اقتصاد مقاومتي يا همان مقاوم سازي اقتصادي بدين معناست كه اگر بخواد آسيبي به اقتصاد وارد شود که منجر به فلج شدن آن شده و جامعه را در رکود و سکون نگه دارد، اين روش مانع آن شده و بتواند در برابر آن مقاومت كند.
وضع اين اصطلاح در واقع در سال 1389 توسط مقام معظم رهبري صورت پذيرفت. در آن زمان و در بحبوحه تحريمها و براي كمتر آسيب ديدن اقتصاد اين راهكارها توسط معظم له تبعيين گرديد و دستگاهها ملزم به رعايت آن شدند.
در اين راستا تعاريف متعددي از آن شده است كه ميتوان گفت بهترين تعريف هماني است كه رهبر انقلاب بيان فرمودهاند: " اقتصاد مقاومتي يعني آن اقتصادي كه در شرايط فشار، در شرايط تحريم، در شرايط دشمنيها و خصومتهاي شديد ميتواند تعيين كننده رشد و شكوفايي كشور ما شود." (ديدار دانشجويان 16/5/91)
از بررسي مجموع بيانات رهبر معظم انقلاب چنين بر ميايد كه اين اقتصاد در صورتي قابل تحقق است كه نگاه به درون داشته و در پي فعال كردن منابع داخلي باشد. اگر چه در اين راستا مانعي براي استفاده از منابع خارجي هم در موارد خاص وجود ندارد. اما اگر تماماً و يا غالباً نگاه به بيرون بوده و به توان داخلي و منابع كشور توجه نگردد اقتصاد مقاومتي دقيقاً عكس عمل كرده و به ضد خود تبديل ميشود.
از اين جا معلوم ميشود كه چرا بحث اقتصاد مقاومتي تاكنون در حد شعار باقي مانده و صرفاً به صورتجلسه ها ختم شده است.
با بررسي عملكرد مسئولان و حتي سخنان آنان ميتوان نتيجه گرفت با رويكردي که آنان در پيش گرفته اند اساساً نميتوان به اقتصاد مقاومتي و نتايج آن دل بست.
به عنوان مثال ميتوان به واگذاري كترينگ راهآهن به اتريشيها اشاره كرد كه البته پس از اعتراض افكار عمومي دولت مجبور به تكذيب آن شد در صورتي كه افتتاح رسمي آن توسط وزير محترم در رسانهها و جرايد موجود است.
حال با اين رويكرد دولت قابل تصور و البته تصديق است كه اقتصاد مقاومتي در حد شعار باقي خواهد ماند و با گذاردن پسوند اقتصاد مقاومتي كنار هر كاري نميتوان توقع داشت كه اين امر در كشور محقق گردد.
لذا به نظر ميرسد بايد به اقتصاد درونزا توجه ويژه داشت خصوصاً در شهرها و روستاهاي کوچک. چرا كه با هزينه كمتر و با امكانات محلي ميتوان هم اشتغال پايدار ايجاد كرد و هم از منابع سرشار به نحو ممكن استفاده برد.
وجود نيروهاي كار جوان و تحصيل كرده و همچنين منابع و امكانات در استانها اين نويد را ميدهد كه با اطمينان و اعتماد به نيروي داخلي ميتوان اقتصاد مقاومتي را تحقق بخشيد و آن را يكي از منابع قدرت جمهوري اسلامي ايران تبديل کرد.
به عنوان نمونه ميتوان به صنعت هسته اي كشور اشاره کرد كه توسط نيروهاي متخصص جوان و توانمند داخلي توانست رشد شگفتانگيزي پيدا كند. اين عرصه به عنوان يك الگوي انجام شده قابل مشاهده و لمس است و حالا مي توان گفت "ما مي توانيم، به شرط اعتماد به توانمنديهاي داخلي".
در همين راستا حتي مقام معظم رهبري در زمان تبليغات انتخاباتي نامزدهاي رياست جمهوري نيز يکبار ديگر تاکيد کردند که نامزدهای انتخاباتی به مردم قول بدهند که نگاهشان به ملت ایران است نه بیرون مرزها" و فرمودند: " یک نظام سیاسی بالنده و توانمند برای اینکه بتواند در دنیا مطرح و سرشناس باشد، باید برای پیشرفت و توسعه به ظرفیت ها و پتانسیل های داخلی تکیه کند. توجه به توانمندی داخلی باید در تبلیغات های انتخاباتی نامزدهای ریاست جمهوری مورد توجه جدی قرار بگیرد و فردی که رای مردم را نیز بدست می آورد باید تمام نگاه و توجه اش برای حل مشکلات کشور، رشد و پیشرفت به توانایی های داخل مرزهای باشد."
پس در کوتاه کلام بايد تاکيد کرد که اقتصاد مقاومتي دست يافتني است ، اگر دولت به جاي نگاه به بيرون از مرزها و اقتصاد برون زا ، نگاه به درون و اقتصاد درون زا را با بهره گيري از پتانسيل هاي موجود در استانها در دستور کار خود قرار دهد.