براي پيشرفت كشور و جلوگيري از صنعت دلالي پاياننامه و مقالات تقلبي بايد به جاي ارتقاي اساتيد كه بر مبناي مقالات است پروژههاي كاربردي ملاك قرار بگيرد. اگر استادي يك پروژه كاربردي ارائه كرد مشمول امتياز بالايي شود كه اين موضوع علاوه بر ترغيب اساتيد، فرصتي براي رفع مشكلات جامعه از جانب اساتيد دانشگاه از مسير انجام پروژههاي كاربردي به جاي مقالات است.
بنابراين بايد صنعتها و ارگانهاي كشور، حتي گرايشهاي علوم انساني، مشكلات خود را ليست كنند. به عنوان مثال صنعت نفت بگويد فلان تجهيزات را نداريم و در حال حاضر كشور واردات اين تجهيزات را دارد يا در عرصه صنعت هوايي و حمل و نقل مشكلات و نيازهاي خود را ليست كنند و به وزارت علوم يا دانشگاه آزاد داده و پروژههاي مقطع ارشد و دكتري نيز با اين ليست تطابق داده شود و در يك پروژه چند دانشگاه مشاركتي به توليد ايده و محصول بپردازند و ساير دانشگاهها نيز روي ساير موارد سرمايهگذاري فكري و عملي انجام دهند.
با اين كار دانشگاهها ميتوانند ارزشگذاري كنند و بگويند اگر پروژه تا اين حد پيش برود حمايت مالي هم خواهيم داشت، ولي بحث اصلي بايد روي رفع مشكلات اساسي باشد. خيلي از پاياننامههاي دانشجويان با نمرههاي بالا بدون كاربرد در قفسههاي دانشگاه خاك ميخورد، اما از مقالات پاياننامههاي دانشجويي شايد افرادي كه در ناسا كار ميكنند و در مرز دانش حركت ميكنند بهرهبرداري كنند.
البته بايد در نظر داشت كه فلسفه تحصيلات تكميلي پژوهش است و نبايد از تعدد و كيفيت مقالات غافل شد، اما مقالات غيركاربردي راهگشاي مشكلات كنوني جامعه ما نيست. ما بايد به مرز دانش برسيم و ابتدا در توليد صنعت و سايرعرصهها ورود داشته باشيم و با رفع مشكلات درگام بعدي در مرز دانش نقشآفريني كنيم.