نشست تجليل از ملاصالح قاري، از رزمندگان دوران دفاع مقدس و رضيه غبيشي نويسنده كتاب «ملاصالح» ظهر ديروز در باشگاه خبرنگاران پويا برگزار شد. قاري در اين نشست به بيان خاطراتي از روزهاي حضورش در جنگ و اردوگاههاي عراق پرداخت و گفت: صدام فرعون زمان بود و ما او را در جنگ شكست داديم.
او با اشاره به زنداني شدنش در دوره پهلوي، در عراق و بعد از بازگشت به ايران، گفت: وقتي من تازه گرفتار شدم، گويي يك نفر ديگر نيز بهنام ملاصالحي كه اتفاقاً او نيز در صدا و سيما كار ميكرد، دراردوگاههاي بعث گرفتار ميشود و بهجاي من شكنجه ميشود، هرچه هم ميگويد كه «من فارس هستم نه عرب» باور نميكنند، تا اينكه من بعدها او را در ايران ديدم و گفت «چه بلاهايي بهخاطر شما سر من نياوردند.» ملاصالح قاري با اشاره به حضور آيتالله خامنهاي در اهواز بهعنوان نماينده وزارت دفاع افزود: ما در آن هنگام تحركات زيادي را در مرز با عراق كه تنها 300 متر با ما فاصله داشت، شاهد بوديم. براي مقابله با اين تحركات اسلحه نداشتيم، به همين دليل بههمراه چندتن از فعالان آباداني از جمله شيخ عيسي طرفي و آيتالله جميل بهنزد آيتالله خامنهاي رفتيم و از ايشان درخواست كرديم كه به ما اسلحه بدهند تا ما با مسئوليت خودمان آن را توزيع كنيم. ايشان نيز جواز اين كار را از زاغههاي اطراف اهواز به ما دادند.
ما افراد را از اين طريق مسلح كرديم, حتي اسلحه را به دست افرادي رسانديم كه در جزيره مينو بودند. وقتي اين كار صورت گرفت، ارتش عراق فكر كرد كه با ارتشي در ايران مواجه است و به همين دليل مجبور شد كه از طريق مسير ديگري وارد شود. همين موضوع سبب شد كه حصر آبادان شكسته شود و اين پيروزي پلي براي پيروزيهاي ديگر شود.
اين رزمنده با اشاره به قدرت نظامي عراق در آن زمان گفت: فردي از لبنان براي راهنمايي مردم عربزبان آبادان و خرمشهر به اين مناطق آمده بود و ميگفت كه ما نميتوانيم بر صدام غلبه كنيم، مگر اينكه خدا مستقيماً به ما كمك كند. صدام در آن زمان در عراق ريشه دوانده بود و مانند فرعون بر فكر و ذهن مردم اين كشور مسلط شده بود. او در واقع طاغوت زمان بود. من با چنين آدمي يعني فرعون زمان روبهرو بودم؛ مني كه قوميتم همانند صدام بود و به من وعده داده شد كه «ميتوانيم زن و بچهات را در عرض 48 ساعت به عراق بياوريم» و وعدههاي مختلفي از اين دست ميدادند. اينكه توانستم در آن زمان بر نفس خودم مسلط شوم تنها مدد خداوند بود.