محسن فرهادي
وزير محترم بهداشت اخيراً در گفتوگو با رسانهها پيرامون حضور خود در كابينه دولت دوازدهم گفته است: «اين طور نميشود كار كرد كه ما زندگي و امور شخصيمان را بگذاريم و وسط ميدان بياييم و چهار سال كار كنيم آن هم براي مردم، ملت و انقلاب و در عين حال كتك هم بخوريم. من اين مدلي كار نميكنم.» جناب قاضيزاده هاشمي، صراحتاً براي ملت شرط گذاشته كه اگر ميخواهيد من رياست كنم، خلاصه بايد چنين و چنان كنيد. وي پيش از اين هم در گفتوگو با خبرنگاري كه سؤالاتي از وي پرسيده بود، گفته بود: «شما مگر مزدوريد؟ هر چرتي را كه به شما ميدهند نبايد بپرسيد!» وزير يكي يكدانه و ناياب ما كه الساعه براي حضور موفورالسرور خود در كابينه آينده نيز ناز ميكند، چند ماه پيش از اين نيز در پاسخ فرماندار شهرستان بدره، گفته بود: «شما نماينده مردم هستيد يا نماينده دولت؟ اگر گذاشتم يك روز ديگر بماني اينجا، بيشعور.»
اينكه مردم بايد از داشتن چنين وزيري به خود ببالند يا نه موضوع گزارش ما نيست. مسئله حول تبعات وجود چنين روحيهاي در بدنه وزارت بهداشت و سازمانهاي ذيل آن است. بررسي نحوه برخورد وزارت بهداشت با اعتراض دانشجويان رشته پاتولوژي طي دو ماه اخير، در نوع خود جالب توجه است. اعتراض پاتولوژيستها از جايي آغاز شد كه وزارت بهداشت با صدور مجوز تأسيس و مديريت آزمايشگاههاي باليني توسط متخصصين (ph. d) رشتههاي علوم پايه موافقت كرد. از آن سو، دانشجويان رشته علوم آزمايشگاهي كه زيرمجموعه علوم پايه قرار ميگيرند، از تصميم وزارت بهداشت حمايت كردند. پاتولوژيستها معتقد بودند فردي كه دوره هفت ساله پزشكي عمومي را نگذرانده است، صلاحيت ورود به پروسه معالجه باليني بيمار را ندارد و اين تصميم، غيرمنطقي است. سياستهاي جديد وزارت بهداشت آنقدر براي پاتولوژيستها غيرقابل هضم بود كه هيئت بورد پاتولوژي به صورت دستهجمعي استعفا كردند. وزارت بهداشت اما اعتنايي به اين اعتراضات نكرد.
در گام بعد، كميسيون بهداشت مجلس با ارسال نامهاي به وزير بهداشت، خواستار تعليق تصميم جديد اين وزارتخانه شد و نوشت: «شورايعالي نظام پزشكي در مصوبه مورخ 4 خرداد 96 خود دورههاي پاتولوژي تحت عنوان دوره تكميلي علوم آزمايشگاهي را فاقد ضوابط آموزشي و استانداردهاي لازم جهت اعطاي مجوز به دانشآموختگان PHD علوم پايه بدون گذراندن واحدهاي طب عمومي و باليني دانسته است. » مسئله اما باز هم تغييري نكرد. برگزاري تجمعهاي اعتراضي پاتولوژيستها در مقابل دانشكدهها، سازمان نظام پزشكي و مجلس هم رأي وزير بهداشت را تغيير نداد. وزارت بهداشت اما بيكارِ بيكار هم نماند و براي رسيدگي به مشكلات پاتولوژيستها، راهكار متمايزي در پيش گرفت. در اين روش جديد و ابتكاري، برخي از دانشجويان معترض دانشگاههاي تهران و تبريز، به اتهام «ايجاد وقفه در برنامههاي دانشگاه» به مدت دو نيمسال(با احتساب سنوات) از تحصيل منع شدهاند تا بلكه فرهنگ اعتراض به سياستهاي وزارت بهداشت در بين دانشجويان، نهادينه شود!
در پيش گرفتن چنين سياستي البته آيندهنگرانه است. چراكه اگر جناب قاضيزاده هاشمي مجدداً منت بر سر ملت گذاشته، كرسي رياست اين وزارتخانه را در دست بگيرد، دانشجويان رشتههاي پزشكي بيش از پيش، نيازمند فرهنگ صحيح اعتراض و انتقاد به حضرت ايشان هستند. مرور آييننامه انضباطي دانشجويان دانشگاه علوم پزشكي تهران به ما ميگويد دانشگاه در برخورد با دانشجوي خاطي، 12 گزينه مختلف پيش رو دارد. اين گزينهها از «احضار و اخطار شفاهي» شروع شده و به «منع موقت از تحصيل به مدت دو نيمسال با احتساب سنوات» ختم ميشوند. همكاران محترم جناب وزير اما ظاهراً به تبعيت از طبع نازك و انتقادناپذير رئيسشان، در اولين گام، آخرين گزينه را براي دانشجويان رو كردهاند. مسئله اما به همين جا ختم نشده است. دانشگاه علوم پزشكي تبريز، يك گام از دانشگاه علوم پزشكي تهران نيز فراتر گذاشته و علاوه بر احضار رزيدنتهاي پاتولوژي به كميته انضباطي، اجازه شركت در امتحان ارتقاي امسال را هم از آنان سلب كرده است.
پس از همه اينها، سرنوشت اعتراضات پاتولوژيستها هنوز هم در هالهاي از ابهام قرار دارد. با گذشت نزديك به دو ماه كش و قوس، تكليف تنها چيزي كه مشخص است، احكام كميته انضباطي دانشجوياني است كه در يك اعتراض صنفي مسالمتآميز بر خلاف خواستههاي جناب وزير حاضر شدهاند! تجمعات اعتراضي كه حاوي دستنوشتههاي كاملاً محترمانهاي خطاب به وزير بهداشت بوده است. يكي از مهمترين دستنوشتههاي پزشكان، ميگويد: «آيا پس از استعفاي هيئت بورد و تذكر كميسيون بهداشت مجلس و مخالفت انجمنهاي علمي پزشكي با اين دوره تكميلي وقت آن نرسيده كه از خود بپرسيد شايد مشاوران شما درصدد رويارويي شما با جامعه پزشكي و تخريب جايگاه شما هستند؟» در اين شرايط، سؤال اين است كه حد اعتراض به سياستهاي جناب قاضيزاده كجاست؟
چگونه ميتوان به صورت كاملاً محترمانه از سياستهاي ايشان انتقاد كرد، ولي نه «بيشعور» بود، نه «هر چرتي گفت» و نه «حكم كميته انضباطي و محروميت از آزمون ارتقا» را دريافت كرد؟ آيا انجام چنين برخوردهاي چكشي در محيط علمي دانشگاه از سوي وزيري كه براي ادامه همين سياستها، براي مردم شرط ميگذارد، معقول است؟ نويسنده اين گزارش همين چند وقت پيش يك چكاپ كامل رفته و پزشكان وزارت بهداشت، شعور و سلامت رواني وي را تأييد كردهاند. در نوشتههايش هم بسيار وسواس دارد و همواره سعي ميكند هر چرتي را ننويسد! در اين شرايط، شايد برخوردهاي چكشي با دانشجويان كشور، چندان صحيح نباشد. دانشجويان پاتولوژي حالا همين حرف را طي نامهاي به شخص رئيسجمهور هم گفتهاند. براي من كه با اخبار حوزه دانشگاه آشنا هستم، اين مصيبت، آشناست. يك سال قبل، دانشجويان ممتاز صنعت نفت نيز تقريباً به معضل مشابهي دچار شده بودند كه آن هم حل نشد كه نشد!
آنها نيز طي نامهاي به رئيسجمهور نوشتند: «پيمانشكني و نااميد كردن جوانان از برنامهريزي براي آينده زندگي، تحقير، توهين و تهمت به واسطه بيسواد قلمداد كردن محصلين ممتاز و مستعد، دادن وعدههاي دروغين بدون ضمانت اجرايي، حذف امتيازات اصيلترين و تخصصيترين دانشگاه كشور در حوزه صنعت نفت و ايجاد جنگ رسانهاي و بازي با افكار عمومي، تنها گوشهاي از اقدامات غيرمنصفانه و ناعادلانه وزير محترم نفت در قبال مسئله تعهد اولويت استخدام فارغالتحصيلان ممتاز (الف) دانشگاه صنعت نفت طي يك سال گذشته است كه نه متناسب با شخصيت حقوقي شما و نه در شأن رداي روحاني شماست!» همچنان كه از متن نامه پيداست، دانشجويان صنعت نفت در زمان نوشتن اين نامه، جان به لب شده بودند. بايد منتظر سرانجام دانشجويان پاتولوژي نيز ماند. مشكل آنها انشاءالله حل شود. با اين حال، عدم تحمل انتقاد جامعه دانشجويي از سوي مسئولان دولتي گويا تمامي ندارد.