یک زمانی مساله نظام جمهوری اسلامی ایران و آمریکا در موضوعات تروریسم،
حقوق بشر، هستهای و غیره است که میشود گفت درباره حدود یعنی اختیارات،
قلمرو و روشهای حکومتداری است اما مساله ما با غرب، هویت انقلاب اسلامی
یعنی مساله وجود است، پس یک هویت و معرفت جدیدی در مقابل معرفت غرب وجود
دارد که از این جریان هژمون پیروی نمیکند. رابطه ایران و آمریکا نیز در
همین حوزه وجود تعریف میشود. در این صورت بحث غرب با محوریت آمریکا در
قبال ایران مبنایی است پس اگر مبنایی است، نتیجه میگیریم آنچه در آمریکا
بین دو حزب جمهوریخواه و دموکرات میگذرد و نسبتی که آنها با ما تعریف
میکنند بر سر اتخاذ روشهاست. یعنی روش مواجهه دو حزب با نظام جمهوری
اسلامی ایرانی از لحاظ تاکتیک، زمان و سایر ملاحظات شاید متفاوت باشد اما
در هدف غایی که همانا نبود نظام جمهوری اسلامی ایران است حزب جمهوریخواه و
دموکرات با هم هیچ اختلافی ندارند. تفاوت روشها به این صورت است که معمولا
دموکراتها چهره روشنفکری و گفتوگو و اندیشهای و مطالعاتی به خود
میگیرند اما در مقابل جمهوریخواهان مقداری رو بازی میکنند و خیلی کارهای
عمیق ندارد، به عبارتی پیچیده عمل نمیکنند. بنابراین ما یکی را به ظاهر
نرم و دیگری را به ظاهر خشن میبینیم. در مجموع هر دو نبود جمهوری اسلامی
ایران را میخواهند اما یکی چنگ و دندان نشان میدهد و دیگری میخواهد با
لبخند، مذاکره و گفتوگو کار خود را پیش ببرد و در ایران نفوذ کند تا با
هزینه کمتر بتواند به اهداف خود برسد. مردم ایران هم امروز میبینند دولت
قبلی آمریکا به تعهدات خود عمل نکرد و دولت فعلی هم بر عدم انجام آن تعهدات
اصرار دارد. نتیجه آن میشود که هر دو دولت آمریکا یک حرف مشترک را در
رابطه با ایران دارند.
به نظر شما چرا اوباما به صورت مشخص و علنی وارد موضوع تغییر رژیم سیاسی در ایران نشد؟
مقام معظم رهبری در شهریور سال 94 در جمع فرماندهان سپاه فرمودند که
«رئیسجمهور آمریکا به من نامه نوشت که نیت ما براندازی نظام سیاسی ایران
نیست.» دموکراتها دنبال براندازی ساختاری در ایران نبودند آنها به یک باور
دیگری رسیده بودند که ضمن حفظ ماهیت ساختاری نظام جمهوری اسلامی، بتوانند
از طریق نیروهای داخلی خصوصا آنها که بر سر قدرت میآیند ماهیت حقیقی نظام
جمهوری اسلامی ایران را کمکم در پروسهای از بین ببرند تا از جمهوری
اسلامی اسمیبیشتر باقی نماند. مقام معظم رهبری فرمودند آمریکاییها حتی
موافق هستند یک عمامه به سر بالای سر نظام جمهوری اسلامی ایران باشد منتها
این جمهوری اسلامی فقط اسم باشد. مقام معظم رهبری مثل ماهیت حقوقی منهای
ماهیت حقیقی را همچون دندان پوک توصیف کردند که «ظاهر زیباست اما در اولین
برخورد با شی سخت فرو میپاشد». آمریکاییهای دموکرات چنین ماهیتی را از
نظام جمهوری اسلامی میخواهند، یعنی یک جمهوری اسلامی اسمی، منتها این
جریان که اخیرا سرکار آمدند که اکثرا ناشی و تازه کار هستند، اینها یک
مقدار حرفهای صریحتری میزنند در عین حال دستشان هم خالی است اما
میخواهند پرستیژ چنگ و دندان نشان دادن خود را حفظ کنند.
شما بهترامپ و رفتارهای دولت او اشاره کردید،ترامپ شخصیتی است که نه تنها
در جهان به ویژه اروپا مقبولیت ندارد بلکه در خود حزب جمهوری نیز مخالفان
جدی دارد، به نظر شما تغییر لحنترامپ نسبت به اوباما در قبال ایران چقدر
میتواند مورد توجه باشد؟
من خیلی نگاه فردی به هیأت حاکمه آمریکا ندارم. آقای ترامپ یک مهرهای در
سیاست کلی آمریکا نسبت به ایران است. اینکه او در بیان یکسری مطالبی را
میگوید نمیتواند مبنای تنظیمات سیاست خارجی ایران باشد بنابراین آن
تصمیمی که جریان حاکم در آمریکا و لابی صهیونیست میگیرد، موضوعیت دارد و
اعتقادی ندارم که خیلی مساله را در یک شخص محصور کنیم و فکر کنیم آنچه
ترامپ میگوید یا نمیگوید همان مبنای تنظیمات سیاست خارجی نظام جمهوری
اسلامی ایران باشد.
این دامنه کارهایی که آمریکاییها برای تغییر رژیم در ایران دنبال میکنند چیست؟
آنچه آمریکاییها الان گفتند واقعا بلوفی در شروع کار آنهاست. اما
تجربهای که ما از دولتهای قبلی آمریکا داشتیم، این است که آمریکاییها
همواره دنبال براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران بودند اما نتوانستند.
دیپلماسی عمومی- رسانهای، فشار اقتصادی بر مردم با هدف ایجاد فاصله بین
مردم و حاکمیت، شخصیتپردازی مثل شیرین عبادی، شبکهسازی و تهاجم فرهنگی،
ایجاد فضاهای زیرساختی به لحاظ نرمافزاری و سایبری از جمله روشهایی بود
که آمریکاییها تاکنون برای نیل به هدف خود دنبال کردند.
به نظر شما چرا آمریکاییها نتوانستند و نخواهند توانست نظام جمهوری اسلامی ایران را براندازی کنند؟
مردم پشتوانه قدرت در نظام جمهوری اسلامی هستند، بنابراین انسجام ملی،
هوشیاری مردم از این حیث مهم است. هوشمندی رهبری نظام عامل مهم دیگری است
که باید به آن اشاره کرد. رهبر ایران هیچ گاه مسیر را در جنگ ارادهها گم
نمیکنند. عامل سوم تجربه تاریخی ملت ایران است که قبل از انقلاب چقدر کشور
ما تحقیر و قراردادهای استعماری به ما تحمیل شد. چهارم آنکه آمریکا خارج
از مرزهای ایران با هر کشوری همچون مصر، پاکستان و عربستان طرح نزدیکی و
دوستی ریخت فقط بهدنبال منافع خودش بوده است. هیچ کمکی به امر توسعه و
پیشرفت کشورهای دیگر نداشت. عامل پنجم هم تلاش مجاهدانه نیروهای انقلاب در
عرصههای مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی برای عمقبخشی به انقلاب اسلامی
نیز بسیار موثر است.
آمریکاییها اوایل انقلاب سعی کردند با استفاده از قدرت سخت مثل جنگ
تحمیلی، کودتا و اعزام نیروی نظامی به طبس به مقصود خودشان برسند اما بعد
از چند دهه رو به استفاده از تهدید نرم آوردند، دلیلش چه بود؟
راهبردهای آمریکا تاکنون چند دفعه در قبال ایران عوض شد. راهبرد براندازی
ساختاری از طریق قدرت سخت در دهه اول انقلاب شامل جنگ تحمیلی، کودتا و ترور
به کار گرفته شد، بعد از عملیات کربلای 5 این راهبرد را ناکارآمد دیدند،
بنابراین راهبر تغییر رفتار را پیش گرفتند، آن هم تاثیری نداشت، سپس راهبرد
استحاله از درون را در زمان دولت اصلاحات در دستورکار خود قرار دادند، آن
هم جواب نداد، یک زمانی راهبر دوگانه مهار ما در منطقه و حوزه هستهای را
تحت تاثیر فشارهای مستمر اقتصادی در پیش گرفتند، این راهبرد هم به جایی
نرسید. امروز نیز هیأت حاکمه جدید آمریکا نشان داده هنوز در قبال ایران هیچ
جمعبندی مشخصی ندارد، همین که مقام معظم رهبری فرمودند «یک چاقو دستشان
گرفتند و به هر جایی میرسند یکی میزنند» یعنی از یک سیاست مشخص، فکر شده و
راهبردی تبعیت
نمیکنند.
درباره تغییر نسل در ایران و انتقال ارزشهای ضد استکباری و انقلابی به نسل
جدید، ما چقدر پیش رفتیم تا بتوانیم در مقابل تهدیدات نرمی که اصل نظام
را هدف قرار داده مواجهه کنیم؟
طبیعتا و قطعا نیروهای جوان مومن به انقلاب اسلامی امروز بیشتر از صدر
انقلاب اسلامی و حتی در زمان جنگ هستند. تعبیری که رهبری چند سال پیش
داشتند این بود که «مبارزه با آمریکا یعنی خدمت به مردم»، هر چقدر نظام
حوزه خدمتگزاری به مردم و توجه به مطالبات و مشکلات مردم را بیشتر دنبال
کند، قطعا در عرصه مقاومت، ایستادگی، پایداری و ناامید کردن دشمن میتوانیم
گامهای موثرتری برداریم.
فکر میکنید جوانان فقط دغدغه رفع مشکل دارند یا این انتقال ارزشها در افکار آنها الان انجام و نهادینه شده است؟
ما اگر بخواهیم حوزه جوانان را ببینیم یک عرصه دانشگاه است که باید شرایط و
اوضاع دانشگاه در قبل و بعد از انقلاب را ببینیم. شاخصهایی مثل اعتکاف،
شرکت در انتخابات، اردوهای راهیان نور، شبهای احیا و... است. این ارزشها
دارد منتقل میشود اما این به آن معنا نیست که متأثر از فشار رسانههای
دشمن، جوانی نباشد که دنبال ارزشهای غربی نرود اما بهطور کلی چشمانداز
آینده را میتوان امیدوارانه دید.
در حوزه عملکردی در زمان در اختیار گرفتن مسئولیتها چطور؟ آیا جوانان در
صحنه عمل نیز آن طور که باید روحیه ضد استکباریشان را نشان خواهند داد؟
بله، ما در جنگ نمونههایش را داشتیم. الان هم خیلی مواقع زمینه بروز و
ظهورش پیش نمیآید. دولت ما باید کاری کند انقطاع نسلی در عرصه مدیریت کشور
اتفاق نیفتد. جوانها وارد چرخه مدیریت کشور شوند تا این پیوستگی و
استمرار جمهوری اسلامی به جهت نسلی منتقل شود تا کادرسازی برای آینده صورت
گیرد.