ايزد مهرآفرين
درجهبندي سني براي اكران فيلمهاي سينمايي در امريكا نوعي محدوديت فروش به منظور سالمسازي محتواي آثار محسوب ميشود اما متأسفانه در ايران به نوعي تبليغ براي فروش بيشتر منجر ميگردد.
درجهبندي سني براي فيلمهاي سينمايي در ايران برخلاف غرب به دليل ضعف ساختارهاي كنترلي نقض غرض محسوب ميشود و اتفاقاً توليدكنندگان فيلم از آن حمايت ميكنند چون اولاً ميدانند كه كنترل مؤثري بر راه نيافتن سنين پايين اعمال نميشود و ثانياً همين مارك محدوديت سني وقتي بر پيشاني يك فيلم ميخورد، اشتياقي كاذب ميان برخي مخاطبان سادهانديش سينما ايجاد ميكند و اساساً منجر به فروش بيشتر فيلم ميشود.
از آنجا كه در امريكا و غرب بيش از همه، خانوادهها و سنين پايين مخاطب فيلمهاي سينمايي هستند محدود كردن سنين پايين ميتواند به فروش فيلمها ضربهاي اساسي بزند و براي همين اين مكانيزم به طور خودكار باعث ميشود فيلمسازها از به كار بردن ديالوگها و صحنههاي نامناسب براي سنين پايين و خانواده پرهيز كنند تا در گيشه با شكست مواجه نشوند، براي مثال در امريكا بخش عمدهاي از مردم به طور خانوادگي به سينما ميروند. در بسياري از موارد اين بچهها هستند كه دست والدينشان را ميگيرند و آنها را براي ديدن فيلمهاي مورد علاقهشان به سالنهاي سينما ميكشند. اين فرآيندي است كه در غرب در حال توسعه پيدا كردن است ولي در ايران شرايط به گونهاي وارونه رقم ميخورد.
به دليل محتواهاي توليد شده در اين سالها مخاطب اصلي سينما در ايران بزرگسالان هستند و بچهها درصد بسيار ناچيزي از تماشاگران سينما را به خود اختصاص ميدهند، چون اساساً بچهها خوراك مناسب سن و مورد علاقه خود را در سينماي تلخ، ويرانگر و منفي ايران پيدا نميكنند. براي همين هم هست كه ايجاد محدوديت سني براي تماشاي يك فيلم در ايران تأثير زيادي بر كاهش فروش يك فيلم نميگذارد و بلكه برعكس ميتواند منجر به عطش ديده شدن فيلم شود. سينمادارها هم اساساً خيلي علاقهاي به رعايت اين ممنوعيت ندارند و در كل ميتوان گفت درجه بندي سني باعث بيشتر ديده شدن فيلمها ميشود. در واقع مكانيزمي كه در همه دنيا جنبه تنبيهي به منظور سالمسازي فضاي سينماها جهت استفاده خانوادهها دارد، در ايران به طور عكس عمل ميكند و جنبهاي تشويقي نيز پيدا ميكند و در عمل باعث ميشود عوامل فيلم از اين ممنوعيت استقبال هم بكنند.
شوي تبليغاتي يا راهكار ريشهاي
به نظر ميرسد مسئولان ذيربط در زمينه درجهبندي يك فيلم نيز مانند بسياري از موقعيتها و موارد حساس عرصه فرهنگ سعي كردند به صورت باسمهاي و فرمايشي عبور كنند و قابلتأملتر اينكه اين حركت شتابزده نشان ميدهد كه تصميمگيريها و تصميمسازيها در اين حوزه فاقد پشتوانههاي مطالعاتي و زمينههاي پژوهشي است و بيشتر به نوعي پز ژورناليستي و «شو» شبيه است. جا دارد بپرسيم چه كسي نظارت بر رعايت درجهبندي سني در سينماهاي كشور را بر عهده دارد؟ سازمان سينمايي وزارت ارشاد؟ شوراي صنفي اكران؟ انجمن سينماداران؟ خانه سينما؟ و چه سازوكاري براي نظارت و «رويهمندسازي» اين تصميم وجود دارد؟
در سالهاي گذشته هم شاهد بودهايم كه براي بعضي از فيلمها اين درجهبندي صورت گرفته بود. ولي تا كي قرار است كه بيتفاوت از كنار مصوبات توخالي و تصميمگيريهاي بيهويت و صرفاً، خبرساز عبور نماييم؟
آيا اين ترفندي براي فريب مردم و تشويق جوانان نيست؟ در صورت عدم رعايت اين درجهبندي چه برخوردي با سينمادار صورت ميگيرد؟ آيا اساساً، ايده درجهبندي به صورت شتابزده نوعي ايجاد سوپاپ اطمينان كاذب نيست؟ و ... . شكي نيست كه نبود نظام درجهبندي سني براي مخاطبان و تماشاگران حلقه مفقوده سينماست كه با وجود اهميت آن، مورد غفلت مديران و مسئولان فرهنگي واقع شده است. متأسفانه، هيچ شورا يا نهادي به صورت مستقل يا وابسته به سازمانهاي دولتي ذيربط، كارگروه ارزيابي براي توزيع مخاطبان اينگونه فيلمها در ايران وجود ندارد. به نظر ميرسد اداره كل نظارت و ارزشيابي به مثابه دكترهاي عمومي عمل ميكند. علامه گي ميكند و به تعبيري حكم آچار فرانسه را دارد. پروانه ساخت ميدهد، پروانه نمايش ميدهد، بند، بخيه و اصلاحيه ميزند، درجهبندي ميكند و ...
برخورد كارمندي و اداري و تبصرهاي با يك جريان مهم اجتماعي و نگاه رفع تكليفي خطرناك است. شايد بخش عمدهاي از مصائب و چالشهاي حوزه فرهنگ و سينما از همين نگاه بيثبات و فاقد استراتژي و ذائقهسازيهاي مقطعي ناشي شده است.
مطالبات كمپرس شده در حوزه فرهنگ و ناتواني و ناكارآمدي مديران سينمايي ارشاد در حل و فصل اصولي و ريشهاي معضلات دليل موجهي نيست تا از كنار جديترين مشكلات سينما، تابوشكنيها، هنجارشكنيها و خيانت به فرهنگ عمومي با ابلاغ «يك بند بي كيفيت» بگذريم.
آقاي وزير محترم و رئيس سازمان سينمايياش بايد پاسخگو باشند. وقتي براي فيلمي درجه سني 18+ تعيين ميشود اين درجهبندي در سينماي جهان به دسته خاصي از فيلمها اطلاق ميشود. واقعاً با كدام ابزار و سازوكار نظارتي و اجرايي قرار است اين قاعده در سالنهاي سينمايي رعايت شود؟
ضرورتي كه بايد ساختارمند شود
مسئله ردهبندي سني محصولات فرهنگي، در جوامع جديد به يك امر مهم و جدي بدل شده و بسياري از برنامهها با محوريت رشد، آموزش، بهداشت و حمايت از كودكان و نوجوانان در برنامهريزيهاي كلان ملي تعريف شوند و اين نقش دولتها را در تأمين حقوق اساسي كودكان و خانوادهها و سلامت اطلاعرساني درست به كودكان نشان ميدهد.
به هر حال درجهبندي فيلمها با توجه به مضمون و نوع آثار، يك ضرورت انكارنشدني است. در شرايطي كه دستگاههاي مسئول فاقد ابزارهاي كارآمد و مؤثر در اين عرصه باشند و قادر به وضع قوانين محكم و پيشبيني تمهيدات موثر نباشند، آيا وظيفه صيانت از اصول اخلاقي و سلامت نوجوانان و جوانان و امنيت و آرامش خانوادهها در سينماها از مراكز فرهنگي دلسوز و وظيفهمند سلب ميشود؟
به نظر ميرسد دادن ويژگي درجهبندي سني به برخي فيلمها از جمله: «پا تو كفش من نكن» ساخته محمدحسين فرحبخش بيشتر شبيه يك پز نمايشي و شو است و هيچگونه مبناي اجرايي ندارد، چرا كه اقدامي چنين عجولانه و شتابزده بدون شك، فاقد مكانيسمهاي اجرايي و ابزارهاي نظارتي است.