محمد مهر
امروز با سيطره تبليغات و نوع نگاه انسان مدرن به بدن خود رسيدن به يک هارموني و رابطه مطلوب با بدن دشوار شده است. يک دوقطبي کذايي به وجود آمده است. انگار که در يک طرف تن به مثابه بت و موجود پرستيدني قرار دارد، به گونهاي که با شگردهاي تبليغاتي، تصويري کاملاً غيرواقعي از آن ارائه ميشود و در سوي ديگر به گونهاي مبالغهآميز اين ادعا طرح ميشود که انگار اديان به ويژه اسلام يکسره بر طرد تن نظر دادهاند. مسئله به گونهاي مطرح ميشود که مسلمان واقعي با تن خود قهر است.
اما واقعيت آن است که اتفاقاً بخش قابل توجهي از دستورات اسلام براي رسيدن به يک موازنه و تعادل در رفتار با تن است. مسلماً اسلام همخواني با صنعت مانکنيسم غرب ندارد اما در عين حال به اعتدال در خوردن سفارش ميکند. آيه شريفه ميفرمايد از نعمات الهي بخوريد و بياشاميد اما حد را نگه داريد. اين همان اصول تغذيهاي است که امروز هم به آن توصيه ميشود و متخصصان امر ميگويند کسي که ميخواهد به سلامتي خود اهميت دهد بين ورودي و خروجي کالري به بدن خود مراقبت کند و اين طور نباشد که ورودي کالري از ميزان سوخت و ساز روزانه او بيشتر باشد. اما اين کجا و آن وحشيگري نامرئياي که امروز در مانکنيسم وجود دارد کجا؟! نگاه اسلام تن را شريف و قابل احترام ميداند و مانکنيسم غرب به تن همچون حريفي مينگرد که بايد با آن جنگيد و اگر لازم شد شکنجهاش داد!
توجه کنيم که در اديان الهي به ويژه اسلام دعوت به پاکيزگي تن و آراستن آن ميشود. نظافت در اسلام نصف دين معرفي شده است و از سوي پيامبر (ص) مؤمن به عنوان فردي که خوشپوش و خوشعطر است معرفي ميشود اما باز اين تعريف با آن چيزي که امروز به عنوان مدلينگ مطرح ميشود بسيار تفاوت دارد.
در واقع آنچه در آموزههاي اسلامي و قرآن به آن تکيه ميشود اين است که تن بازيگر خوبي براي روح و روان آدمي باشد نه اين که خود تبديل به نقش اول حيات آدمي شود. مثلاً اگر در اسلام، فرد مسلمان به دنبال اين است که تن خود را به گونهاي درآورد که تن او پرقدرت باشد از اين قدرت براي نمايش سود نميبرد بلکه آن را در راه خدمت به خداوند ميخواهد، همچنان که حضرت علي(ع) در دعاي کميل ميفرمايد «قوه علي خدمتک جوارحي / به جوارح من نيرو بخش تا در راه خدمت به تو باشند.» در اين زاويه ديد در واقع تن، ابزاري براي رسيدن به مقاصد بالاتر است اما در آنچه امروز در غرب به آن توجه ميشود، تن به تنهايي به متن زندگي آدمها وارد شده است.
به اين مثال توجه کنيد: شما دو فرد را ميبينيد که از وزن و قد متناسبي برخوردارند. اولي با اين نيت پيش رفته و برنامهريزي کرده که سلامتي و تندرستي خود را حفظ کند بنابراين تغذيه درست و ورزش را در برنامه خود گذاشته است. از آن طرف کسي را ميبينيد که راه را به گونهاي ديگر رفته است. او رژيمهاي سفت و سختي گرفته و حتي به سمت مصرف قرصهاي لاغري رفته و بدتر از آن به سمت مصرف مواد شبهمخدر رفته تا خود را لاغر کند. در هر دو نگاه ميبينيم که دو فرد به دنبال تصحيح رابطهشان با تن هستند اما با اين تفاوت که در اولي تن متن قرار نگرفته است اما برعکس در دومي تن کاملاً متن و هدف است. در اولي ما به موضوع سلامتي به عنوان متن نگاه ميکنيم و در ذيل آن رابطه با بدن را تعريف ميکنيم اما در دومي بدن به خودي خود يک هدف است بنابراين موضوعاتي چون تندرستي کاملاً به حاشيه ميرود.