قاسم غفوری
پاکستان از جمله متحدان آمریکاست که از کمکهای نظامی آمریکا برخوردار شده و و بعضا به عنوان شریک استراتژیک هم معرفی میشدند. نکته قابل توجه در این روابط آنکه وزارت دفاع آمریکا اعلام کرد باقیمانده کمک مالی به ارتش پاکستان در سال 2016 به این کشور پرداخت نمیشود. در حالی که آمریکا متعهد به پرداخت 900 میلیون دلار کمک به پاکستان است، «ژنرال جیمز ماتیس» وزیر دفاع آمریکا به اعضای کنگره این کشور گفت: پاکستان در سال 2016 به طور موثر علیه شبکه حقانی وارد عمل نشده به همین دلیل بخشی از کمک مالی به این کشور که 350 میلیون دلار است لغو میشود. این اقدام در حالی صورت میگیرد که در سال ۲۰۰۴ بوش رئیس جمهور وقت آمریکا برای مبارزه با القاعده و طالبان پاکستان را به عنوان متحد استراتژیک غیرناتویی در کنگره معرفی کرد.
اکنون پس از ۱۳ سال و در حالی آمریکا از قطع این کمکها میگوید که اخیرا دو مقام آمریکایی موضوع پایان یافتن اتحاد استراتژیک با پاکستان را در کنگره این کشور مطرح و خواستار قطع کمک مالی و نظامی به اسلامآباد شدند. دید پو نماینده حزب جمهوریخواه و راک نولان نماینده دموکراتها در کنگره آمریکا اعلام کردند چون پاکستان در مبارزه با تروریسم شکست خورده است مستحق کمک مالی و نظامی نمیباشد.
حال این سوال مطرح است که چرا چنین رویکردی از سوی آمریکا اتخاذ شده و چه اهدافی در ورای آن نهفته است؟
بخشی از تنشهای ایجاد شده میان دو کشور میتواند برگرفته از تفاوت دیدگاه طرفین در باب افغانستان باشد. در حالی آمریکا سعی دارد تا بهبود امنیت افغانستان را دستاورد خود معرفی کند که رفتارهای پاکستان را مغایر با سیاستهای خود میداند چنانکه «زلمیخلیل زاد» سفیر سابق آمریکا در افغانستان اعلام کرد: اگر چین به دنبال برقراری ثبات، صلح و توقف جنگ در افغانستان است پس باید بداند که تنها راه چاره آن وارد کردن فشار بر پاکستان است. در همین حال ارتش آمریکا ۱۵۰۰ سرباز را به افغانستان اعزام میکند.
آمریکا در حالی از سال ۲۰۰۱ تاکنون از پاکستان برای اهداف خود در افغانستان بهره گرفته که اکنون به دلیل برخی تضاد منافع و عدم رویکرد مطلق پاکستان به همراهی با این کشور به دنبال مقابله با آن است که نمود آن حذف نام اسلام آباد از شریک استراتژیک است. بسیاری بر این عقیدهاند که پاکستان در حالی از طالبان در افغانستان حمایت میکند که همزمان آمریکا به دنبال تقویت داعش در افغانستان است و این امر تضاد منافع طرفین را رقم زده است.
در این میان روابط منطقهای پاکستان نیز امری مهم است. واشنگتن از توسعه روابط اسلامآباد با چین، روسیه و جمهوری اسلامی ایران ابراز نارضایتی کرده و خواستار پایان این روابط است. آمریکاییها بر این رویکردند که با تحریم نظامی و اقتصادی و نیز ایجاد چالشهای سیاسی نظیر پروندههایی که علیه مقامات عالی این کشور بازگشایی شده پاکستان را به دوری از منطقه و همگرایی با خود وادار سازد.
برخی ناظران سیاسی بر این عقیدهاند که این تحرکات برآمده از سفر اخیر مودی نخست وزیر هند به آمریکاست چنانکه ترامپ در این دیدار هند را از بزرگترین شرکای آمریکا نامید در حالی که از موضعگیری در باب سرکوب اقلیتها در هند و نیز کشتارها در کشمیر سکوت کرد. آمریکا نام سید «صلاحالدین» رهبر گروه «حزب المجاهدین» کشمیر را به لیست سیاه تروریستها اضافه کرد که خود سندی بر همگرایی آمریکا با هند است که عملا رویکردی متقابل با پاکستان ارزیابی میشود. حلقه تکمیلی این طراحی سفر مودی به سرزمینهای اشغالی فلسطین بود که بسیاری از اهداف آن را قرار دادن این رژیم در جبهه هند علیه پاکستان دانستهاند.
سناریوی دیگر در باب اقدام آمریکا برگرفته از برخی فشارهای بیرونی بر واشنگتن برای برخی تغییرات رفتاری در اسلامآباد است. عربستان به نیابت از آمریکا و انگلیس در حالی سعی در آوردن پاکستان در بحران غرب آسیا و حتی یمن در لوای ارتش واحد اسلامی بوده که اسلامآباد از چنین رویکردی خودداری کرده است. پاکستان در کنار عدم اعزام نیروی نظامی در طرحهایی همچون دوری از قطر و ایران نیز گامی بر نداشته که نارضایتی سعودی را به همراه داشته است. این سناریو مطرح است که اقدام آمریکا برگرفته از طرح سعودی برای فشار بر اسلامآباد جهت همراهی با جنایات و بحرانسازی این رژیم در منطقه باشد.
به هر تقدیر رفتار آمریکا در قبال پاکستان یک اصل را اشکار میسازد و آن اینکه آمریکا هرگز طرف قابل اعتمادی نیست و در نهایت به نزدیکترین متحدان خود نیز خیانت میکند که اقدام این کشور علیه این کشور و قطر نمودی از این وضعیت است.