کد خبر: 859362
تعداد نظرات: ۳ نظر
تاریخ انتشار: ۰۹ تير ۱۳۹۶ - ۲۲:۰۱
اين روزها كه كنش مستمر و منفي رئيس‌جمهور درباره سپاه و واكنش‌هاي آن فضاي عمومي كشور را درگير كرده است، بهانه خوبي براي بازخواني قاعده كلي جايگاه نظاميان در نظام‌هاي مردم‌سالار و دموكراتيك است.
دکتر عبد‌الله گنجی
نویسنده: دکتر عبد‌الله گنجی 

اين روزها كه كنش مستمر و منفي رئيس‌جمهور درباره سپاه و واكنش‌هاي آن فضاي عمومي كشور را درگير كرده است، بهانه خوبي براي بازخواني قاعده كلي جايگاه نظاميان در نظام‌هاي مردم‌سالار و دموكراتيك است. روشنفكران جهان سوم و خصوصاً ايران، تقويت نظاميان و قدرت روز‌افزون آنان را امري منفي مي‌دانند و عموماً حكومت‌هايي را كه قدرت نظامي آن قابل توجه است، با مفهوم «نظام‌هاي ميليتاريستي» در مفهوم مقابل «نظام دموكراتيك» معنادهي مي‌كنند. اصولاً توجه حاكميت به بعد نظامي را به معني تنش‌زا بودن سياست‌هاي حاكميت در عرصه داخلي و خارجي ارزيابي مي‌كنند و توسعه نظامي را به معني عقب‌ماندگي بخش‌هاي ديگر مي‌دانند، به طور مثال جناب زيبا‌كلام معتقد است اگر ما برويم با امريكا مسائل‌مان را حل كنيم (كه از نگاه ايشان مقصر اين صحنه صددرصد ايران است) لازم نيست هزينه صرف موشك S300 كنيم بلكه همين پول را صرف خريد هليكوپترهاي آب پاش مي‌كنيم تا از سوختن جنگل‌‌هاي‌مان جلوگيري نماييم. روشنفكران و ايضاً بخش فكري اصلاحات در ايران تقويت جنبه‌هاي نظامي و دفاعي كشور را به معني تهديد دموكراسي ارزيابي مي‌كنند و آن را نشان ضعف حاكميت مي‌دانند.
 
پيش فرض آنان اين است كه اگر منازعات داخلي از طريق به رسميت شناختن نيروهاي تحت انقياد و منازعات خارجي از طريق احترام متقابل و به رسميت شناختن منافع مشترك صورت گيرد، لزومي به تقويت بنيه نظامي كشور نيست و اصولاً مي‌شود جامعه و كشوري با حداقل‌هاي نمادين نظامي داشت. از نگاه آنان نظامي‌گري تهديدي بالقوه براي دموكراسي است و كشورهايي كه هزينه بيشتر صرف امور نظامي مي‌كنند به دموكراسي بي‌اعتقاد هستند. البته نگاه ديگري نيز در نخبگان و روشنفكران دهه 20 وجود داشت و آن اينكه اگر توسعه مقدم بر دموكراسي است و توسعه نياز به ثبات دارد، بهتر است نظاميان در يك دوره مشخص با تثبيت فضا امر توسعه را پيش ببرند تا به مرحله بلوغ براي ورود به دموكراسي برسيم. مثال‌آوري آنان براي مفهوم‌سازي اين مدعا، پهلوي اول است (پهلوي اول تنها حاكم 200 ساله ايران است كه روشنفكران با آن همراه بودند). از نگاه روشنفكران و بخشي از اصلاح‌طلبان اصولاً مفهوم دشمن زاييده ذهن‌ نظام‌هاي ايدئولوژيك است و در چنين نظام‌هايي«‌توهم توطئه‌» جايگزين خود توطئه شده است و به همه چيز مشكوك هستند.
 
براي پاسخ به آنچه در سطور پيش آمد استفاده از وحي، سنت‌ها، روايت‌ها و استدلال‌هاي درون ديني كارآمد نخواهد بود چرا كه خود مفاهيم درون ديني را بخشي از مشكل مي‌دانند نه راه حل. علت اصلي آن است كه پيشاپيش پذيرفته‌اند كه ايدئولوژي تنش‌زا و دشمن‌ساز است و راهي به پايان منازعه ندارد.

بنابراين براي پاسخ بايد سراغ نمونه‌هاي برون ديني و خارج از جهان ايدئولوژيك (‌مثلاً غير از اسلام يا ماركسيسم) رفت و روشنفكران را با همان خاستگاه و مدينه آرماني خودشان - يعني غرب- تفهيم نمود. اگر از راديكال دموكرات‌ها بپرسيد الگوي مدنظر شما كجاست، چه خواهند گفت؟ نسخه دموكراسي حداكثري كه در جيب داريد از كجا آورده‌ايد؟ كدام كشور را مناسب براي الگوبرداري مي‌دانند و از قضا اگر خودشان از كشور خارج شوند كدام كشور را مطلوب حيات اجتماعي و سياسي مي‌دانند؟ بدون ترديد مثال‌آوري روشنفكران از دموكراسي، روسيه، پاكستان، تركيه، اسپانيا و شرق اروپا نيست، آسياي ميانه و مركز آفريقا و امريكاي لاتين هم نيست.
 
دموكراسي مطلوب آنان فرانسه، انگليس و امريكاست. حتي آلمان را نيز به جهت رشد نحله نازيسم و سابقه فاشيزم مطلوب نمي‌دانند. حال سؤال اساسي اين است كه اگر قوي‌ترين دموكراسي‌هاي جهان در سه كشور ياد شده است، قوي‌ترين و مجهزترين ارتش‌هاي جهان در كدام كشورهاست؟ وقتي با دقت به صحنه جهاني مي‌نگريم، قوي‌ترين، بزرگ‌ترين، مجهزترين و هجومي‌ترين ارتش‌هاي جهان نيز مربوط به همين سه كشور است. اين كشورها كه با مقوله‌اي به نام اپوزيسيون داخلي مواجه نيستند و روشنفكران ما نيز نظام‌هاي آنان را ايدئولوژيك نمي‌دانند، در عرصه خارجي هم كه مسائل با گفت‌وگو و بده و بستان قابل حل است، پس چرا سردمداران دموكراسي، پرچمداران قوي‌ترين سيستم‌هاي نظامي جهانند؟ چه چيزي آنان را تهديد مي‌كند؟
 
چه لزومي دارد كه بيشترين بودجه خود را صرف امور نظامي مي‌كنند و توليد تسليحات پررونق‌ترين بخش اقتصاد آنان است؟ مگر سال گذشته كه در ايران گفتمان را جايگزين موشك معرفي كردند در سيستم موشكي مبدعان نظريه گفتمان تعديلي صورت گرفته بود؟ بنابراين اگر روشنفكران خود را غربي‌تر از غربي‌ها ندانيم بايد آنان را صرفاً موجوداتي «متفاوت‌خواه» دانست كه شناي خلاف جهت رودخانه را صرفاً براي ديده شدن انجام مي‌دهند و حربه ديگري براي خودنمايي در سپهر سياسي كشور ندارند، در حالي كه مي‌توانند همايشي با روشنفكران آن سه كشور برگزار كنند و از آنان لزوم تقويت همزمان دموكراسي و سيستم نظامي را بپرسند.
چرا اينجا مرغ همسايه غاز نباشد؟
غیر قابل انتشار: ۴
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۳
مهرناز
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۰۶ - ۱۳۹۶/۰۴/۱۰
1
0
روشنفکران غرب گرای کشورمان "انقدر خودرا در دنیای غرب گرائی غرق کرده اند"که از واقعیت های تفکری سیاست های غرب وجامعه غربی در قرن 21 "به گونه ای دور افتاده که نمی خواهند نگاه درستی داشته "که دنیای غرب چگونه در منجلاب افکار خود غرق شده اند "و برای رهائی از این منجلاب با اخرین روش نظامی گری وجاسوسی در دنیا دست وپا می زنند "اما همین باصطلاح روشنفکران "بدبختانه در خاطرات چندکتاب در باره ایدئولوژی غرب از عهد یونان را"چنان با خود یدک کش کرده اند"که ساعت تفکرشان مانند خانم هاویشام در یافتن ارزوهای بزرک در غرب "به خواب رفته ست " ایکاش فقط خواب بودند"تب هم کرده اند " تب شان هم انقدر بالاست "که در خواب به هذیان گفتن هم رسیده اند "گویا دچار بیماری( ازخود بیگانه)شده اند"بطوریکه فقط خدا قادرست انان را شفا دهد"دیگر از دست بنده خدا کاری برای شان
ساخته نیست.
ناشناس
|
Germany
|
۱۲:۲۱ - ۱۳۹۶/۰۴/۱۰
0
1
بله تهدیدی برای دموکراسی هست مانند مصر.
به فرموده حضرت امام نظامیان نباید در سیاست دخالت کنند .که کردند
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۹:۰۱ - ۱۳۹۶/۰۴/۱۱
0
0
علت قوت نظامی در این کشورها 1- موازنه قدرت با همدیگر 2- در امد زایی از بابت فروش 3- ایجاد تنش در نقاط مورد نظر و در مورد گفتمان تعدیلی به معنی گفتمان وادادگی نیست بلکه گفتمانی است که دنبال 3 مورد گفته شده با کمترین هزینه
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار