کد خبر: 863558
تاریخ انتشار: ۰۲ مرداد ۱۳۹۶ - ۲۱:۴۴
سهم هريك از ما در مسخره كردن جهان چقدر است؟
نبايد فلان لباس را در اين مهماني بپوشي، چون ديگران مسخره‌ات مي‌كنند... نكند بار ديگر اين حرف را موقع برداشتن تلفن بگويي چون حتماً مورد تمسخر ديگران قرار مي‌گيري...
ليلا جعفري

نبايد فلان لباس را در اين مهماني بپوشي، چون ديگران مسخره‌ات مي‌كنند... نكند بار ديگر اين حرف را موقع برداشتن تلفن بگويي چون حتماً مورد تمسخر ديگران قرار مي‌گيري... دلم مي‌خواهد اينگونه غذا بخورم ولي مي‌دانم با اين كار، مضحكه خاص و عام مي‌شوم... اين عينك مسخره چيست كه به صورتت زده‌اي؟!... قيافه‌اش را نگاه كن، اين چه طرز اصلاح كردن است؟!... كار كردنش مثال‌زدني است، مثل بي‌دست و پاها مي‌ماند و...

اين جملات شايد نخستين چيزي را كه به يادمان مي‌آورد، مسخره كردن و تمسخر ديگران باشد. گاهي مسخره مي‌كنيم و به ديگر موجودات و انسان‌ها مي‌خنديم. بابت رفتار ديگري كه ممكن است با طريق رفتاري و زندگي ما جور درنيايد به تمسخر مي‌نشينيم و مسخره‌اش مي‌كنيم. گاه مانند كودكان كه براي يكديگر شكلك درمي‌آورند، ما هم با رفتار تمسخرورزانه خود، براي ديگران شكلك درمي‌آوريم و مسخره‌شان مي‌كنيم. اين تمسخرها ممكن است در تمام زندگي ما هم وجود داشته باشد، چه ما انجامش بدهيم و چه شاهد انجامش به وسيله ديگران باشيم. كوچك و بزرگش هم مهم نيست. مهم اين است كه وجود دارد. شايد بارها از نگاه تمسخرآميز ديگران كه به ما داشته‌اند ناراحت شده باشيم يا از جملاتي كه از روي تحقير و تمسخر به ما گفته‌اند زجر كشيده باشيم. شايد هم مسبب همين حرف‌ها و رفتارها، خودمان باشيم و بارها و بارها به ديگران خنديده باشيم و دلشان را بي‌آنكه بدانيم به درد آورده باشيم. شايد خيلي از اختلافات خانوادگي، فاميلي و روابط دوستانه‌اي كه داريم يا سراغ داريم با اين رفتارها خراب شده باشد، شايد هم خسارت و زيان بسياري از اين بابت به ديگران يا به خودمان وارد شده باشد. همه اينها خيلي بد و سخت است ولي وقتي بدتر مي‌شود كه به صورت كاري عادي و بي‌عيب در نگاهمان جلوه كند.

اين روزها مسخره كردن بدتر از هميشه است
در دنياي امروز توجه به نكات اخلاقي خيلي مهم‌تر است. هميشه مهم بوده است ولي امروزه اهميتش واقعاً زياد است، چون همه ما ابزارهايي در اختيارمان قرار گرفته كه اگر به اين نكات ساده و كوچك اخلاقي و انساني توجه نكنيم فاجعه‌هاي بزرگي را مي‌توانيم به وجود بياوريم. ايميل، كانال‌هاي بزرگ تلويزيوني و راديويي، روزنامه‌ها و چيزهايي از اين قبيل و از همه آسان‌تر و در دسترس‌تر، شبكه‌هاي مجازي كه اين روزها مي‌تواند در تمام دنيا ظرف چند دقيقه غوغايي به پا كند.
حتماً شما هم بارها شنيده‌ايد كه بسياري از ما فرهنگ استفاده از تكنولوژي جديد را نداريم ولي خود تكنولوژي را به راحتي در اختيار گرفته‌ايم. همه جا مي‌گويند بايد فرهنگمان را بالا ببريم تا از تكنولوژي خوب استفاده كنيم ولي اين فرهنگ مگر چه غول بزرگي است كه ما نمي‌توانيم در قلب خود جايش دهيم تا رفتار متناسب با آن را از خودمان نشان بدهيم؟
يكي از قسمت‌هاي اين غول بزرگ مسخره نكردن است. هر وقت بتوانيم اين ويژگي را در خودمان اينقدر محكم كنيم كه حتي در بدترين شرايط هم كسي را مسخره نكنيم آن وقت مي‌توانيم ببينيم كه توانسته‌ايم با اين غول بزرگ دست بدهيم و به خانه دعوتش كنيم. وقتي هم كه اين قدر ويژگي‌هاي خوب اخلاقي و انساني را در خودمان بزرگ كرديم كه بتوانيم به خودمان بگوييم يك انسان اخلاق‌مدار، آن وقت اين غول دوست‌داشتني نه تنها هم‌خانه ما مي‌شود، كه با يك دستور ما، دود مي‌شود و مي‌رود درون چراغ قلب‌مان. اين غول دوست‌داشتني تا وقتي با ماست، محال است كه ديگري را مسخره كنيم.
 
ما ايراني‌ها به فرهنگ پيشين و تمدن خود مي‌نازيم و افتخار مي‌كنيم، در حالي كه غول‌هاي مهربان و دوست‌داشتني‌مان را فراموش كرده‌ايم. چراغ‌هاي جادويي قلب ما مي‌تواند نه تنها تخريب‌كننده نباشد كه سازنده هم باشد. چراغ‌ جادو‌هاي پيشينيان درست است كه هنوز هم روشن است و مي‌تواند روشن‌كننده راهمان باشد ولي در دنياي امروز با وجود ابزار جديد، آن‌قدرها سوسو ندارد كه به جاي چراغ‌هاي خالي از غول ما هم نور بتاباند و راه را روشن كند.
 
غول چراغ را به خانه بياوريم
به نظر مي‌رسد اصول اخلاقي مثل يك زنجير به هم متصل هستند. مثلاً اگر مي‌خواهيم توانايي اين را پيدا كنيم كه كسي را مسخره نكنيم، لازم است درباره او قضاوت نكنيم واگر نخواهيم درباره او قضاوت كنيم لازم است كه خودبرتربيني نداشته باشيم و اگر مي‌خواهيم خودبرتربيني نداشته باشيم لازم است كه غرور نداشته باشيم و اگر مي‌خواهيم غرور نداشته باشيم لازم است از بهتر بودن ديگران نترسيم.
 
اين رشته‌ها كه من نام «رشته‌هاي اخلاقي» يا «زنجيره‌هاي اخلاقي» را بر آن مي‌گذارم، غول‌هايي كه مي‌توانند برايمان معجزه به ارمغان بياورند را به خانه مي‌كشانند. اين رشته‌ها براي غول چراغمان خوشايند است. اين غول‌هاي كوچك كه همگي با غول مادر در ارتباط هستند، نياز شديدي به رعايت اصول اخلاقي دارند. خوراكشان رعايت اخلاق و درنظرگيري وجدان در تمامي امور زندگي است. غول مادر كه فرهنگ كلي جهان است، دلش مي‌خواهد هركدام از فرزندانش به خانه‌اي و قلبي رفته و چراغ جادوي خود را بيابند. اين ما هستيم كه بر ساماندهي اين غول‌ها تأثير مي‌گذاريم.
 
غول‌ها كه بي‌سامان باشند يعني چراغ‌ها خالي است، يعني فرهنگ سر جايش نيست. هركدام از ما بايد چراغي را روشن نگه دارد. اين چراغ‌ها غول را كه درون خود جاي دهند، نور مي‌افروزند و روشن مي‌شوند.
حفظ زنجيره اخلاقي در دنياي امروز خيلي مهم است. جمعيت در دنيا زياد شده و ارتباطات زيادتر شده است. اگر قرار باشد هركدام از ما زنجيره اخلاقي دروني خودمان را سالم نگه نداريم و با يكي از كارهاي غير‌اخلاقي آن را پاره كنيم، به زنجيره بزرگ‌تر آسيب مي‌زنيم. زنجيره اخلاقي هركدام از ما به يكديگر متصل است. مثلاً زنجيره اخلاقي من به زنجيره اخلاقي فرزندم، به زنجيره اخلاقي مادرم و... متصل است. حتي زنجيره اخلاقي همسايه‌ها با يكديگر و افراد يك محل، يك شهر، يك كشور، و يك دنيا در ارتباط با ديگري است. وقتي يك قسمت از زنجيره اخلاقي خودمان را پاره كنيم، به نظر شما بر زنجيره اخلاقي ديگران تأثيري نخواهد داشت؟ هرچند اين تأثير شايد مختصر باشد ولي هست. ما با اين كار درواقع حق ديگري را ضايع مي‌كنيم. نه صرفاً ديگري، كه گاه حق بسياري از ديگران را ضايع مي‌كنيم.
توجه به اينها جايگاه ما را در اين هستي روشن مي‌كند. مي‌بينيم كه مهم هستيم. شايد خيلي كوچك باشيم ولي مهم هستيم. فكر مي‌كنم اگر اهميت تأثيري كه بر اين جهان داريم را بدانيم هرگز رشته‌هاي اخلاقي خودمان را پاره نمي‌كنيم. شايد براي همين هم قديم‌ترها مي‌گفتند كه حتي پر كاهي از ديگري را هم در اموالت جاي نده. آن پر كاه به خودي خود ارزشي ندارد ولي باعث وارد شدن ذره‌اي حرام به زندگي و درنتيجه ايجاد كمي شكاف بر زنجيره اخلاقي شخص مي‌شود. حالا مسخره كردن كه جاي خود دارد.
 
سهم ما در تمسخر جهان
شايد از صبح كه برمي‌خيزيم تا شب‌هنگام با كارهاي مختلفي كه انجام مي‌دهيم شكاف‌هاي بيشتري بر جان زنجيره ارتباطات انساني بيندازيم. شايد يك روز برسد كه ببينيم زنجيره اخلاقي ما پاره شده است. شايد خودمان هم ندانيم كه چه كار كرده‌ايم ولي از نابساماني خانواده، جامعه و آشفتگي دنيا احساس ناراحتي و پريشاني كنيم.  اما  همچنان نمي‌دانيم كه يك قسمت از زنجيره اخلاقي خودمان در اين ماجراها نقش داشته است.
 
ترس، ماده اصلي اثرگذار در تخريب‌ زنجيره اخلاقي ماست. هرچه ترس‌هايمان بيشتر باشد، زنجيره‌مان هم زودتر پاره مي‌شود. تقريباً ريشه بيشتر كارهاي غيراخلاقي كه انجام مي‌دهيم از روي ترس است. از روي ترس دروغ مي‌گوييم، از روي ترس از تحقير نشدن و اينكه ديگري احساس نكند كه توانسته بر ما ضربه‌اي وارد كند، كينه به دل مي‌گيريم، از ترس بي‌چيز ماندن و بي‌پول ماندن دزدي مي‌كنيم، از ترس اينكه نكند از قافله عقب بمانيم و دنياي خصوصي مناسبي نداشته باشيم، فيلم‌هاي نامناسب و غيراخلاقي مي‌بينيم، از ترس بي‌پناه ماندن تن به ازدواج‌هاي پول‌مدار مي‌دهيم و بسياري از كارهاي اين‌چنيني را از صبح تا شب انجام مي‌دهيم تا بر ترس‌هايمان مرهم بگذاريم. گاهي از ترس اينكه ما را كم فرض كنند به تحقير ديگري دست مي‌زنيم و گاه از ترس اينكه نكند كه عوامل تخريب‌كننده و تحقيركننده درونمان در وجود خودمان احساس حقارت را به وجود بياورند، در جست و جوي عيب ديگري بوده و با بازگو كردن آن او را مورد تمسخر قرار مي‌دهيم.
 
گاه اين پوزخند زدن‌ها و ريشخند زدن‌ها از حد خانواده و فاميل بالاتر مي‌رود و تا كشورها و تمامي كره زمين گسترش پيدا مي‌كند. مثلاً برنامه‌هايي براي تمسخر و تحقير دولت‌ها و ملت‌ها ساخته مي‌شود. اين برنامه‌ها نه تنها سازنده نيست كه به نوعي به ترويج فرهنگ تمسخر دامن مي‌زند. با اينها پشت سر هم زنجيره‌هاي اخلاقي، يكي پس از ديگري پاره مي‌شود و ما نيز چه جزو اين افراد باشيم و چه نباشيم، زير بمباران اين از هم گسستگي‌هاي اخلاقي قرار مي‌گيريم. ما زير اين بمب‌ها زندگي مي‌كنيم و تأثير مي‌گيريم. آن وقت انتظار داريم كه همه چيز هم خوب پيش برود. خوب رشد كنيم، آرامش داشته باشيم، زندگي بر وفق مرادمان باشد و خلاصه اينكه آرامش داشته باشيم.
 
اگر هر كدام از ما خودش را كمتر از ديگري نبيند و دست از مقايسه بردارد و درواقع از خودكم‌بيني كه خيلي وقت‌ها ما را تحت فشار قرار مي‌دهد، دست بردارد آيا باز هم احساس تمسخر ديگري در ما شكل مي‌گيرد؟ باز هم دلمان مي‌خواهد كه ديگري را مسخره كنيم؟ اگر در درون خود احساس ضعف نداشته باشيم و درواقع خودمان را پايين نبينيم و ديگران را آنطور كه هستند ببينيم و بپذيريم، باز هم عاملي در وجودمان موفق مي‌شود كه دست به تمسخر ديگري بزنيم. اين عوامل اين روزها در وجود خيلي از ما وجود دارد. ما به آنها پر و بال مي‌دهيم. گاهي تمسخر ديگران را كه در شبكه‌هاي مجازي پخش شده مي‌بينيم و مي‌خوانيم و خودمان هم آنها را نشر مي‌دهيم. ممكن است تمسخر فلان بازيگر را از فلان خبرنگار ببينيم و نه تنها برايمان جالب باشد كه براي گروه‌ها و كانال‌هاي متعددي ارسال كنيم. ما با اين ارسال‌ها، زنجيره‌هاي اخلاقي‌مان را روز به روز گسسته‌تر و پرشكاف‌تر مي‌كنيم و بر زنجيره اخلاقي ديگران هم شكاف مي‌اندازيم. غافل از اينكه اين شكاف‌ها و اين گسستگي‌ها يك روز گريبانمان را خواهد گرفت.
 
شفاف بودن به جاي تمسخر
گاهي مسخره مي‌كنيم چون نمي‌توانيم با قدرت نظرمان را بيان كنيم. براي همين حاشيه مي‌رويم و دنبال عيب‌جويي و تمسخر مي‌گرديم. مثلاً به جاي اينكه به زني كه در صف خودپرداز، حق ما را ضايع كرده است، واضح و شفاف و باشهامت بگوييم كه كار اشتباهي انجام داده يا اينكه از ابتدا اجازه ندهيم كه حق ما را ضايع كند، شروع كنيم به مسخره كردن و خنديدن به سر و وضع و پوشش او. بسيار ديده‌ام كه افراد به جاي اينكه شفاف و بي‌حاشيه و بي‌پرده نظرشان را بگويند، به ظاهر يكديگر توجه مي‌كنند و اين را دستا‌ويزي قرار مي‌دهند براي تحقير كردن طرف مقابل.
 
غول چراغ جادو هربار با اين تمسخرها مي‌رنجد و بيشتر از چراغ قلبمان فاصله مي‌گيرد و مادر فرهنگ همچنان در انتظار سامان‌گيري فرزندانش غصه مي‌خورد.
 
خودمان را به جاي ديگري بگذاريم
اگر خودمان را به جاي ديگري بگذاريم مي‌توانيم شرايط او، دليل نوع پوشش، نوع غذا خوردن و در كل نوع رفتار او را بپذيريم. وقتي كسي را بپذيريم، ديگر برايمان تمسخر‌آور نخواهد بود.
از سوي ديگر شايد اشكال كار در اين باشد كه ما خودمان را از ديگران متمايز مي‌بينيم. از نگاه عرفا و فلاسفه، ذات بشر يكي است. همه ما موجودات، از جمله انسان، جزئي از اين جهان هستي هستيم. بخشي از آن هستيم، نه جدا از آن. درواقع در عين مستقل بودن، يكي هستيم. وقتي اين‌قدر رشد اخلاقي و شخصيتي داشته باشيم كه خودمان را با هستي يكي ببينيم، ديگر نمي‌توانيم ديگران كه درواقع بخشي از خودمان هستند را مورد تمسخر قرار بدهيم.
 
آگاهي از ترس‌هايمان يكي از راه‌هاي مهم براي كنار گذاشتن عادت زشت مسخره كردن ديگران است. مي‌گويم عادت، چون اين كار براي خيلي از ما به صورت يك عادت درآمده است. خيلي از ما عادت كرده‌ايم كه تمسخر و تحقير كنيم. به ديگران و به چيزهاي مختلف بخنديم. اين عادت به جايي رسيده است كه حتي در بسياري از سريال‌ها و فيلم‌ها هم به جاي طنز واقعي، تمسخر ديگران را شاهد هستيم و حواسمان هم نيست كه نشسته‌ايم پاي تلويزيون و.... و به ديگران مي‌خنديم. فلان نوشته يا فيلم از خرابكاري انسان يا جانداري ديگر را مي‌بينيم و با لذت به آن مي‌خنديم و براي هركسي هم كه مي‌شناسيم ارسال مي‌كنيم تا او هم مثل ما از مسخره كردن سوژه‌ها لذت ببرد. فوروارد كردن ويروس تمسخر به عادت امروز هزاران كاربر اينترنتي بدل شده است و كوله‌باري از گناه كه هر روز بر دوشمان سنگين‌تر مي‌شود.
 
ولي كار به همين‌جا ختم نمي‌شود، همين كه چراغ قلبمان با اين كارها روشن نمي‌شود و غول نمي‌آيد و معجزه آرامش را به ما نمي‌دهد يكي از تنبيه‌هاي اين رفتار ماست. شايد بهتر باشد با ايمان و تكيه بر پروردگار، قدرت قلبي‌مان را براي حفظ زنجيره اخلاقي خودمان، در ضميرمان بيشتر كنيم. غول مادر فرهنگ، هم‌اكنون، چشم اميدش به ماست.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر