صادق پارسا
از پس و پيش صحبتهاي خلاف قاعده رئيسجمهور محترم در جمع فعالان اقتصادي كه بگذريم، نكاتي در رابطه با اصل و روح برخي عبارات آقاي روحاني در افطاري پنجشنبه شب قابل نوشته شدن است.
1- رئيسجمهور با ذكر آيه «قل يا ايها الناس قد جاءكم الحق من ربكم فمن اهتدي فانما يهتدي لنفسه و من ضل فانما يضل عليها وما انا عليكم بوكيل» (يونس، 108) گفته است «خداوند به پيامبرش هم ميگويد تو وكيل نيستي كه بخواهي بالاي سر مردم باشي و به آنها امر و نهي كني، بلكه موظف هستي راه هدايت را به مردم نشان بدهي تا هر كس خواست آن راه را برگزيند. اما برخي از ما فكر ميكنيم كه بالاسر مردم فرمان ميدهيم و مردم مجري فرمان هستند. پيامبر و امامان خودشان هم اينچنين نبودند. ميدان بايد ميدان تحمل باشد و همديگر، افكار و سلايق مختلف را تحمل كرده، بپذيريم و به رسميت بشناسيم.»
اصلاح ترجمه غلط، تبيين تفسير هرمنوتيكانه ناصواب و توضيح مصادره به مطلوب و تفسير به رأي كردن اظهارات منبري آقاي روحاني، با علماي فن؛ لكن بايد گفت قسمت اخير گفته ايشان منطقي، مورد وفاق خاص و عام و البته با كاركردي بيشتر عوامپسندانه است.
واضح است و نيازي به نوشتن ندارد كه افكار و سلايق مختلف را بايد تحمل كرد، اما وقتي اين عبارت از لسان رئيسجمهور ادا ميشود، بايد ريشههاي گفتاري آن را هم مورد توجه قرار داد، چه نميتوان سخن تكرار شده شخص اول قوه مجريه را خداي ناكرده حمل بر سفاهت يا بيخاصيتي كرد يا از سر لغو و اشتباه لسان دانست.
جدل بالاگرفته مشروعيت – مقبوليت پس از اظهارنظر خام و گرتهبرداري شده از متون ديني در هفته گذشته هرچند به اين ختم شد كه آقاي روحاني از موضع ناصحيح اولي خود عقب نشيني كند و اقرار به مضمون كند «مشروعيت امام ربطي به رأي مردم نداشته و ندارد»، اما ظاهراً ته دل رئيسجمهور چيز ديگري است. اينكه منشأ اسلام سياسي آقاي روحاني چيست و آبشخور فكري – عملي ايشان كجاست به كنار، لكن واضحاً منولوگهاي رئيس محترم جمهور، مورد قبول قاطبه علماي اسلام (در اغلب شقوق) نيست، چه برداشت اولي و مورد وفاق علماي حوزههاي علميه دست كم در يك قرن اخير، چيزي غير از ته دل رئيسجمهور محترم است.
فارغ از اين موضوع، يافتن مخاطب صحبت پيشگفته رئيسجمهور، سهل و ممتنع است. نانوشته پيداست كه عبارت «برخي از ما فكر ميكنيم كه بالاسر مردم فرمان ميدهيم»، خطابش خود آقاي روحاني نيست و مراد ايشان از «ما» در اين جمله، «منِ روحاني به علاوه ساير مسئولان» نيست، چراكه جملات بعدي و توالي فاسدي كه آقاي رئيسجمهور براي «فرمانروايي» ذكر ميكنند، مشخص ميكند مخاطب آقاي روحاني مسئولاني غير از خودش هستند. به بياني ديگر، آقاي روحاني يقيناً يك «رذيلت فرمانروايي» را كه همان امر و نهي و فرمانروايي مستبدانه (چنانكه از لحن ايشان برميآيد) است در يك سخنراني عمومي به خود نسبت نميدهد، بلكه در واقع با بيان اين رذيلت در پي طعنه زدن به مخاطبِ مسئولي است كه به پندار روحاني صاحب رذيلت در حكمراني به شمار ميآيد.
بررسي جزئيتر مخاطبشناسي آقاي رئيسجمهور شايد به صلاح نباشد، لكن يافتن اين موضوع كه چه كساني يا چه نهادهايي سواي آقاي روحاني در جمهوري اسلامي حكمراني ميكنند، كار پيچيدهاي نيست، خصوصاً اينكه آقاي روحاني در ادامه صحبتهاي خودش مشخصاً و مضموناً به سپاه پاسداران خرده ميگيرد و خاصتاً اينكه بدانيم طي چهار سال گذشته بارها پيش آمده كه آقاي روحاني به فاصله دو سه روز درست برخلاف صحبتهاي رهبر انقلاب، سخنراني كرده است. در واقع آقاي روحاني در ادامه صحبتهايش در جمع فعالان اقتصادي، سپاه را مورد تفقد قرار ميدهد (بند دوم را بخوانيد)، پس بايد سپاه را از مخاطب اين قسمت حرفهاي رئيسجمهور خارج كرد، ميماند معدود نهادها و اشخاص «حكمران» در جمهوري اسلامي كه راقم اين سطور از ادامه اين بررسي معذور است.
قضاوت وضعيت حال و آينده رئيسجمهور محترم با تطبيق شرايط تاريخي سال 60 و موضعگيريهاي وقت رئيسجمهور و شرايط پيشآمده در آينده براي وي با مردم است، اما واضح است كه نه نگارنده و نه هيچ ايراني ديگري دوستدار بازگشت شرايط دهه 60 يا حتي بازگشت شبيه به آن هم نيست و براي پرهيز از تكرار آن دعا ميكند.
2- آقاي روحاني به بهانه اصل 44 و خصوصي كردن امور اقتصادي، در همان شب گفته است: «از آن دولتي كه تفنگ نداشت ميترسيدند چه برسد به اينكه اقتصاد را به دولتي داديم كه هم تفنگ دارد و هم رسانه را در اختيار دارد و همه چيزي دارد و كسي جرئت ندارد با آنها رقابت كند.»
نيازي به واكاوي ندارد كه مخاطب اين بخش از گفته آقاي روحاني سپاه پاسداران انقلاب اسلامي است، ايشان فقط رويشان نشده است و ملاحظه جوانب امر را كردهاند كه به جاي «دولت تفنگدار» نگفتهاند «سپاه پاسداران انقلاب اسلامي»؛ اما همزماني تحريم چندباره سپاه در سناي امريكا با موضعگيري خشن رئيسجمهور عليه سپاه، هم قصه غصهدار ديگري است.
اولاً بايد نوشت دولتي كه توان بازپسگيري اقتصاد از نهادهاي به تعبير آقاي روحاني تفنگ و رسانه به دست را ندارد، در واقع كلاهش پس معركه است، چراكه چنين دولتي در قدم اول به ناتواني و كمعرضگي خودش اعتراف ميكند و اين موضوع را هم دارد هوار ميكشد. بماند كه معاون اول دولت بارها گفته است ما براي انجام پروژههاي بزرگ اقتصادي و خدمترساني به مردم به دست بوسي سپاه ميرويم و «مگر خود سپاه ميتواند به زور بيايد جاده بسازد؟! ما از سپاه ميخواهيم بسازد، خيلي جاها هم از بقيه بهتر عمل كرده است» و...
ثانياً سابقه تاختن آقاي روحاني به سپاه به مناظرات انتخاباتي برنميگردد كه گفته بود «شهرهاي موشكي را نشان دادند و روي موشكها اسرائيل بايد محو شود نوشتند تا برجام را زمين بزنند»، بلكه ايشان و وزراي دولت از همان سال 92 عليه قواي نظامي موضع گرفته و نطقاً و عملاً مانعتراشيهايي در پيشبرد امور نظامي – دفاعي ايران كردند.
ثالثاً نوشتن اين موضوع هم لازم است كه در شرايط فعلي فقط چهار دسته كلي عليه سپاه پاسداران انقلاب اسلامي موضع گرفته و ميگيرند: رژيم كودككش اسرائيل، سناتورهاي ضدايراني امريكا، رژيم سعودي و متحدان منطقهاي فريب خورده اين رژيم و شوربختانه دسته چهارم رئيسجمهور كشورمان به همراه عدهاي ديگر در دولت. جمع اين چهار دسته هم در كنار يكديگر گوياي مواردي است كه راقم اين سطور از اشاره جزئيتر به آنها ابا دارد. فقط اي كاش لااقل مواضع رئيسجمهورمان با دو دسته ديگر همزمان نميشد و وقتي اجنبيهاي چپ و راست از چپ و راست در حال بايكوت سپاه پاسداران هستند، رئيسجمهور كشورمان همصدا با ايرانيان از سپاه و اقداماتش در برخورد با عناصر تكفيري – تروريستي داعش نه تقدير، حداقل در اين رابطه سكوت ميكرد.
حتي اگر روابط عمومي سپاه پاسداران هم بيانيه نميداد و اعلام نميكرد كه حمله به تروريستهاي داعش تحت امر فرماندهي كل قوا بوده، با مواضع چندباره خود آقاي روحاني عليه سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، خلاف صدق گفته آقاي رئيسجمهور مبني بر تصميم جمعي در شوراي عالي امنيت ملي براي حمله به مقر داعش واضح است.
3- ساز ناكوك رئيسجمهور در چند روز گذشته ميتواند حمل بر فضاسازي و امتيازگيري پيشيني براي جلب اعتماد از مجلس براي وزراي راديكال دولت دوازدهم در ماه آينده هم باشد، اما مسئله فراتر از اين است. برگرفته از صحبت جناب روحاني كه در ابتداي همين مطلب آورده شد، بايد گفت صبر و ميدان تحمل آقاي رئيسجمهور نه به انتها نزديك شده، كه تمام شده است.
مواضع رئيسجمهور اصلاحات در 9 ماه پاياني رياست جمهورياش، در نطقهاي اخير آقاي روحاني قابلردگيري است، يعني ميدان تحمل آقاي روحاني چهار سال زودتر تمام شده و كاسه صبرشان لبريز شده است؛ خدا عاقبت و ادامه چهارساله اين روند بيصبري را به خير بگذراند.
همه اينها هم البته دلايل واضحي دارد كه يكي از آنها (و غير متوهمترينشان) اين است كه سبك مديريتي – اشرافي دولت يازدهم كه قرار است در دولت دوازدهم هم ادامه پيدا كند، عايدياي براي مردم نداشته و زين پس هم نخواهد داشت، لذا رئيس دولت ناگزير است به جاي «پيشقراولي در خدمت»، «پيشاهنگي حاشيهها» را عهدهدار شود.