محمدجواد اخوان
حاشيههايي كه رسانههاي زنجيرهاي و برخي حاميان دولت پس از برگزاري نماز عيد فطر طرح كردند بار ديگر ماجراي تأسفبرانگيز نوع برخورد دولت با منتقدان را زنده كرد. ماجرا ازاينقرار بود كه دكتر ميثم مطيعي، مداح شناختهشده اهلبيت (ع) پيش از برگزاري نماز عيد، در تريبون اين مراسم اشعاري خواند كه به مذاق برخي خوش نيامد و ساعتي پس از برگزاري مراسم، حملات سنگين اين طيف به وي و برگزاركنندگان مراسم آغاز شد.
واقعيت آن است كه مطالعه دقيق اشعار قرائتشده در اين تريبون، نشان ميدهد عمده لحن تقابلي شاعر متوجه نظام سلطه و جريانات متحد آن اعم از صهيونيستها، آلسعود و تكفيريهاي تروريست است و تنها در بخشي از اشعار نوعي گلهمندي البته با لحن محترمانه خطاب به مسئولان اجرايي وجود دارد. اينكه چطور انتقاد از نقض برجام توسط امريكاييها، صداي عدهاي را در داخل درآورده خود جاي تعجب بسيار دارد! همگي به ياد داريم كمتر از يك ماه پيش رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار مسئولان نظام فرمودند: «وزير محترم خارجه ما، آقاي دكتر ظريف، يك نامه گويايي به مسئول اروپايي مينويسند -البتّه اين بارِ چندم است- و موارد نقض روح برجام و جسم برجام [را مطرح ميكند]. گاهي ميگفتند روح برجام نقض شده، ايشان ميگويد كه فقط روح برجام نيست، [بلكه] يك جاهايي هم خود برجام -يعني جسم برجام- هم نقض شده بهوسيله امريكاييها؛ ايشان فهرست كردند فرستادند براي آنها. يعني اين [شخص] ديگر كسي نيست كه بگويند مخالفين اين مذاكرات هستند كه اين حرف را ميزنند؛ نه، خود وزير محترم خارجه، چون انسان متديني است، انسان باوجداني است و انسان صاحب احساس مسئوليت است، خود ايشان هم اين اعتراض را دارد ميكند.»
همانگونه كه پيداست ظريف در نامه به غربيها به نقض روح و جسم برجام اعتراض ميكند و مطيعي نيز در تريبون مراسم عيد، همين نكته را يادآوري ميكند! چگونه است كه اعتراض به نقض برجام براي وزير خارجه ايراد نيست، اما براي ديگران موجب حملات وسيع توپخانه رسانهاي مدعيان اعتدال و اصلاحطلبي ميشود؟
مورد ديگر گلهمندي محترمانه نسبت به عملكرد مسئولان است. آنچه در اين بخش از شعر وجود دارد، تذكر مشفقانه به مسئولان اجرايي براي كار كردن براي مردم و نيز تكرار بخشي از نامه پنجم نهجالبلاغه است كه حضرت امير (ع) براي يكي از كارگزاران حكومتي خود چنين نگاشتند: «وَ آن عَمَلَك لَيسَ لَك بِطُعْمَةٍ وَ لَكنَّهُ فِي عُنُقِك أَمَانَة» (حكمراني براي تو طعمه نيست، بلكه امانتي است بر عهدهات.»
اگر تذكر براي كار و تلاش براي مردم يا ذكر نامه اميرالمؤمنين براي عدهاي ناخوشايند است، خوب است اين عده به اين پرسش صريح پاسخ دهند كه سال 1388 كجا بودند كه فتنهگران هشت ماه با انواع روشها مقابل نظام ايستادند و مسئولان را آماج اهانتهاي خود قرار دادند و به اتهامي كه هيچگاه ثابت نشد حيثيت نظام را مخدوش كردند؟
مضحكتر آن است كه برخي از چهرههاي شاخص جريان فتنه نيز در اين چند روز بهعنوان حمايت از روحاني، سينه، چاك ميكنند و بهاصطلاح براي او اشك مظلوميت ميريزند. گويا اينان آنچه خود با رئيسجمهور وقت و دولت قانوني و منتخب مردم كردند را از ياد بردهاند.
از اينها گذشته در اين چند روز موجي به راه افتاده كه البته در محوريت آن مديران اجرايي دولت يازدهم قرار دارند و ضمن حملات سنگين و بعضاً با چاشني اهانتبار به مداح يادشده خواستار عذرخواهي و برخورد با مداح و برگزاركنندگان مراسم ميشوند. همگي به ياد داريم اين جمله معروف آقاي روحاني را در چهار سال پيش كه گفت «خدايا به تو پناه ميبرم از بستن دهان منتقدان»؛ جملهاي كه البته بارها بهعناوين مختلف مورد نقض قرار گرفت. روزي منتقدان بيسواد و بيشناسنامه خطاب شدند. روز ديگر بزدل و ترسو خوانده شدند. بار ديگر به جهنم رفتن حواله شدند. گاهي داراي خطاي ديد معرفيشده و توصيه به عينك زدن شد و ... علاوه بر اين گاه منتقدان با برخوردهاي حقوقي نيز مواجه شدهاند.
ازاينگونه برخوردها اين برداشت ميشود كه تاكنون شخص آقاي روحاني در پيشاني مواجهه با منتقدان قرار داشت و اكنون بهنظر ميرسد قرار است مجموعه مديران دولتي و نيز حاميان و متحدان سياسي و رسانهاي آنها در اين امر با وي شريك باشند. البته برخي اين رفتارهاي اطرافيان و مديران درجه دو و سه دولت را ناشي از تلاش براي بقاي در كرسيهاي دولت دوازدهم ميدانند و معتقدند با شكلگيري و تثبيت كابينه و پستهاي دولت بعدي، اين آتش داغ حمايتي خاموش خواهد شد، اما درهرصورت بهنظر ميرسد جبهه قدرتمندي براي جلوگيري از انتقاد از دولت و عملكرد مديران، شكل گرفته كه تلاش ميكند هر نوع گلهمندي محترمانهاي را حتي در نطفه خفه كند.
نتيجه تأسفبار اين رويكرد، اولاً تداوم فاصلهگيري برخي مسئولان از مطالبات حقيقي و واقعي مردم و در مقابل نااميدي بسياري از مردم از حل مشكلاتشان خواهد بود. اگر اين روزها، دولتمردان و حاميانش سرمست از غرور پيروزي از ميدان بهدركردن منتقدان دلسوز باشند، بايد بدانند اگر گوش شنوايي براي نقد مشفقانه نداشته باشند، بايد منتظر شنيدن اعتراض دردمندان و رنجكشيدگان باشند كه ممكن است لزوماً از طرق متعارف شكل نگيرد.