محمد اسماعیلی
«ايجاد ناامني در ايران» يكي از برنامههاي بلندمدت و هميشگي ايالات متحده در مواجهه با جمهوري اسلامي ايران بوده است و طي 38سال گذشته به فراخور شرايط و موقعيتهاي زماني و مكاني اين طرح مورد بهرهبرداري امريكاييها قرار گرفته اما هيچ موقع از دستور كار آنها خارج نشده است و طي ماههاي اخير اين هدف بار ديگر با چاشني بهرهگيري از جريان غربگرا مورد توجه قرار گرفته است.
طي دو ماه اخير چند تن از مقامات فعلي و سابق دولت امريكا و نمايندگان سنا و كنگره به لزوم توجه دولت ترامپ به «ايجاد ناامني در ايران بهواسطه بهرهگيري از جريان متمايل به غرب» سخن به ميان آوردهاند اما درباره چگونگي اجراي چنين عمليات تكراري گاه اختلاف نظر داشتهاند، به عنوان نمونه در آخرين اظهاراتي كه دراين باره از سوي امريكاييها صورت گرفته است گري سيك مقام ارشد سالهاي دور دولت امريكا از جمله مشاور امنيتي ملي «جيمي كارتر» با اشاره به گفتههاي اخير «ركس تيلرسون» مبني بر لزوم تغيير نظام ايران بيان ميكند: «تغيير نظام همواره ايدهاي وسوسهبرانگيز است. دولتها در همه جا فكر ميكنند كه ميتوانند حكومت را تغيير يا حاكماني را جابهجا كنند و همه چيز خوب به پيش ميرود اما معمولاً اين رويكرد نتايج معكوس و تبعات ناخوشايندي را در پي دارد. آنها تاكنون درس عبرت نگرفتهاند و هنوز معتقدند همه مشكلات آنها به حضور حاكمي در يك مكان گره خورده است.»
سيك همچنين ديدگاه دولت ترامپ درباره تغيير نظام در ايران را مبهم ميداند و بيان ميكند: «مطمئن نيستم كه دولت ترامپ ديدگاهي اينچنيني دارد. دولت ترامپ داراي چندين ديدگاه است، هر چند براي دولتي چون امريكا وجود چند ديدگاه نيز امري غيرمعمول نيست.» چند ساعت قبل از انتشار موضعگيري گري سيك نشريه مشهور امريكايي «فوربس»نيز از طرح مهم دولت ترامپ جهت ايجاد ناآرامي و اغتشاش در ايران گفته و از جزئيات اين طرح كه طي روزهاي اخير بارها امريكاييها نسبت به ضرورت استفاده از آن سخن به ميان آوردهاند بر خروجي خود قرار داده است.
در بخشي از اين گزارش آمده است: «جنگ در چندين كشور نتايج فاجعهباري داشته و سياست مماشات با ايران هم جواب نداده است، پس تغيير حكومت با حمايت از عواملي در داخل ايران و سازماندهي كردن مخالفتهاي آنان ميتواند بهترين گزينه باشد. ما اكنون در مقطعي حساس و حياتي قرار داريم. دولت ترامپ درحال ارزيابي سياستي جامع در قبال ايران ازجمله تغيير حكومت ميباشد. بايد براي ايجاد ناآراميهايي شبيه حوادث سال2009 (فتنه 88) در ايران تلاش كنيم.»
حين مذاكرات ايران را اوكراين دوم ميديدند
مجله فوربس بارها همانند انديشكده بروكينگز به دولتمردان امريكا پيشنهاد ميكند كه براي تقليل قدرت جمهوري اسلامي ايران و درگير كردن كشورمان با چالشهاي دروني، بايد ضمن حمايت از عناصر خوشبين به غرب در ايران زمينههاي ايجاد ناآرامي را دركشور فراهم كنند. فوربس در بخشي از تحليل خود كه در آستانه روي كارآمدن دولت يازدهم به چاپ رسانده بود، نوشت: «همانطور كه در اوكراين، «رئيسجمهور ياناكويچ» آشكار كرد، قدرت عظيمي در افزايش اميد و انتظارات مردم نهفته است. علاقه بيانشده از سوي شركتها(ي غربي كه بعد از توافق ژنو به ايران رفتهاند) و دوره پيروزي زودرسي كه با توجه به آن، براي«رئيسجمهور روحاني» به دستآمده، چشمانداز وسوسهانگيزي براي مردم ايران كه براي مدت طولاني در رنج بودهاند، ايجاد كرده است. آنها ميلياردها دلار سرمايهگذاري اقتصادي و مالي تقريباً در دسترس را ميبينند، اگر توافق به دست نيايد و آن شركتها به خانههايشان بازگردند، اميد ايرانيان كه سر برآورده است، تنها در آخرين لحظه، نقش بر آب ميشود.»
اين نشريه مشهور غربي در ادامه از ضرورت تخطئه روحيه انقلابيگري در ايران همانند جامعه اوكراين سخن به ميان ميآورد: «يك تجربه مأيوسكننده و طاقتفرساي مشابه براي مردم اوكراين ساخته شد و در آنها يك روحيه انقلابي را بيدار كرد و در واقع يك خيزش مردمي را. پس از سالها معاشقه با اتحاديه اروپا، وراي طرح يكپارچهسازي (اوكراين و اروپا) و تبليغات روي تغيير ماهيت بازي و ادغام جوامعشان،«تصميم 11 ساعته رئيسجمهور ياناكويچ» كه اوكراين را از توافق تجاري با اتحاديه اروپا به سمت روسيه دور كرد... ايران، بايد به دقت اوكراين را نگاه كند، شايد كه دور پيروزي «رئيسجمهور روحاني» به يك مأموريت عذرخواهي متحول شود.»
تغيير رژيم ايران موازي با مذاكرات هستهاي
اگرچه بحث ايجاد ناآرامي در ايران به واسطه بهرهگيري از عناصر جريان خوشبين به غرب در داخل كشور طي هفتههاي اخير به ظاهر بيشتر مورد توجه سياستمداران امريكايي قرار گرفته است اما بايد توجه داشت چنين طرحي موازي با مذاكرات هستهاي و از سال92 نيز به صورت ويژه مورد توجه دولت اوباما قرار داده است اما مقامات دولت سابق امريكا اصرار داشتند تا به صورت صريح به اين مسئله اشاره نكرده و اصل مذاكرات را با چالش روبهرو نسازند. باراك اوباما نيز همانند بسياري از رؤساي جمهور امريكا معتقد بود كه يكي از مؤثرترين راههاي تحت فشار گذاشتن حاكميت اسلامي، ايجاد ناآرامي است كه براي نظام، چالش امنيتي- سياسي داشته و ميتواند به«بحران مشروعيت» معنا شود.
قبل از برجام دولت اوباما معتقد بود چنانچه مذاكره با ايران به تغيير رفتار تهران ختم نشود، اين شكست مذاكراتي بايد به عاملي براي«استانداردسازي»رفتار ايران جهت ايجاد فشار بر ايران تبديل شود و زمينه تغيير رفتار ايران را فراهم كند كه همين مسئله شباهتهاي فراواني با بحران اوكراين دارد.
همزمان با روزهايي كه مذاكرهكنندگان كشورمان با امريكاييها بر سر توافق هستهاي بحث و گفتوگو ميكردند، بروكينگز در تحليلي با تيتر: «آيا ايران، بعدي است؟»مينويسد: «سايت نيو ريپابليك هفته گذشته، بخشي كامل را به چيزي اختصاص داد كه نامش را «عصر انقلاب» گذاشت. اين سايت، مقالاتي درباره اعتراضات مدني اخير در اوكراين، ونزوئلا و كشورهاي ديگر منتشر كرد... در آن ليستي از حكومتهايي آمده كه در مقابل انقلاب از زيرساخت، آسيبپذير هستند. در اين ليست، از ايران هم نام برده شده است. آيا اين كشور، در معرض خطر دومين انقلاب سبز قرار دارد؟»
باراك اوباما در موضعگيري رسمي بارها اعلام كرده بود بهدنبال تغيير حاكميت سياسي در ايران نيست و به حقوق ايرانيها احترام ميگذارد، اين درحالي است كه اوباما تلاش داشت درباره تغيير رژيم در ايران از ادبيات كنايي و نه مستقيم استفاده كند، به عنوان نمونه يك روز پس از امضاي برجام تنها به واژه عام «تغيير رفتار» بسنده ميكند: «ديروز يك روز تاريخي بود... اين توافق نشان ميدهد ديپلماسي امريكا ميتواند تغييرات واقعي و معنيداري بهدست آورد... هميشه اين اميدواري وجود دارد كه رفتارها تغيير كند.» اما زماني كه ساير اظهارات اوباما و مقامات دولت اين كشور را در كنار هم قرار دهيم بهراحتي ميتوان نتيجه گرفت كه تغيير مورد نظر اوباما تغيير رژيم را نيز در بر ميگيرد.
چرا فوربس و بروكينگز در دولت اوباما به تغيير رژيم اصرار داشتند؟
زماني كه موضعگيري برخي مقامات دولت سابق امريكا را در همان مقطع زماني مورد مداقه قرار دهيم، خواهيم ديد كه مجله فوربس و انديشكده بروكينگز نيز بر اساس برخي اطلاعات حاصله از كنگره و دولت امريكا به چنين برداشتي رسيده و به تغيير رژيم در ايران با دو عنصر «بهكارگيري غربگرايان- ايجاد ناامني» اميدوار شدهاند. آن زمان، سناتور دموكرات كاليفرنيا و «رئيس كميته اطلاعاتي سنا»، «ديان فينشتين» به همكاران خود ميگويد: «من واقعاً عقيده دارم كه اين طرح، كار مذاكرات ايران با 1+5 و همزمان با آن، بهترين موقعيت در بيش از 30 سال گذشته، براي ايجاد يك تغيير عمده در رفتار ايران را هم تمام خواهد كرد.» آنچه مهم مينمايد اين مسئله است كه يكي از رهاوردهاي توافق هستهاي براي ايالات متحده آن بوده كه مقامات اين كشور براي ايجاد اغتشاش و ناامني در كشور اميدوارتر شوند و تقويت جريان خوش بين به غرب در داخل كشور را يكي از لازمههاي اجراي چنين هدفي ميدانند.