کد خبر: 861464
تاریخ انتشار: ۲۰ تير ۱۳۹۶ - ۲۱:۰۰
درون و بيرونمان را زيبا كنيم
درون خانه ما خيلي مهم است. درون خانه‌هايمان را زيبا مي‌كنيم و به آن مي‌رسيم. چون دلمان مي‌خواهد محيط زندگي‌مان زيبا و قشنگ باشد...
نويسنده:  ليلا جعفري
 
 
درون خانه ما خيلي مهم است. درون خانه‌هايمان را زيبا مي‌كنيم و به آن مي‌رسيم. چون دلمان مي‌خواهد محيط زندگي‌مان زيبا و قشنگ باشد. از شلوغي و به‌هم‌ريختگي خوشمان نمي‌آيد و دلمان مي‌خواهد از نظم و زيبايي درون خانه لذت ببريم. حداقل هر انساني را كه روح و روان سالمي دارد و من مي‌شناسم، به مرتب بودن و پاكيزگي و آراستگي خانه‌اش اهميت مي‌دهد و هرگونه اختلال در آن را بد و نادرست مي‌داند. مثلاً من آدمي را نمي‌شناسم كه وقتي به خانه‌اش مي‌روم با خانه‌اي نامرتب از من استقبال كند. معمولاً هر كسي دست‌كم پيش از آمدن مهمان خانه را مرتب و تميز مي‌كند. اگر هم به هر دليلي نتوانسته باشد به نظم و نظام و زيبايي خانه سامان بدهد، بابت آن، از مهمان عذرخواهي مي‌كند و مثلاً مي‌گويد: ببخشيد كه خانه‌مان به‌هم‌ريخته است، و ممكن هم هست كه بهانه‌اي براي اين كار بياورد. مثلاً بگويد: امان از دست اين بچه‌ها كه هرچه جمع و جور مي‌كنم باز هم يك دقيقه‌اي خانه را به هم مي‌ريزند. يا اينكه، بايد يك نفري جمع كنم، در حالي كه چند نفري به هم مي‌ريزيم و...
اين جمله‌ها را كه بارها گفته‌ايم و شنيده‌ايم، بي‌شك پيام‌هايي دارد كه قابل تأمل است.
     
 
صاحبخانه‌هايي تميز و باانصاف
 
 
حالا كمي از خانه خودمان كه پاكيزه و مرتب است و زيبا، بيرون برويم. شايد خودمان هم از اختلافي كه به وجود آمده حيرت كنيم. ممكن است ديوار اتاق‌هايمان بسيار زيبا و نقاشي شده و خوشرنگ باشد، در حالي كه ديوارهاي بيرون از خانه كه آنها را از بيرون دربرگرفته، كثيف، نازيبا، ترك خورده و رنگ و رو رفته باشد و حتي زيبايي خانه‌هاي اطراف را هم زير سؤال برده باشد. شايد هم نه. . . ديوارها و پنجره‌هاي بيرون خيلي خوب و زيبا باشد و هيچ صدمه‌اي به زيبايي وارد نكرده باشد.
 
 
آيا نماي بيرون خانه‌مان همچون نماي داخلي آن، برايمان مهم است؟ ممكن است پاسخ شما مثبت باشد، چون خانه‌هاي بسيار زيادي در شهر وجود دارد كه ظاهري زيبا، تميز و حتي آراسته دارد و ممكن است شما صاحب يكي از آنها باشيد. اين خانه‌ها معمولاً صاحباني تميز و باانصاف دارند. ولي اگر نماي بيرون خانه بويي از تميزي و نظم نبرده باشد چه؟! مي‌گويم انصاف چون اين نظم بيرون از خانه احتمالاً ناشي از انصاف و نظم دروني اوست. او مي‌تواند خارج از خانه را آشفته و نازيبا نگه دارد، ولي اين كار را نمي‌كند. ممكن است يك دليل آن عدالت باشد؛ چون دلش نمي‌خواهد مردم بيرون خانه از زشتي خانه‌اش آزرده‌خاطر شوند. پس اين شخص منصف است.  
 
 
گاهي هم آدم‌ها دلشان مي‌خواهد مورد تعريف و تمجيد ديگران قرار بگيرند، از اين رو ممكن است بيرون از خانه را هم مثل درون خانه خود زيبا نگه دارند. اينكه اين افراد دليل درستي براي كار خود دارند يا نه، مدنظر اين نوشته نيست؛ آنچه مهم است اين است كه با اين كار خود، خيرشان به جامعه مي‌رسد. با انضباط خانه‌هايشان نظم را به شهر هديه مي‌دهند. با زيبايي محل زندگي يا كسب و كارشان به مردم زيبايي را نشان مي‌دهند. چه بسا كه پروردگار هم زيبايي‌هاي بيشتري از هستي را نثار زندگي‌شان كند. كاري كه در اين گيتي بدون جزا و پاداش نيست. پس حتماً از جايي كه خودشان هم نمي‌دانند كجاست، الطافي نثارشان مي‌شود.
 
 
 نمايش شخصيت صاحبخانه در نماي خانه
 
 
 
از اين‌رو مي‌توان گفت افرادي كه در اين كار كوتاهي مي‌كنند و با ظاهر نازيبا و نامرتب محل كار و سكونت، ديگران را دچار ناراحتي مي‌كنند، پاسخ رفتار خود را به همان صورتي كه شايسته و زيبنده رفتارشان است، دريافت مي‌كنند. اين قانون با تمام سادگي‌ و با تمام عظمتش در دنيا پابرجاست، كه با هر دستي كه بدهي، با همان دست هم مي‌گيري. نمي‌شود نيكي كرد و بدي گرفت، نمي‌شود بدي كرد و نيكي گرفت. اين قانون طبيعت است. بزرگان بارها و بارها درباره آن سخن‌ها گفته‌اند: «تو نيكي مي‌كن و در دجله انداز / كه ايزد در بيابانت دهد باز».
وقتي كسي خودش را موظف مي‌داند كه به ظاهر بيروني خانه‌اش توجه و به آن رسيدگي كند، كارش از نگاه پروردگار پوشيده نخواهد ماند.
 
 
بالكن خانه يك مرد خوب
 
 
مردي را مي‌شناسم كه در آپارتمان كوچكي زندگي مي‌كرد. اين مرد كه دوره ميانسالي را پشت سر مي‌گذاشت، در طبقه بالاي آپارتمان زندگي مي‌كرد. بالكن كوچك آپارتمان او مانند طبقات ديگر به سمت كوچه قرار داشت. او اين فضاي كوچك را بسيار تميز و مرتب نگه مي‌داشت، در حالي كه همسايه‌هاي طبقات ديگر بالكن خانه‌هايشان را به انباري براي نگهداري از اشيا و اثاثيه تبديل كرده بودند. بالكن مرد زيبا و ساده بود. گلدان و گلي نداشت، ولي ساده و تميز بود، بدون وجود اثاثيه‌اي كه نماي كوچه را زشت و نازيبا كند. من هميشه وقتي از اين كوچه مي‌گذشتم، ساكن آن طبقه را كه ظاهر خانه‌اش با طبقات ديگر آنقدر فرق داشت، در دل تحسين مي‌كردم. درحالي كه نمي‌دانستم كه چه كسي در آنجا زندگي مي‌كند، ولي با خودم فكر مي‌كردم كه بانوي باسليقه و زيبارويي درون خانه منزل دارد. تا اينكه مجبور شدم محل زندگي‌ام را تغيير دهم و خانه جديدي براي خود پيدا كنم. وقتي براي پيدا كردن آپارتمان تازه به دفتر املاك محل مراجعه كردم، با ناباوري، نشاني همان واحد آپارتماني را به من دادند كه درون همان خانه بود و صاحبش بالكن تميزي داشت. 
 
 
وقتي به آنجا رفتم، فكرش را هم نمي‌كردم كه با يك مرد روبه‌رو شوم. مردي كه رفتار و گفتارش با آن بالكن مرتب و زيبا تناسب داشت. جالب اينكه برايم گفت كه ساكن طبقات ديگر خانم‌هايي خانه‌دار هستند كه اهميت چنداني به ظاهر آپارتمان نمي‌دهند، و او براي اينكه حتي راهروها و راه‌پله‌ها را مرتب نگه دارد با مشكل روبه‌رو بوده است. او توانسته بود با صبر و حوصله از همسايه‌هايش بخواهد كه حداقل راهروها را تميز نگه دارند، ولي نتوانسته بود آنها را متقاعد كند كه بيرون از خانه را هم مرتب نگه دارند. دليلشان هم اين بود كه فضاي خانه كوچك است و انباري ندارد. از او خواستم به آنها بگويد كه حداقل پوشش مناسبي براي آنجا بسازند كه منظره بهتري به آنجا بدهد و از آشفتگي آنجا بكاهد ولي او خسته‌تر از آن بود كه بخواهد باز هم بر سر ريخت و پاش بالكن‌ها با همسايه‌هايش بحث و مجادله كند. در دلم اين مرد را تحسين كردم. من براي زندگي به آن خانه نقل مكان نكردم، ولي از بي‌مبالاتي و بي‌مسئوليتي همسايه‌هاي آن مرد ناراحت شدم. در دلم گفتم هر كسي نتيجه كارش را مي‌بيند، چون مرد موقع بيرون آمدن دليل اصلي فروش خانه‌اش را گفت. او وام مناسبي از طريق دوستانش به دست آورده بود كه مي‌خواست با آن زندگي‌اش را سامان بدهد و خانه بهتري در منطقه بهتري از شهر بخرد.
 
 
مدتي گذشت. روزي كه اتفاقي از آن كوچه مي‌گذشتم، بالكن مرتب آن مرد را ديدم. ديگر مرتب نبود. زيبا هم نبود. مانند طبقات ديگر پر بود از اشيا و وسايل. آن روز دلم گرفت ولي فهميدم كه مرد توانسته به موقعيت بهتري كه دنبالش بود، برسد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر