کد خبر: 862601
تاریخ انتشار: ۲۶ تير ۱۳۹۶ - ۲۲:۰۰
مصرف مواد مخدر هر روز زندگي‌هاي بيشتري را تباه مي‌كند
مردي كه در دفاع از پدرزنش وارد دعواي خانوادگي شده بود، دستش به خون برادرزن معتادش آغشته شد.

به گزارش خبرنگار ما، اول فروردين ماه امسال مأموران كلانتري 146 حكيميه قاضي مديرروستا، بازپرس ويژه قتل را از كشف جسد مردي ناشناس در جاده فرعي جاجرود با خبر كردند. با حضور بازپرس در محل معلوم شد كه جسد متعلق به مردي حدوداً 35 ساله است كه در محل ديگري با ضربات چاقو به نقاط مختلف بدنش به قتل رسيده و سپس جسدش به اين مكان منتقل شده است. بعد از انتقال جسد به پزشكي قانوني، هويت جسد شناسايي شد. داوود 35 ساله قبلاً به اتهام جرائم مواد‌مخدر بازداشت شده بود. سپس خانواده داوود كه ساكن خيابان غياثي در محله اتابك بودند، شناسايي شدند. كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي متوجه شدند كه خانواده داوود گم شدن او را به پليس گزارش نداده بودند. خانواده وي گفتند ‌داوود به واسطه مصرف مواد مخدر گاهي از خانه بيرون مي‌رفت و براي مدتي برنمي‌گشت به همين دليل احتمال داديم خودش به خانه بر مي‌گردد تا اينكه پليس خبر داد كه به قتل رسيده است.


تحقيقات ميداني پليس، اما از چيز ديگري حكايت داشت. همسايه‌ها به پليس گفتند قبل از كشف جسد، شاهد دعواي سخت ‌داوود با خانواده‌اش بوده‌اند. وقتي درباره انگيزه دعوا از خانواده ‌داوود تحقيق شد، آنها حرف‌هاي متفاوتي را به پليس گفتند، همين تناقض‌ها سبب شد تا گمانه‌زني براي اينكه قتل توسط عضوي از خانواده رقم خورده باشد، قوت بگيرد تا اينكه سه روز قبل خواهر مقتول راز جنايت را بر ملا كرد.


او توضيح داد 28 اسفندماه بود كه مادرم با ما تماس گرفت و درخواست كمك كرد. او گفت كه برادرم ‌داوود دارد پدرم را كتك مي‌زند و توان اينكه مانع دعوا شود را ندارد. من هم همراه شوهرم مهدي راهي خانه پدرم شديم. وقتي وارد شديم ‌داوود چاقو به دست داشت و پدرم را تهديد مي‌كرد. با ديدن ما به طرف شوهرم حمله كرد. همان لحظه شوهرم چاقويي را كه روي ديوار بود‌، برداشت و برادرم را هدف قرار داد كه كشته شد. بعد از اينكه ‌داوود فوت كرد، همه وحشت كرديم. از ترس جسد را داخل پارچه‌اي گذاشتيم و با خودرو به منطقه‌اي در جاجرود برديم و رها كرديم. بعد از اعتراف‌هاي زن جوان بود كه شوهر 42 ساله‌اش هم بازداشت شد.


هر چند كه او ابتدا جرمش را انكار كرد و گفت كه در جريان قتل نقش ندارد، اما وقتي با همسرش مواجه شد، به قتل اعتراف كرد. او گفت: من قصد كشتن داوود را نداشتم. براي نصيحت كردن او به خانه رفته بودم كه حادثه ناخواسته اتفاق افتاد. وقتي كه او با چاقو به من حمله كرد، راه فرار نداشتم. دست به چاقو بردم تا بترسد و جلو نيايد، اما او حمله كرد. من هم براي دفاع ضربه‌اي زدم كه كشته شد. سرهنگ كارآگاه حميد مكرم، معاون مبارزه با جرائم جنايي پليس آگاهي تهران بزرگ گفت: بررسي‌هاي بيشتر در اين‌باره ادامه دارد.

گفتوگو با قاتل

سابقه داري؟

نه.

شغلت چيست؟

ماشين دارم و اسنپ كار ميكنم.

چه شد كه برادرزنت را كشتي؟

من قصد كشتن او را نداشتم، از خودم دفاع كردم كه اين اتفاق افتاد.

چرا با هم درگير شديد؟

او معتاد به شيشه بود و قصد داشتم او را به كمپ ببرم كه با هم درگير شديم.

چرا پدر و مادرش او را به كمپ نبردند؟

پدرزنم داماد ديگري هم دارد، اما ارتباط من با آنها صميميتر است و مشكلات آنها را من حل ميكنم، به همين خاطر آنها هميشه از من ميخواستند پسرشان را به كمپ ببرم.

قبلاً هم او را به كمپ برده بودي؟

بله. من چند بار او را براي ترك اعتياد به كمپ بردم. بار اول كمپ غيرمجاز بود و مأموران كمپ را پلمب كردند و مقتول هم دوباره به خانه برگشت و اعتيادش را شروع كرد. او هميشه به خاطر پول موادمخدر با پدر زن و مادرزنم درگير ميشد، به طوريكه آبروي آنها را پيش همسايهها و بستگان برده بود. بار دوم او را به كمپ اجباري معرفي كردم و كارمندان كمپ او را به زور بردند و ترك دادند، اما مدتي بعد او دوباره شروع به مصرف مواد كرد. خانواده همسرم از كارهاي او خسته شده بودند تا اينكه تصميم گرفتم اين بار خودم را او را به كمپ ببرم.

درباره شب حادثه توضيح بده؟

هوا گرگ و ميش شده بود و من جلوي خانهشان منتظرش بودم تا وقتي به خانه آمد، او را به كمپ ببرم. وقتي به در خانه رسيد و من را ديد، متوجه موضوع و با من درگير شد. او با چاقوي ضامندار كوچكي كه همراه داشت، به من حمله كرد و حتي ضربهاي هم به دستم زد. من هم براي دفاع از خودم چاقوي آشپزخانهاي را كه روي ديوار بود، بر داشتم و ضربهاي به او زدم. برادرزنم خونين روي زمين افتاد و فوت كرد كه تصميم گرفتيم او را در محل ديگري رها كنيم.

چرا جسد را در جاده جاجرود رها كرديد؟

قصد داشتيم موضوع مخفيانه بماند و من گرفتار نشوم.

خانواده همسرت موافق بودند جسد را در مكان ديگري رها كنيد؟

بله. آنها در جريان موضوع بودند و دوست نداشتند من كه به خاطر آنها ناخواسته مرتكب قتل شده بودم، گرفتار شوم.

چه كسي شما را لو داد؟

مأموران در تحقيقات از بستگان متوجه شدند كه من به خاطر انتقال مقتول به كمپ چند بار با او درگير شدهام و به همين دليل به من مظنون شدند و بازداشتم كردند.

پدر زن و مادر زنت خبر دارند كه دستگير شدهاي؟

بله. آنها بلافاصله آمدند و رضايت دادند.

چرا؟

آنها ميدانند كه اين قتل به خاطر دفاع از آنها و ناخواسته بود.

در اين مدت عذاب وجدان نداشتي؟

چرا عذاب وجدان داشتم و شبها راحت نميخوابيدم. هر وقت تصميم ميگرفتم خودم را معرفي كنم، خانوادهام مخالفت ميكردند.

چرا؟

من يك دختر چهار ساله دارم. براي من سخت است كه الان به زندان بروم و دخترم بدون پدر بزرگ شود.

چه احساسي داري؟

خيلي دلم براي دخترم تنگ شدهاست. اميدوارم دادگاه مرا خيلي از دخترم دور نكند.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار