به گزارش خبرنگار ما، ساعت ساعت ۱۱:۳۰ صبح روز پنجشنبه، ۲۹ تيرماه بود كه خبر دزديده شدن بنيتا از مقابل خانهشان در خيابان مطلبي مشيريه تهران به سرعت منتشر شد. پدر او به پليس گفت: بنيتا را سوار خودروي پرايدم كردم و از پاركينگ ساختمان خارج شدم. در حالي كه خودرو روشن بود براي بستن درب پاركينگ از ماشين پياده شدم. در چشم به همزدني ديدم كه يك نفر پشت فرمان نشست و خودرو حركت كرد. هر چه سعي كردم مانع سرقت ماشين شوم، فايده نداشت. فرياد ميزدم كه بچهام داخل ماشين است، حتي خودم را روی کاپوت عقب ماشين انداختم، اما موفق نشدم كه خودرو را متوقف كنم. سارق همدست دیگری داشت که همراه او فرار کرد. انتشار خبر در شبكههاي اجتماعي و رسانهها سبب شد تا مأموران پليس پايتخت براي بازداشت سارقان و بازگردان بنيتا بسيج شوند. رئيس پليس تهران تيمهاي پليسي را براي اين مأموريت به كار گرفت تا اينكه مأموران پليس روز گذشته يكي از سارقان را در شهرستان پاكدشت شناسايي و او را بازداشت كردند. متهم که مهدی نام دارد، گفت: با همدستي دوست 33 سالهاش محمد مرتكب سرقت شده است.
او گفت: بعد از سرقت خودروي پرايد به طرف پاكدشت حركت كرديم. در مسير بودیم كه متوجه حضور كودك شديم. وقتي به پاكدشت رسيديم من از ماشين پياده شدم و همدستم پرايد را با خودش برد و از سرنوشت كودك خبر ندارم. با نشانيهايي كه متهم در اختيار پليس گذاشت، محمد به سرعت بازداشت شد. متهم كه از مجرمان سابقهدار و يك ماه قبل از زندان آزاد شده است، گفت: بعد از سرقت وسايل داخل خودرو، پرايد را در يكي از خيابانها مقابل يك مغازه مكانيكي پارك كردم. وقتي محل را ترك كردم، بچه هنوز زنده بود. به خاطر اینکه مواد مصرف نکرده بودم، وضع بدی داشتم، به خانه يكي از دوستانم رفتم و شيشه مصرف كردم. بعد هم به خانهمان رفتم و خوابيدم و از سرنوشت پرايد و بچه خبر ندارم. بعد از ثبت حرفهاي متهم، مأموران پليس راهي محل پارك پرايد شدند و بعد از گشودن در خودرو با صحنهاي هولناك مواجه شدند. بنيتا فوت شده بود. بررسي اوليه حكايت از اين داشت كه طفل بيگناه به علت گرماي شديد، تشنگي و گرسنگي جانش را از دست داده و جسدش هم دچار جمود نعشي شده است. همزمان با انتقال جسد به پزشکی قانونی، تحقيقات بيشتر در اينباره جريان دارد.
شاهدان حادثه چه گفتند؟
شش روز قبل كوچه گاز حوالي مشيريه در جنوب تهران خلوت بود و سارقان بيرحم بنيتا كوچولو را همراه خودروي پدرش سرقت كردند، اما صبح ديروز كوچه حال و هواي ديگري داشت. غم و اندوه از كوچه ميباريد و همسايهها كه متوجه كشف جسد بنيتاي هشت ماهه شده بودند، براي ابراز همدردي مقابل در خانه خانواده بنيتا كوچولو تجمع كرده بودند. زن همسايهاي كه شاهد سرقت خودرو بود، گفت: آن روز من با فريادهاي «آي دزد» پدر بنيتا از خانه بيرون آمدم. پدر بنيتا مدام فرياد ميزد «آي دزد». مرد جواني پشت فرمان نشسته بود و خودرو را با دنده عقب ميراند.
پدر بنيتا خودش را روي كاپوت خودرواش انداخت تا مانع سرقت شود و همزمان ميگفت دخترم داخل خودرو است. او فرياد ميزد و ميگفت خودروام را سرقت كن، اما دخترم را برگردان. سارق به سرعت حركت ميكرد تا اينكه پدر بنيتا از روي خودرو به پايين افتاد. يكي ديگر از همسايهها گفت: اين منطقه جرمخيز است. معتادان و خردهفروشان مواد به راحتي داخل كوچهها و خيابانها تردد ميكنند بدون اينكه مأمور پليسي از آنها سؤال كند. دو سال قبل فاطمه كوچولو به خاطر سهلانگاري يا سرقت دريچه آبنما داخل درياچه قطعه قطعه شد و شش روز قبل هم به راحتي سارقان بنيتا كوچولو را همراه خودروي پدرش سرقت كردند و هيچ كسي هم جوابگو نيست. متأسفانه به مناطق پايينشهر رسيدگي نميشود و من خواهش ميكنم قاتل بنيتا خيلي زود مجازات و درس عبرتي براي مجرمان ديگر بشود. پدر بزرگ بنيتا كوچولو هم با گريه گفت: روز حادثه يكي از همسايههاي پسرم با من تماس گرفت و گفت مشكلي براي او پيش آمده و از من خواست به محله آنها بروم.
در حال رفتن به آنجا بودم كه پسر برادرم با من تماس گرفت و گفت خودروي پسرم را سرقت كردهاند. همان لحظه فهميدم كه اتفاق بدتري رخ داده است و وقتي به خانه پسرم رسيدم، متوجه واقعيت شدم. آن روز به عروس و پسرم دلداري دادم و گفتم به زودي نوهام پيدا ميشود. پس از آن همراه دوستان و بستگان تمامي محل و بيابانهاي اطراف را جستوجو كرديم، اما هيچ ردي از بنيتا پيدا نكرديم. مأموران كلانتري فقط سرقت خودرو را گزارش دادند تا اينكه موضوع رسانهاي شد و بعد از آن همه به تكاپو افتادند كه خيلي دير شده بود. ما همه منتظر خبر خوشي بوديم تا اينكه ساعت 10 صبح به پسرم خبر دادند. او گريان از خانه خارج شد. او تنها فرزند پسرم بود و خبر فوتش كمر همه ما را شكست.
گفتوگو با متهم:
همدستم مقصر است
خودت را معرفی کن
مهدی هستم، 33 ساله.
ميداني به چه اتهامي دستگير شدي؟
بله. به اتهام سرقت خودروي پرايد.
خبر داري به قتل بنيتا دختر هشت ماهه متهم شدهاي؟
بله. اما همدستم مقصر است. من در مرگ بنيتا بيتقصيرم .
سابقه داري؟
بله. سابقه سرقت دارم.
چه شد كه تصميم گرفتيد خودرو را همراه نوزاد هشتماهه سرقت كنيد؟
ما هر دو معتاد به شيشه هستيم و سابقه سرقت هم داريم. آن روز براي خريد مواد مخدر به مشيريه آمديم. در حال عبور از خيابان بوديم كه متوجه شديم خودروی پرايدي روشن است و راننده هم داخل آن نيست. به همدستم گفتم خودرو را سرقت كند، او هم خودرو را سرقت كرد. من خبر نداشتم كه داخل خودرو نوزاد هشتماهه است.
وقتي پدرش خودش را روي خودرو انداخت و مدام فرياد ميزد دخترم داخل خودرو است، چرا از سرقت منصرف نشديد؟
پس از سرقت من فرار كردم و دوستم با خودروی سرقتي بود.
بعد چه شد؟
دوستم خودرو را به قيامدشت آورد و دو نفري مقداري از لوازم خودرو را سرقت كرديم و من از او جدا شدم.
زمان سرقت لوازم خودرو چرا تصميم نگرفتي نوزاد را به خانوادهاش برگرداني؟
من به دوستم گفتم كار من تمام شد و از او خواستم نوزاد را هر طوري شده به خانوادهاش برگرداند.
***
گفت و گو با متهم:
ترسیده بودم
خودت را معرفي كن؟
محمد هستم 33ساله.
سابقه داري؟
بله. چهار بار سابقه كيفري دارم.
چه سابقهاي؟
مصرف موادمخدر، سرقت، درگيري با مأموران پليس و درگيري و نزاع.
آخرينبار به چه اتهامي دستگير شدي؟
به اتهام سرقت دستگير شدم. در آخرين پرونده 130شاكي داشتم كه اواخر سال قبل با گذاشتن وثيقه آزاد شدم.
متأهلي؟
بله. همسرم باردار و قرار است دو ماه ديگر پدر شوم.
از اتهامت خبر داري؟
بله. سرقت و قتل بنيتای هشت ماهه.
درباره روز حادثه توضيح بده؟
آن روز همراه دوستم براي خريد مواد به مشيريه آمديم كه دوستم متوجه خودروي پرايدي شد كه روشن بود و از من خواست تا خودرو را سرقت كنم. من خبر نداشتم كه بچه داخل خودرو است و به سرعت خودم را به خودرو رساندم و سرقت كردم.
بعد چه شد؟
وقتي به راه افتادم، صاحب خودرو كه مرد جواني بود، خودش را روي كاپوت خودرو انداخت تا مانع سرقت شود و مدام فرياد ميزد دخترم داخل خودرو است، اما من خيلي ترسيده بودم و دنده عقب گرفتم و وارد خيابان اصلي شدم. بعد شروع به حركات مارپيچ كردم تا اينكه صاحب خودرو از روي كاپوت روي زمين افتاد.
پس از سرقت به كجا رفتي؟
با خودرو به قيامدشت رفتم و همراه دوستم وسايل داخل خودرو را باز كرديم و از دوستم جدا شدم. من خودرو را داخل خيابان فرعي در پاکدشت در نزديكي مكانيكي رها كردم و براي مصرف شيشه به خانه يكي از دوستانم رفتم. پس از مصرف شيشه آنجا خوابيدم و وقتي هم بيدار شدم به خانهمان رفتم.
چرا بچه را در مكاني رها نكردي كه مردم آن را پيدا كنند و به پليس تحويل بدهند؟
آن لحظه حالم خوب نبود.
بعد از اينكه مواد مصرف كردي، چرا دوباره به سراغ بچه نرفتي تا او را رها كني؟
ترسيده بودم.
چطور دستگير شدي؟ مأموران ابتدا دوستم را شناسايي و دستگير كردند و بعد هم او مرا لو داد و مأموران مرا در مخفيگاهم دستگير كردند.