به گزارش گروه انديشه روزنامه جوان، كتاب «مدرنيته متأخر و تغيير اجتماعي» با عنوان فرعي بازسازي زندگي اجتماعي و فردي نوشته برايان هيفي به همت يعقوب احمدي و پرويز سبحاني ترجمه و توسط انتشارات كوير منتشر شد.
در مقدمه نويسنده بر اين كتاب آمده است: در اين كتاب پارهاي از مباحث مرتبط با هم مطرح ميشود. در بخش نخست كتاب (فصول ۲ تا ۵) عنوان ميشود كه علايق جامعهشناختي نسبت به «فضاي مدرن» تحت تأثير تغييرات يا «دگرگونيهاي» اساسي در مفاهيم نظري مدرنيته قرار گرفتهاند. مباحث فصول ۲ تا ۵ نشان ميدهد كه سه تغيير فراگير ساختيابي، ساختارشكني و بازسازي مدرنيته، پيامدهاي جدي براي نظم اجتماعي و تغيير اجتماعي به همراه دارند كه در بخش دوم كتاب (فصول ۶ تا ۸) با تمركز بر موضوعات مرتبط با زندگي شخصي تشريح ميشوند.
نويسنده هدف از نگارش اين كتاب را در مقدمه چنين بيان ميكند: بحث اصلي كتاب بر تفاوت تصوير پروژه جامعهشناسي كه از مفاهيم متنوع مدرنيته ظاهر ميشود متمركز است؛ البته، بهطورخاص، تمركز آن بر تصوير بازسازگرا از جامعهشناسي كه از نظريه مدرنيته بازانديشانه اخذ ميشود، است. ارتباط ميان تصاوير متفاوت از مدرنيته و جامعهشناسي مسئلهاي است كه در كل كتاب مورد بررسي قرار ميگيرد و در فصل پاياني نيز عمدتاً بر ديدگاه بازسازگرا تأكيد ميگردد. رهيافتهاي اوليه براي ساخت يابي مدرنيته و رهيافتهاي بعدي براي ساختزدايي آن، نمايانگر نوعي جهتگيري مطابق با پروژه جامعهشناسي بوده است.
اين كتاب از ۹ فصل مشتمل بر مقدمه، روايتهاي بنيادي مدرنيته و منطق تغيير اجتماعي، چرخش ساختارشكنانه، پستمدرنيته و چرخش فرهنگي، مدرنيته متأخر و چرخش بازانديشانه، بازسازي خود و هويت - ارتباط بازانديشانه و صميميت، مرگ، مهارتزدايي و سياستزندگي، و در نهايت فصل نهم جامعهشناسي بازانديشي يا جامعهشناسي بازانديشانه؟ تشكيل شده است.
در فصل نهم، نقدها نسبت به نظريه مدرنيته بازانديشانه و جامعهشناسي زندگي شخصي بازانديشانهاي كه اين تئوري مطرح ميكند را ارائه ميدهد. توجه به اين موضوعات به طرح پرسشهاي مهمي دربارهنوع تلاش جامعهشناختي براي بازسازي و قرارگرفتن به عنوان جزئي از آن، منجر ميشود.
در پشت جلد كتاب در معرفي اين اثر ميخوانيد: كتاب مدرنيته متأخر و تغيير اجتماعي با معرفي ايدههاي بنيانگذاران تفكر اجتماعي از جمله ماركس، دوركيم، وبر، زيمل و فرويد و آثار كليدي نظريهپردازان مهم معاصر از جمله لاكان، فوكو، ليوتارد، بودريار، باومن، گيدنز و بك و با ارزيابي محاسن تز «مدرنيته متأخر» در تقابل با ايدههواداران «پست مدرنيته» آغاز ميشود. همچنين اين كتاب به ايدههاي فمنيستي و پسااستعماري در رابطه با مطالعه تجربه مدرن و پستمدرن نيز توجه ميكند. نويسنده با ارائه مثالهايي از زندگي شخصي (از جمله خود و هويت، زندگي ارتباطي و صميمي، مرگ، مردن و سياستزندگي) نظريه را با زندگي واقعي پيوند ميدهد. كتاب حاضر محتواي جديد، مفيد، و ايدهآلي درباره نظريه اجتماعي معاصر و تغيير اجتماعي براي دانشجويان جامعهشناسي، مطالعات فرهنگي و نظريه اجتماعي است.