کد خبر: 862588
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۲۶ تير ۱۳۹۶ - ۲۱:۰۵
بي‌اعتمادي ريشه‌هاي جامعه را مي‌خشكاند
هميشه در زندگي سعي كردم نگاهم‌ به زندگي و افراد پيرامونم نگاهي مثبت باشد. هميشه نيمه پر ليوان را مي‌ديدم و درباره آدم‌ها و اتفاق‌هاي پيرامونم نكات مثبت آنها را بيشتر و پررنگ‌تر از نكات منفي آنها مي‌ديدم.
حسين گل محمدي
 
هميشه در زندگي سعي كردم نگاهم‌ به زندگي و افراد پيرامونم نگاهي مثبت باشد. هميشه نيمه پر ليوان را مي‌ديدم و درباره آدم‌ها و اتفاق‌هاي پيرامونم نكات مثبت آنها را بيشتر و پررنگ‌تر از نكات منفي آنها مي‌ديدم. ولي روزگار روزگار بدي شده است و گويا آدم‌هاي اين روزگار دست به دست هم داده‌اند تا خلاف آنچه من معتقد هستم را به من ثابت كنند كه البته اثبات كردند و اين اثبات براي من بسيار گران تمام شد. مهم‌ترين آسيبي كه از اين اثبات به من وارد شد از دست دادن اعتماد و باور قلبي‌ام به ديگران بودكه كم لطمه‌اي نيست. قصه اين ناملايمتي، قصه بي‌معرفتي بعضي آدم‌هاست. قصه‌ تكراري بعضي آدم‌هاي اين روزگار است كه همه اطرافيانم به من نسبت به اين آدم‌ها به دليل اين همه اعتماد گوشزد مي‌كردند ولي من باور و اعتقادم در برابر حرف‌ و نصيحت آنها بود. وقتي از صميمي‌ترين دوست و همكارم پشت پا خوردم تازه به هوش آمدم و خودم را بابت اين‌همه اعتماد سرزنش ‌كردم. از كسي كه از دو تا چشمانم بيشتر به او اعتماد و ايمان داشتم خيانت ديدم. اعتمادي كه نتيجه‌ سال‌ها همكاري و رفاقت و رفت ‌و آمدهاي خانوادگي و از اين دست روابط بود. اعتماد و رفاقتي كه جان برايش مي‌دادم ولي گويا قرار بود كه من اعتماد كنم و او از اعتماد من سوءاستفاده كند و بار زندگي‌اش را ببندد و برود و من بمانم با اين‌همه بهت و حيرت و ناباوري و خيانت در امانت. اما من همچنان اعتماد دارد چون مرگ اعتماد، مرگ انسانيت است.
         
اعتماد، مهم‌ترين سرمايه اجتماعي
بسياري از صاحب‌نظران علوم اجتماعي «اعتماد» را مهم‌ترين و بزرگ‌ترين سرمايه اجتماعي ذكر مي‌كنند. حالا فكرش را بكنيد كه قصه زندگي‌مان آميخته شود با حس بي‌اعتمادي! بي‌اعتمادي كه سلامت جامعه را به خطر مي‌اندازد و باعث بروز سوءاستفاده‌هاي مختلف، رشوه، اختلاس و زيرآب‌زني مي‌شود.
    
ريشه‌ها و نشانه‌هاي بي‌اعتمادي در جامعه
اعتماد يك نگرش است كه همگان اعم از خانواده، همسر، فرزندان، همسايگان، دولت، مسئولان نظام سياسي، مجلس، قوه قضائيه و... را در بر مي‌گيرد و تنها كافي است كه ما سر اين نمودار را از جهت مثبت به طرف منفي سوق دهيم تا ديگر سنگ روي سنگ بند نشود و بي‌اعتمادي در جامعه بيداد كند. بي‌اعتمادي از آنجايي مي‌آيد كه وقتي مردم مي‌بينند با اعتماد كردن به ديگران مشكل پيدا مي‌كنند، ديگر اعتماد نمي‌كنند. وقتي فقط يك خيانت را تجربه مي‌كنند يا مي‌بينند كه براي يكي از دوستانشان اين اتفاق مي‌افتد، آن وقت تصميم مي‌گيرند كه ديگر به هيچ كس اعتماد نكنند. اين اعتماد نكردن به يكديگر بي‌اعتمادي اجتماعي را سبب مي‌شود. يكي از مهم‌ترين آسيب‌هاي اجتماعي در كشور، تضعيف هنجارهاي اخلاقي و اعتماد اجتماعي است. رواج و رسميت يافتن دروغ در ارتباطات فردي و اجتماعي، افزايش و گسترش سوگند و قسم در گفتمان‌ها، سوءظن، فردگرايي، تظاهر و ريا، رابطه‌گرايي، قانون‌گريزي، عوام‌زدگي و عوامفريبي، تملق و گزافه‌گويي نشانه‌هايي از بحران اخلاقي و نبود اعتماد در جامعه است. به نظر مي‌رسد كه در شرايط كنوني جامعه امروزي، اعتماد اجتماعي در جامعه ما وضعيت خوب و مناسبي ندارد. وقتي ثروت و منابع مالي به صورت ناعادلانه بين افراد جامعه توزيع مي‌شود و شكاف طبقاتي و تقسيم شدن جامعه به دو دسته فقير و غني را ايجاد مي‌كند نبايد انتظار داشت كه اعتماد اجتماعي در جامعه وجود داشته باشد.
 
شكل جديد رسانه‌هاي ارتباطي و نوع جديد ارتباطات و همچنين گسترش و همه گير شدن آنها مي‌تواند يكي از مهم ترين عوامل كاهش اعتماد اجتماعي در جامعه كنوني ما باشد. دوستي‌ها و رفاقت‌هايي كه از اين طريق شكل مي‌گيرد يا  ازدواج‌هاي ناموفق اينترنتي كه در سال‌هاي اخير به كرات شاهد آن هستيم تا كلاهبرداري‌هاي كلان مالي كه از اين طريق اتفاق مي‌افتد، همگي باعث كاهش اعتماد اجتماعي در جامعه مي‌شوند. اين نكته را نبايد فراموش كرد كه هر چه اعتماد در جامعه كمتر شود انسجام اجتماعي كمتر مي‌شود. در جامعه‌ا‌ي كه قبح دروغ، خيانت، دزدي و فساد ريخته باشد آن جامعه بيمار است و بايد براي آن چاره‌اي انديشيد. جامعه كنوني ما بيمار بي‌اعتمادي است و گويا نهادهايي كه وظيفه‌اي در اين زمينه دارند به خواب خرگوشي فرو رفته و به فكر چاره نيستند. در چنين شرايطي تك تك افراد جامعه بايد به فكر چاره و ترميم اعتماد جامعه باشند چراكه بي‌اعتمادي ريشه‌هاي جامعه را مي‌خشكاند.
   
بالاخره اعتماد كنيم يا نه؟!
پايان قصه‌ بي‌اعتمادي چيزي جز تنهايي و انزواطلبي افراد جامعه نخواهد بود. همه از يكديگر در هراس خواهند بود و اين آينده خوبي را براي جامعه ترسيم نمي‌كند. تنها كافي است اين سوال را از خود بپرسيم كه هركدام از ما آيا مي‌توانيم بدون داشتن اعتماد زندگي كنيم؟ تا كي به صورت تنهايي و فردگرايي مي‌توانيم به زندگي خود ادامه دهيم؟ هر قسمت از زندگي را كه نگاه مي‌كنيم اگر اعتماد نباشد چرخ آن زندگي مي‌لنگد. پس از خودمان شروع كنيم و سعي كنيم اين حس اعتماد را به ديگران انتقال دهيم. با صداقتمان به ديگران اجازه دهيم به ما اعتماد كنند. افرادي كه به ديگران خيانت مي‌كنند و آنهايي كه مدام دروغ مي‌گويند معمولاً خودشان هم در اعتماد كردن به ديگران مشكل دارند چون فكر مي‌كنند كه بقيه هم مثل خودشان هستند.
 
اگر متوجه شديم كه كسي قابل اعتماد نيست بدانيم كه آن فرد نشان‌دهنده همه جهان نيست، او فقط يك نفر است. هروقت در اعتماد كردن به ديگران مشكل داشتيم از خودمان اين سوال را بپرسيم: اگر كسي قابل اعتماد نبوده آيا به آن معناست كه به همه دنيا نمي‌توان اعتماد كرد؟ هرچه بيشتر از خودمان بپرسيم بيشتر از افكار دوري كرده و بيشتر به ديگران اعتماد خواهيم كرد. هرزمان كه متوجه شديم درمورد كسي پيش‌داوري مي‌كنيم، به خودمان يادآوري كنيم كه ذهن ناخودآگاهمان مي‌تواند اين فكر را به ما ثابت كند حتي اگر حقيقت نداشته باشد. تنها راه پيدا كردن حقيقت درمورد ديگران اين است كه از هرگونه تعصب خودداري كنيم، فقط آن موقع است كه خواهيم فهميد كه چه كسي واقعاً قابل اعتماد است و چه كسي نيست.
 و در آخر بايد گفت لازم نيست به همه آدم‌ها اعتماد كنيم اما بايد بدانيم كه افرادي هستند كه مي‌توانيم به آنها اعتماد كنيم.
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۴۳ - ۱۴۰۰/۰۷/۲۰
0
0
من به کسی اعتماد کردم و رازم رو بهش گفتم میترسم بره به همه بگه ! چکار کنم تا الکی بهش بگم الکی گفتم اگر باور نکنه چی
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر