نیره ساری
آسيب اجتماعي در ايران موضوع پوشيدهاي نيست؛ اما مهمترين علت آسيبها يعني وضعيت معيشتي و اشتغال همچنان در صدر بيتوجهي مسئولان قرار دارد. كارشناسان اجتماعي معتقد هستند در روند آسيبهاي اجتماعي تغييري حاصل نشده است و بايد در اين زمينه بانك متمركز اطلاعاتي ايجاد شود تا بتوان برنامهريزي مدوني براي بهبود اوضاع صورت داد. در همين حال مسئولان اجرايي از كاهش آسيبهاي اجتماعي خبر ميدهند.
رئيسجمهور در جلسه شوراي اجتماعي كشور گفته است: عنايت و توجه ويژه رهبر معظم انقلاب در اين زمينه موجب بيداري و هوشياري مسئولان، عزم ملي و اميد همگاني براي موفقيت در كاهش آسيبهاي تأكيد وي بر كاهش آسيبهاي اجتماعي در حالي است كه بيكاري به عنوان معضلي كه به خلق آسيبهاي اجتماعي دامن ميزند، در صدر مشكلات كشور همچنان عيان است. شعار سال جاري نيز از سوي رهبر معظم انقلاب با تأكيد بر همين نكته انتخاب شده است. علاوه بر اين، يكي از مهمترين موضوعات كليدي مورد توجه ويژه رهبر معظم انقلاب طي اين سالها بحث «آسيبهاي اجتماعي» بوده و ايشان طي جلساتي مستمر با مسئولان ضمن برشمردن آسيبهاي اجتماعي و ارائه راهكارهاي مختلف تأكيدات متعددي را به قواي سهگانه و وزارت كشور داشتند.
اگر مسئله اشتغال به شكل مناسبي حل شود...
رهبر انقلاب اسلامي ارديبهشت ماه سالجاري در ديدار هزاران نفر از كارگران با تأكيد فراوان بر مسئله اشتغال، اين مسئله را در درجه اول اهميت خواندند و افزودند: اگر مسئله اشتغال به شكل مناسبي حل شود، آسيبهاي اجتماعي از جمله مواد مخدر، مشكلات جوانان و آفتهاي ناشي از بيكاري و بيكارگي هم كاهش محسوس خواهد يافت.
به گفته كارشناسان اين نگراني برخاسته از آن است كه بيكاري تمامي ابعاد زندگي فردي و اجتماعي فرد را تحتتأثير قرار ميدهد. وقتي يك روز فرد كار مفيدي انجام نميدهد، احساس بيارزشي و بيفايده بودن به وي مستولي ميشود، اين احساس ناخوشايند نسبت به فردي كه سالها براي اخذ مدرك تحصيلي و يافتن شغلي مناسب زحمت كشيده و تلاش كرده اما بعد از اتمام دوره تحصيلي خود با حجمي از درهاي بسته و نااميدي مواجه ميشود، مضاعف است. از طرفي، وقتي فردي كاري نميكند، احساس نشاط و شادابي هم ندارد. انسان به هنگام كار شور و شوق و انگيزه و نشاط براي ادامه زندگي پيدا ميكند و احساس مفيد بودن و سازندگي دارد. در حالي كه انسان بيكار احساس بيارزشي و حقارت پيدا ميكند. كار باعث افزايش منزلت اجتماعي و ارزش فردي هم ميشود. فرد فعال در خانواده احساس رضايتمندي دارد و افراد خانواده نيز در كنار سرپرست خانوار احساس امنيت و آرامش ميكنند. كما اينكه بيكاري در بيشتر موارد باعث بروز تنش در خانواده و برهم خوردن آرامش ميشود و مشكلات اقتصادي و فشار مالي وارده بر خانواده اختلاف نظر بين زوجها را تشديد و جايگاه مرد خانواده بعد از از دست دادن شغل تنزل پيدا ميكند و توازن قدرت در خانواده به هم ميريزد. يك پدر بيكار نميتواند الگوي مناسبي براي فرزندان خود باشد و او پس از از دست دادن عزت نفس، قدرت و اختيار كافي را براي اداره خانواده از دست ميدهد، همه اينها در كنار هم رضايتمندي از زندگي را كاهش ميدهد و زمينه بروز اختلالات رواني و آسيبهاي اجتماعي را فراهم كند.
رؤياپردازي آماري در روند كاهش آسيبهاي اجتماعي
ابهري، آسيبشناس اجتماعي در اينباره به «جوان» ميگويد: بخشي از ناهنجاريهاي اجتماعي همچون زنجير به يكديگر متصل هستند و كنشها و واكنشهاي مختلف باعث ايجاد تشويق و رشد بسياري از آسيبها ميشود، مثلاً در زمينه اعتياد كه خود يكي از آسيبهاي اجتماعي است، عوامل مختلفي همچون خانهگريزي، پريشاني خانواده، طلاق، مشكلات زناشويي، بيكاري، بيخانماني و گسترش روزافزون مواد مخدر، زنجيرهاي متصل به يكديگر محسوب ميشوند. وي بيكاري را به عنوان يكي از بسترهاي اصلي و آشكار در بروز آسيبهاي اجتماعي ميداند و ادامه ميدهد: متأسفانه عزم راسخي براي ريشهكن كردن بيكاري وجود ندارد، نقيصه بيكاري فارغالتحصيلان را دولت بايد برطرف كند؛ چراكه دانشگاههاي ما بدون بررسي و به صورت مازاد از رشتههاي مختلف دانشجو ميپذيرند در حالي كه بعد از اتمام تحصيلات در رشتههاي مختلف ما با انبوهي از بيكاران داراي مدرك مواجه هستيم. اگر خروجي دانشگاهها با بازار اشتغال تطابق و سنخيت پيدا كند، در اين صورت دانشگاهها بر اساس صنعت و بازار كار دانشجو ميپذيرند و آنها را حين آموزش با واقعيتهاي اشتغال آشنا ميكنند. اين كارشناس اجتماعي معتقد است در زمينه آسيبهاي اجتماعي نهتنها با كاهش روبهرو نيستيم، بلكه با توقف روبه رو هستيم و بدون داشتن بانك متمركز اطلاعاتي در مورد آسيبهاي اجتماعي، بيان كاهش آسيبهاي اجتماعي رؤياپردازي است.