نويسنده: هما ايراني
راستي، درستي، يكرنگي... اينها واژگان زيبايي هستند كه معمولاً با شنيدن آنها نخستين احساسي كه پيدا ميكنيم، آرامش است. دروغ، ريا و تزوير نيز كلمههايي هستند كه با شنيدنشان نخستين احساسي كه پيدا ميكنيم، دلشوره و آشوب است.
اين حالها پيام دارد؛ حال خوب و حال بد. اين خوبي و بدي راهنماي ماست. راهنما به سوي راه درست و راه نادرست. عرفا بسيار گفتهاند كه حال ما بهترين راهنماي ماست. با اين حال بسياري از ما پيرو راهي ميشويم كه حال خوبي در آن پيدا نميكنيم. شايد خيالمان از بابت انجام كاري راحت شود، ولي احساس و حال خوبي پيدا نميكنيم. مثلاً دروغي ميگوييم و از بار بزرگي كه نزديك بود به دليلي بر دوشمان بيفتد خلاص ميشويم ولي پس از آن احساسي ناخوشايند رهايمان نميكند.
سطل زباله بدبو
دروغ يكي از راههايي است كه با تمام حال بدي كه به آدم ميدهد ولي در كلام بسياري از ما شنيده ميشود. بسياري از ما دروغ ميگوييم و شايد بارها و بارها اين حال بد را تجربه ميكنيم اما باز هم دروغ ميگوييم. هرچند ممكن است به خاطر دروغهاي پشتسرهمي كه برخي از ما ميگوييم، آنقدر حال بد، پشت حال بد، در خود انباشته باشيم كه ديگر چندان هم متوجه حال بدي كه با هر دروغ تازه پيدا ميكنيم، نشويم ولي اين از پيدا نشدن حال بد نيست، با صراحت بايد گفت كه انگار آنقدر بوي تعفن در فضاي درون خود انباشتهايم كه با وارد كردن يك ماده فاسد به آن، چندان تغييري در فضا و بوي آن پيش نميآيد. سطلهاي زباله گوشه خيابانها مثال خوبي در اين باره هستند. برخي از آنها چنان بدبو هستند كه از كنارشان كه بگذري آزاردهنده است. تصور كنيد يك كيسه زباله بدبو به آن اضافه شود، آيا تغيير چشمگيري در آن پيش ميآيد؟ مسلماً پاسخ منفي است.
بيماري چوپان قصهها
دكتر رضوان كريمي كه تحقيقات گستردهاي را در حوزه زبان و ادبيات فارسي انجام داده درباره ناراستي در فرهنگ و ادبيات ميگويد: «دروغگويي صفتي است كه هيچكس آن را دوست ندارد و در مذمت آن بزرگان سخناني داشتهاند و داستانهايي نيز در اين باره نوشته شده است. اين مذمت در ادبيات جهان هم بسيار ديده شده، كه يكي از آشناترين اين داستانها، پينوكيو (Pinocchio) نوشته كارلو كلودي و همينطور چوپان دروغگو است. چوپان دروغگو نام داستاني است از ايزوپ، كه ماجراي چوپان جواني را دنبال ميكند كه براي خوشگذراني گاهي به دروغ فرياد «گرگ! گرگ!» سر ميدهد. از قضا روزي گرگ به گلهاش ميزند و مردم گمان ميكنند كه او باز هم فريادهاي دروغين ميزند.
براي همين كسي به كمكش نميرود و او هم گلهاش را از دست ميدهد.» وي ادامه ميدهد: «رويهم رفته پرداختن به مقوله دروغ، در فرهنگ ايران باستان به دو شكل بوده است؛ دروغ نگفتن و راست نگفتن.» در اسلام نيز مؤكداً به دروغ نگفتن و پرهيز از آن سفارش شده است. مانند قُلْ انَّ الَّذِينَ يفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكذِبَ لا يفْلِحُونَ. كه در سوره يونس آيه 69، پروردگار ميگويد: بگو آنها كه به خدا دروغ مىبندند (هرگز) رستگار نمىشوند. رستگار نشدن شايد يكي از بدترين حالتهايي باشد كه ممكن است شخصي گرفتارش شود، كه به تعبيري يعني همواره خوشحال نبودن و آرامش نداشتن. و اين يكي از تلخترين حالتهايي است كه ميتواند گريبان آدم را بگيرد.
حضرت علي(ع) امام نخست شيعيان نيز دروغ را بيماري تلقي ميكند و چنانچه در ميزانالحكمه جلد 3 صفحه 2676 حديث 17428 آورده شده است، ميگويد: «بيماري دروغگويي، زشتترين بيماري است».
كوژي، بدترين انديشه دنياست
اين محقق و نويسنده با نگاهي به شاهنامه ميگويد: «فردوسي در شاهنامه با ابيات بسياري دروغ را نكوهش كرده و آن را كاري نازيبا نشان داده است. از جمله اين بيت معروف كه ميگويد: «به گيتي به از راستي پيشه نيست/ ز كوژي بتر هيچ انديشه نيست/ يا اين بيت كه: چو با راستي باشي و مردمي / نبيني به جز خوبي و خرمي / و ديگر بيت اينكه: اگر پيشه دارد دلت راستي/ چنان دان كه گيتي تو آراستي/ و به اين ترتيب ايرانيان همواره دروغگو را ستمكارترين انسانها ميشناختند».
نادرستي دروغ تا اندازهاي است كه پيامآور دين اسلام(ص) آن را سرچشمه ساير كارهاي بدي ميداند كه انسان ممكن است آنها را انجام دهد و اين از روايتي كه در ادامه آورده شده، برميآيد. در تفسير نمونه جلد 11 صفحه 413 آمده است كه شخصى به حضور پيامبر (ص) رسيد، عرض كرد نماز مىخوانم و عمل منافى عفت انجام مىدهم، دروغ هم مىگويم! كدام را اول ترك گويم؟! پيامبر (ص) فرمود: «دروغ»، او در محضر پيامبر (ص) تعهد كرد كه هرگز دروغ نگويد. هنگامى كه خارج شد، وسوسههاى شيطانى براى عمل منافى عفت در دل او پيدا شد اما بلافاصله در اين فكر فرورفت، كه اگر فردا پيامبر(ص) از او در اين باره سؤال كند چه بگويد، بگويد چنين عملى را مرتكب نشده است، اينكه دروغ است و اگر راست بگويد حد بر او جارى مىشود، و همين گونه در رابطه با ساير كارهاى خلاف اين طرز فكر و سپس خوددارى و اجتناب براى او پيدا شد و به اين ترتيب ترك دروغ سرچشمه ترك همه گناهان او گرديد.
فراموش نكنيم كلامي كه از زبانمان ادا ميشود، يك مسئول بيشتر ندارد، آن هم خود ما هستيم. ما مسئول تمام حرفهايي هستيم كه ميگوييم. پيشينيان اين را خوب ميدانستند و سخت مراقب كلام خود بودند. دكتر رضوان كريمي در اينباره ميگويد: «پرهيز از دروغ در فرهنگ ايراني تا اندازهاي است كه سفارش شده حتي از گفتن حرف راستي كه شبيه دروغ است هم بايد دوري كرد. عنصرالمعالي در كتاب قابوسنامه، به پسرش سفارش ميكند: هرچه گويي راست گوي، وليكن راست به دروغمانند مگوي، كه دروغ به راست، به از راست به دروغ...
دكتر كريمي در ادامه درباره «راست نگفتن» در فرهنگ كهن ايرانزمين ميگويد: انديشمندان ايراني سخن را چهار دسته كردهاند: ناگفتني و نادانستني؛ مثل تحقيق درباره وجود خدا و ماهيت آن، دانستني و گفتني؛ مثل مسائل علمي يا ديني كه از زير و بم آنها اطلاع داريم، نادانستني و گفتني؛ مثل مسائل تقليدي و...، دانستني و نگفتني؛ كه عنصرالمعالي ميگويد: «دروغ نبايد گفت، هر راست نشايد گفت...» در اين بخش اگر ما بدانيم كه ضرري متوجه خودمان يا همنوعانمان ميشود، از گفتن آن سخن راست پرهيز ميكنيم. وقتي شخصي شهامت راستگويي را داشته باشد ميتواند بر خيلي از وسوسهها هم غلبه كند.
مثلاً كارمندي كه از پيشرفت همكارش ناراحت است و بيم آن را دارد كه او به زودي جايگاه بالاتري نسبت به او در اداره به دست آورد، و شروع كند به انجام كارهايي كه باعث بد جلوه دادن او در نگاه مدير است، به نوعي رفتاري دروغين از خود نشان داده است. اين دروغگويي جريان رشد آن كارمند را با تأخير مواجه ميكند و با نگرانيهايي كه به خود آن شخص خاطي ميدهد، نيروهاي سازنده در كار و پيشرفت را هم مختل ميكند. درواقع نيروهاي منفي بالا ميرود و ركود گريبان ارتباط بين دو كارمند و مدير و جريان پيشرفت آنها را ميگيرد.
شايد يك دليل وجود بزرگان ايراني كه آثارشان هماكنون هم در دنيا مبنا يا الهامبخش اصلي علوم مختلف است همين راستگويي پيشينيان باشد ولي حالا چطور؟ آيا خود شما از نزديك شاهد دروغهاي كوچك و بزرگي نيستيد كه ممكن است حتي از زبان نزديكانتان بشنويد كه بنا به ضرورت نام دروغ مصلحتي هم بر آن ميگذارند؟ و با اين ترفندها ميخواهند نام حلال را هم براي آن به دست بياورند و خودشان را توجيه كنند؟ دريغ از اينكه پيامآور اسلام به هيچ دروغي اعتبار نميداد؟! دروغ نگوييم، ممكن است دروغهاي كوچك ما هم گريبان پيشرفت خودمان، فرزندانمان و هم جامعه و دنيايمان را بگيرد. فراموش نكنيم اولين قرباني گرگ دروغ، خود ما هستم پس گرگ دروغ را در اولين فرصت در وجودمان بكشيم.