴ مرداد ۱۳۹۶ - ۲۲:۰۱
مهدي رنگاميز
مهدي رنگاميز*

اپيزود اول. به نظرم رسيد شايد براي اولين‌‌بار نام آن را شنيده بود. به خنده گفت حالا چه جايي هست اينجا؟ مگر مسابقه مي‌دهند يا نكند در آنجا گل كوچك بازي مي‌كنند؟! جواب دادم: نه‌! به شكاياتي كه مربوط به رويه‌هاي ضد رقابتي باشد، رسيدگي مي‌كنند. انگار كه به بلاهت من مي‌خنديد و با همان كلام راسخ و با ضربي كه هنوز در گوشم طنين دارد، ادامه داد: آقاجان، پسرم، عزيزم، رها كن اين حرف‌ها را. تا كي مي‌خواهي در توهمات زندگي كني؟! مطمئن بود با او مزاح كرده‌ام!
 
اپيزود دوم. اهل فن مي‌دانند براي دستيابي به منابع مستند و معتبر بهتر از هر مكان و مركز و پژوهشكده‌اي، همان مجموعه‌اي است كه توليت آن حرفه را در دست گرفته؛‌ يكي از رفقا نامي را پيشنهاد داد كه ساليان سال در اين حوزه قلم زده بود. طبيعتاً بر سلوك جاري و ساري قماش اهل تتبع و نظر، انتظار داشتم جايي كه مراجعه مي‌كنم پاسخگو به ملت و لاجرم مرجع همه قسم انتظارات نامعقول من هم باشد.
 
خب‌‌! تصور منطقي از يك دانشجوي يك‌لاقبا و آس و پاس جز اين هم نيست. اولين فرد براي راهبري پروپوزالم صاحبنظري ملي در حوزه حقوق بود. خلاصه بعد از هزار مدل تخفيف و تحقير، تماس و جواب نه شنيدن و التماس، منتي بر سر معرف و استاد رابط و من گذاشت تا اندكي از وقت گرانبها و ذي‌قيمت خود را در اختيار حقير بگذارد. موضوع را در ميان گذاشتم. مثل عصا قورت داده‌ها ادامه دادم. حضرت استاد بنا دارم تا حوزه مطالعاتي‌ام را در زمينه رقابت توسعه بخشم و اميدوارم كه از محضر اساتيد گرانقدري چون شما بهره ببرم. ضمناً يادآوري كردم كه شورايي با نام رقابت همين چند روز پيش تأسيس و تشكيل شده كه به رويه‌هاي ضد رقابتي رسيدگي مي‌كند. هنوز نام اين شورا به طور كامل از دهانم خارج نشده بود، گفت: منظورتان همان شوراي رفاقت است ديگر نه؟! آني به ذهنم خطور كرد كه نكند در بيان اشتباهي رخ داده باشد، اين بود كه با پوزخندي معنا‌دار جواب دادم؛ فكر كنم اشتباه بيان كرده باشم؛ ببخشيد شوراي رقابت منظورم است. خنديد و گفت: آقا جان چند سالته؟! مثل اينكه خيلي قانون و اين چرنديات رو جدي گرفته‌اي؛ توصيه پدرانه‌اي برايت دارم. در كشور ما هر وقت نام شورايي چيزي شنيدي مطمئن باش يك دور‌همي دوستانه است‌! حقوق مردم و اقتصاد و از اين حرف‌ها هم حرف‌هاي قلمبه سلمبه‌اي است كه فقط به درد عوام مي‌خورد.
 
اپيزود سوم. با شناختي كه از استاد داشتم مي‌دانستم ذهن او مالامال از عشق و علاقه به پيشرفت است. سابقه‌اي به درازاي نيم قرن چله‌نشيني و تهجد در تدريس حقوق و كار اجرايي نمي‌توانست در مشاوره تا اين اندازه بي‌رحم و يأس‌آور باشد. الان قريب به 9 سال مي‌گذرد و مطمئن شده‌ام مشتي لاطائلات نشنيده‌ام. شايد اگر عقل الان را داشتم بساطم را جمع مي‌كردم و از شرم اين همه خامي و طفوليت سرخ و رنگ به رنگ مي‌شدم. از قديم گفته‌اند كه آنچه پير در خشت خام مي‌بيند، جوان در آينه نمي‌بيند.
 
هر وقت خاطرات آن روز را مرور مي‌كنم، عرق سردي بر سر و صورتم مي‌نشيند و به خاطر آن همه گستاخي خجالت مي‌كشم. به هر حال همه حرف‌هايي را كه از بر داشتم و انگار روزانه چند‌بار آنها را مرور كرده بودم و اصلاً به گمانم جزو محفوظاتم بود، نثارش كردم تا شايد عبرتي گرفته باشد و لحظه‌اي به ذهنش خطور نكند كه يك جوان مصمم و شيفته علم و دانش را اينچنان از خود رميده و مأيوس كند. خلاصه آن روز با هزار زحمت حالي‌اش كردم كه شوراي تازه تأسيس و جوان رقابت مي‌خواهد. يك نفسي به اقتصاد بي‌جان و بي‌رمق دولت و ملت بدهد و الگو و قالب جديدي از مراجع تخصصي قضايي را به دست عده‌اي حتماً آشنا با علم روز اقتصاد اداره كند تا اين دوستان شوراي فرهيخته و آشنا با فوت و فن اقتصاد ملي، دولي و بين‌الدولي بر اسب سركش اقتصاد افسار زنند. از آن ديدار كذايي و موضوع پايان نامه، قريب يك دهه مي‌گذرد، در اين مدت نوشتم و تجربه اندوختم و صبر پيشه كردم؛ حالا صاحب تأليفات و مقالاتي در اين حوزه شده و نام و نشاني براي خودم دست و پا كرده‌ام، اما نمي‌دانم چه سري دارد هنوز هم، جايي كه مي‌خواهم اسم شورا را به زبان بياورم مي‌گويم شوراي رفاقت.
 
*كارشناس حوزه رگولاتوري
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۳:۰۳ - ۱۳۹۶/۰۵/۰۴
0
0
شورای رقابت تا حالا اسمش را جز در مورد خودرو نشنیده بودم کار دیگری هم می کند؟
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار