جعفر تكبيري
اين روزها موضوع انتخاب وزراي دولت دوازدهم، سرخط مهمترين گمانهزنيهاي رسانههاي كشور است و هر رسانه متناسب با جايگاه و سطح دسترسي خود، افراد مختلفي را به عنوان گزينه حضور در كابينه معرفي ميكند اما نكته مغفول مانده در اين حوزه عدمتوجه به شاخصهاي مطرح شده از سوي مقام معظم رهبري در خصوص دولت آينده است؛ شاخصهايي كه ايشان پيش از انتخابات نيز بر آن تأكيد كردند.
واقعيت آن است كه جز شاخصه انقلابي بودن كه به نظر ميرسد بايد مهمترين مشخصه اعضاي دولت آينده باشد، لزوم توجه به حوزه اقتصاد و بهبود معيشت عمومي جزو شاخصههاي اصلي دولت آينده است و رئيسجمهور منتخب هنگام معرفي اعضاي كابينه آينده به مجلس بايد اصليترين محور برنامههاي كابينه را به حوزه اقتصاد اختصاص دهد. اين دقيقاً نكتهاي بود كه رهبر معظم انقلاب در جريان ديدار خود با مردم و مسئولان نظام در روز عيد مبعث سال جاري مطرح كردند و فرمودند: «من به همهاين آقايان نامزدهاي انتخابات اين را عرض ميكنم و قبلاً هم عرض كردم كه تصميم بگيرند و به مردم هم بگويند و در تبليغاتشان هم بگويند، قول هم بدهند كه براي پيشرفت امور كشور، براي توسعهاقتصادي، براي بازكردن گرهها، نگاهشان به بيرون از اين مرزها نخواهد بود، نگاه به خود ملت خواهد بود.»
اين بيانات در حالي از سوي رهبر انقلاب مطرح شد كه مرور بيانات معظمله طي ساليان اخير، خوانندگان و شنوندگان را به يك كليدواژه اصلي به نام اقتصاد ميرساند و اين واقعيت را به اثبات ميرساند كه شرايط اقتصادي كشور وارد مرحلهاي شده كه ميتواند نقطه آسيبپذيري جامعه نام بگيرد؛ نقطهاي كه رهبر انقلاب در سخنرانيهاي خود، «جنگ اقتصادي» و مقابله با آن را «جهاد» ناميدند.
چرا جنگ اقتصادي؟
جمهوري اسلامي ايران از همان روزهاي نخستين پيروزي انقلاب اسلامي همواره با دسيسههاي مختلفي از سوي دشمنان براي سرنگوني روبهرو بوده است. ترور مقامات، كودتاي نظامي، جنگ تحميلي، تهاجم فرهنگي و براندازي نرم همه در كنار هم مجموعه اقداماتي بود كه عليه كشورمان شكل گرفت اما هيچ كدام هدف غايي در خصوص سرنگوني جمهوري اسلامي ايران را براي طراحان به ارمغان نياورد.
اما بازي نهايي زماني شكل گرفت كه اتاقهاي فكر غربي تمركز خود را براي ورود ايران به يك جنگ اقتصادي قرار دادند؛ جنگي كه برخلاف طرحهاي ديگر تمامي سطوح جامعه را هدف خود قرار ميدهد و مردم را بدون توجه به گرايشات سياسي، فكري و فرهنگي با آن درگير ميسازد، به همين خاطر است كه از منظر استراتژيستهاي امريكايي، جنگ اقتصادي نه تاكتيكي موقتي كه يك استراتژي دائمي است. در حقيقت، امريكاييها هجوم به اقتصاد ايران را بهعنوان يكي از راههاي مهار ايران در نظر گرفتهاند. براي مثال «كليفور دي مي» رئيس بنياد دفاع از دموكراسيها در خصوص مهار ايران معتقد است، امريكا و كنگره اين كشور بهعنوان مخالفان توافق با ايران بايد با هجوم اقتصادي، بهرهبرداري اقتصادي ايران را كند كنند، بنابراين آنها در مرحله نخست ضمن طرحريزي مجموعه تحريمهاي فلجكننده در حوزه اقتصاد كوشيدند بنيانهاي اقتصادي كشور را در ابتدا سست و سپس تخريب و از ميان ببرند، البته اين پايان كار نيست چراكه پس از اين روند، غربيها با باز كردن فضا و سرازير كردن كالاهاي خود به اين بازار تشنه، عملاً تمام داراييهاي مردم را از جيب آنها خالي و اقتصادي مصرفزده خلق كنند.
آنان سپس با بسته نگه داشتن راههاي توليد اجازه بازگشت را به اقتصاد مورد هجوم نخواهند داد؛ درست همانند آن چيزي كه در ماجراي تحريمهاي اقتصادي پيرامون برنامه هستهاي و سپس توافق هستهاي شاهد آن بوديم.
بر همين اساس، بعد از توافق هستهاي امريكاييها تلاش كردند چنين القا كنند كه چيزي نسبت به قبل عوض نشده است، از همينرو تمام تلاش آنها بر حفظ آن چيزي بود كه از آن با عنوان «ريسك سرمايهگذاري» در ايران ياد كردهاند.
هجوم در روزهاي پس از تحريم
نگاهي به رفت و آمدهاي سران كشورهاي مختلف با مقامات كشورمان طي روزهاي پسابرجام بيانگر اين حقيقت است كه آنها در اين ملاقاتها، اهداف مهمي را در حوزه اقتصاد دنبال ميكنند.
در همين ارتباط، هدف نخست غربيها براي اشتياق به برقراري تعامل با جمهوري اسلامي ايران، تداوم خريد نفت ارزان در بازارهاي جهاني است.
ايران به عنوان يكي از بزرگترين كشورهاي توليدكننده نفت كه چند سالي به دليل تحريمهاي نفتي فروش و استخراج طلاي سياه را به پايينترين حد ممكن رسانده بود، گزينهاي مناسب براي كنترل قيمت نفت در سطح فعلي است.
دومين هدف كه برقراري رابطه با جمهوري اسلامي را توجيهپذير ميكند، بازار بزرگ و تشنه ايران در حوزههاي مختلف است؛ بازاري كه حالا سرخورده از كيفيت پايين اجناس شرقي، ذوقزده در انتظار توليدات غربي است. غربيها نيز با علم به اين خواسته، ميكوشند اين بازار تشنه را با محصولات خود سيراب و از اين راه كمك بزرگي به اقتصاد خود كنند. سومين هدف در مسير بهبود روابط غرب با ايران نيز موضوع منابع گازي ايران است. اروپا كه زمستانهاي سرد خود را همواره با گاز روسيه گرم ميكند، حالا با اين كشور دچار چالشي جدي شده و روسيه نيز همواره از اهرم گاز براي تأمين منافع خود بهره ميبرد، از اين رو اروپاييها به دنبال آن هستند كه از طريق وارد كردن گاز ايران به چرخه اقتصاد خود، عملاً اين ابزار فشار را از روسيه بگيرند.
در نهايت، آخرين هدف غربيها در اين مسير، تخليه كامل منابع ارزي كشورمان از طريق از كار انداختن چرخ توليد كشور و فروش محصولات خود با قيمتي پايينتر از قيمت تمام شده داخل است؛ موضوعي كه ميتواند بحراني تازه براي كشورمان در حوزه اقتصاد ايجاد كند و زمينهساز هدف نهايي كه سرنگوني جمهوري اسلامي ايران است، باشد.
اقتصاد مقاومتي؛ كليد رفع بحران
اما در اين ميان نكته اصلي آنجاست كه كشورمان طي دوران تحريمها، فرصتهاي بينظيري را براي تقويت بنيههاي اقتصادي خود داشت و امروز تجربيات تحريمهاي ظالمانه غرب بهترين دانش براي ساخت آينده كشور است. يكي از اين تجربيات موضوع اقتصاد مقاومتي است كه درست در روزهاي فشارهاي اقتصادي، به عنوان يك مرهم براي تن زخمخورده اقتصاد ايران توسط مقام معظم رهبري مطرح شد. رهبرمعظم انقلاب با طرح موضوع حركت به سمت «اقتصاد مقاومتي»زمينه را براي گذر كمآفت از اين دوره سخت و طاقتفرسا فراهم كردند؛ شيوهاي كه اقتصاد را ملزم به تمركز بر توليدات داخلي و كاهش اتكا به محصولات خارجي ميكند تا از اين مسير نه تنها اقتصاد داخلي شكوفا شود و تحمل شرايط بحران اقتصادي را آسانتر كند بلكه كشور را به سمت تبديل شدن به يك قدرت اقتصادي ميبرد.
نياز به يك استراتژي مدون
حال تأكيد مجدد رهبر معظم انقلاب بر لزوم عدمتوجه به كشورهاي غربي تأكيد بر اين نكته است كه دولت دوازدهم بايد يك استراتژي مدون براي پيشبرد اقتصاد مقاومتي ارائه دهد تا مانيفستي براي حركت آينده آنان باشد و مردم نيز بتوانند آن را مطالبه كنند؛ شيوهاي كه اقتصاد را ملزم به تمركز بر توليدات داخلي و كاهش اتكا به محصولات خارجي ميكند تا از اين مسير نه تنها اقتصاد داخلي شكوفا شود و تحمل شرايط بحران اقتصادي را آسانتر كند بلكه كشور را به سمت تبديل شدن به يك قدرت اقتصادي ببرد.