نویسنده: بيژن سورانی
با نزديكتر شدن به ايام آغاز به كار شوراي پايتخت، انتخاب شهردار تهران هم از ميان نامزدها قوت بيشتر به خود گرفته است. شهر من، شهر شماست و اين شهر متعلق به همه شهروندان و در نگاه كلان متعلق به ملت ايران است پس هر كسي كليد پايتخت را گرفت بايد براي اين شهر و كشور خدمت كند. شهر تهران در سالهاي اخير دچار تغييرات بسياري در كالبد و مسائل اجتماعي و فرهنگي آن شده است و اين شهر قابل قياس حتي با شهر سال گذشته هم نيست. شهر تهران با وسعت نزديك به 700 كيلومتر مربع و داشتن هزار كيلومتر حريم، جمعيت 10 تا 13 ميليون نفري را در خود جاي داده است.
رفت و آمد و سكونت و رسيدگي به نيازهاي شهروندان اين شهر بايد در اولويت امور شهردار بعدي قرار گيرد. به هر حال بايد پذيرفت كه شهر، داراي نواقص بسياري نيز است كه مسائل و مشكلات بسياري را براي شهروندان به دنبال داشته است؛ ترافيك، آلودگي زيست شهري و كمبود برخي امكانات و خدمات و نبود منابع درآمد پايدار از جمله مسائل اصلي شهر تهران به حساب ميآيد. در حال حاضر شهر تهران نيازمند مراقبت بيش از گذشته است چرا كه اقدامات زيربنايي در حد ممكن در آن احداث و توسعه يافته و شهر تقريباً به حالت تعادل نزديكتر شده است، ثبات زندگي شهري و ارتقاي آن اولويت اول شهردار بعدي است و اين امر محقق نخواهد شد مگر آنكه براي پايتخت برنامه و چشمانداز جديد ترسيم شود؛ چشماندازي كه در آن شهر به خودكفايي برسد و درآمدزايي در آن براي اداره شهر و افزايش مشاركت شهروندان در اولويت كاري مديريت شهري قرار بگيرد. اينكه دولت و شورا و حتي شهردار از يك جناح انتخاب شود و اين بخشها به پشتوانه هم بتوانند كارها را به جلو ببرند از يك منظر درست است به شرط آنكه شهر سليقهاي اداره نشود؛ چرا كه شهر متعلق به همه شهروندان و ملت ايران است.
شهر موجود زندهاي است كه نيازمند مراقبت و رسيدگي ويژهاي است كه اگر به معضلات آن كه سالها ميان دولتها دست به دست شده است و يا ميتوان گفت ميان شورا و شهرداري هم دست به دست شده است به صورت تخصصي و ساختاري پرداخته نشود، شهر بيمار خواهد شد! شهردار شهر در اصل ميتوان گفت كه پزشك شهر است و بايد براي حفظ سلامت شهري در همه ابعاد از توان همه جامعه به بهترين شكل ممكن استفاده كند. كشور داراي ظرفيت و پتانسيلهاي فراواني در حوزههاي مختلف است كه تاكنون دولتها و شهرداريها نتوانستهاند به شكل واقعي از آن استفاده كنند. بر همين اساس لازم است تا شهر تهران كه به عنوان پيشاني ساير شهرها نيز به حساب ميآيد گامهاي توسعه را يك به يك بردارد و اين امر محقق نخواهد شد مگرآنكه مديريت شهري (شهرداري و شورا) بتواند از ظرفيت در همه بخشها استفاده بهينه كند. بايد درآمد و عوارض شهر در همه ابعاد آن خرج شهر و شهروندان اين شهر شود.
بايد مطالبات شهروندان كه حالا فراتر از مسائل خدمات شهري و نظافت است بيش از گذشته مدنظر مديريت شهري قرار بگيرد. شهر نياز به تعادل در همه ابعاد دارد و حتي در بعد سياسي بايد نگاه توسعهاي به شهر صورت بگيرد تا زندگي شهري ارتقا يابد. تخريب عملكرد گذشته مديران شهري راه به جايي نخواهد برد و لازم است تا نگاه شهر به سوي آينده باشد و از ساير كلانشهرهاي كشورهاي ديگر عقب نماند. افزايش جمعيت و به تبع آن افزايش نيازهاي شهر ميطلبد تا براي شهر برنامه زمانبندي منظم و منسجمي تدوين شود و وقتكشي صورت نگيرد. هر وقتكشي در رسيدگي به شهر و شهروندان به نوعي بازگشت به عقب است. به هر حال شهروندان تهراني منتظر انتخاب و اقدامات شهردار و شوراي شهرشان هستند تا زندگي بهتري را تجربه كنند و بايد همه براي اين شهر كاري بكنند تا از معضلات و مشكلات شهري كاسته شود. شهر نيازمند آرامش و آسايش است تا نشاط و شادابي در آن موج بزند. شهر من، شهر شماست پس همه بايد تلاش كنند تا شهر از نظر امكانات و خدمات به شهر شمال و جنوب تقسيم نشود. بايد براي درآمد پايدار شهري ظرفيتسازي صورت بگيرد و با مؤلفههاي توسعه گردشگري و توريسم شهر پويايي بيشتر بيابد.
حمايتهاي دولتي بايد از حمايتهاي قطرهچكاني به سوي حمايتهاي پايدار سوق داده شود. توسعه زيرساخت شهري ميتواند از خيلي از مسائل و مشكلات شهري بكاهد و تا زماني كه اين مؤلفهها محقق نشود نبايد انتظار تغيير در شهر داشت و بايد به اين نكته آگاه بود كه همه از شهروندان گرفته تا مديران به مسائل، مشكلات و معضلات شهري آگاه هستند بنابراين بايد با اولويتبندي و حركت متوازن در توسعه شهري گام استوار به جلو برداشته شود تا شهر آبادتر شود. مسئوليت سنگيني كه مديريت شهري (شورا و شهرداري) در رأس آن قرار دارد. رضايت شهروندان در زندگي شهري ناشي از تحقق وعدهها و افزايش مشاركت در اداره شهر است كه حاصل ميشود بنابراين بايد تلاشها را مضاعف و خلأها را پر كرد.