محسن فرهادي
سخن در باب اهميت فعاليت تشكلهاي دانشجويي در فضاي جمهوري اسلامي، حرف ديروز و امروز نيست. تأثير فعاليت تشكلهاي دانشجويي در دهه ابتدايي انقلاب البته بيشتر به چشم ميآيد. وقوع تحولات بزرگي چون تسخير سفارت امريكا و انقلاب فرهنگي در سالهاي آغازين انقلاب، جز با بازوي توانمند نيروي فعال و جوان دانشجويان امكانپذير نبود. كمي بعدتر، حضور فعالانه اعضاي انجمنهاي اسلامي در صحنه دفاع مقدس و جهاد سازندگي، تحركي مثالزدني به اين عرصهها داد. بزرگاني چون شهيد مصطفي چمران، محمدابراهيم همت، محسن وزوايي، ديگران و ديگراني كه ذكر نام همه آنها در چندين گزارش مفصل نيز نميگنجد، همه از متن تشكلهاي دانشجويي مسلمان برآمدند تا مسير تاريخ قرن بيستم را تغيير دهند. وضعيت اما در مورد همه اينچنين نبود. برخي از كساني كه ديروز لانه جاسوسي را فتح كرده بودند، بعدها توبهنامه نوشتند و اين معناي روشني داشت.
كم كم همفكران اين افراد در بطن تشكلهاي دانشجويي موجود نيز سربرآوردند و دفتر تحكيم وحدت، چندشقه شد. افرادي چون علي افشاري، فاطمه حقيقتجو و ديگران، نتيجه همين موج جديد ايجاد شده در متن تشكلهاي دانشجويي بودند كه حالا در بيبيسي و صداي امريكا به تحليل چگونگي مقابله با انقلاب اسلامي ميپردازند! در كمال شگفتي، برخي از انجمنهاي اسلامي، مقابل انقلاب اسلامي قرار گرفتند! و به سيره شهيد چمرانها و شهداي 16 آذر، پشت كردند. ريشهيابي اين چرخش عجيب نيز چندان سخت نيست. پشيمانهاي ديروزِ فتح لانه جاسوسي، حالا براي جبران مافات، به فكر فتح تشكلهاي دانشجويي در جهت هژموني مسلط غرب افتاده بودند. نتيجه ارتباطگيري اين افراد خارج از دانشگاه با بدنه فعالان دانشجويي نيز، توليد و تكثير علي افشاريها بود.
ما البته قرار است از اكنون حرف بزنيم. اكنوني كه انقلاب در آستانه 40 سالگي ايستاده، بيش از هر زماني محتاج همدلي، فعاليت سازنده و آرامش در فضاي دانشگاههاست. در زماني كه شتاب رشد علمي كشور كم شده، معضل بيكاري 50 هزار فارغالتحصيل دكتري بر شانههاي آموزش عالي كشور سنگيني ميكند، تشكلهاي دانشجويي طبيعتاً بايد باز هم گرهگشايي كنند. طمع جريانات سياسي براي سواري گرفتن از تشكلهاي دانشجويي اما گويا تمامي ندارد. تشكلهايي كه آشكارا با پشت كردن به آرمان استقلال فعاليت دانشجويي از جريانات سياسي خارج از دانشگاه، خود را بلندگوي آنها قرار دادهاند، پتانسيل انجام هر فعاليت دور از عقلانيتي را با خود حمل ميكنند. ادبيات راديكال جناب رئيسجمهور در مبارزات انتخاباتي نيز متأسفانه نشانههاي بدي را براي تشكلهاي يكباره ظهور كرده طي چهار سال اخير ارسال ميكند.
وقتي جناب رئيسجمهور كه خود سالها در عاليترين پست امنيتي كشور حضور داشته، نظام را به 38 سال زندان و بريدن زبانها متهم ميكند، واكنش تشكلهاي دانشجويي مرتبط با پشيمانهاي فتحِ لانه جاسوسي، روشن خواهد بود. طبيعت هيجاني فعاليتهاي دانشجويي ايجاب ميكند كه عملكرد راديكال جناب روحاني، در متن اين تشكلها چندين بار تشديد شده، طي چهار سال پيش رو، در صحن دانشگاهها بروز كند. در اين فضا، روشن است كه تشكلهاي دانشجويي حامي فتنه كه اغلب در چهار سال اخير مجدداً احيا شده يا يكباره از روي زمين سبز شدهاند، با فراغ بال بيشتري به تنشزايي در متن فضاي دانشگاه بپردازند و تشتت و تنش را در متن فضاي علمي كشور عملياتي كنند. طبيعتاً اولين قرباني چنين رويكردي، همان مصيبتهاي مبتلا به دانشگاه، همچون بيپاسخ ماندن درد فارغالتحصيلان بيكار و كاهش شتاب رشد علمي كشور خواهد بود.
مطالب مطرح شده در اين وجيزه البته تنها تحليل و ادعا نيست. مصداق روشن تأثير انتخاب چنان ادبيات راديكالي بر تيزتر شدن تيغ حاميان فتنه در دانشگاهها را ميتوان در واقعيات همين چند روز اخير دانشگاهها به روشني ديد. نصب عكس سران فتنه 88 در برد يك تشكل دانشجويي مشخص در دانشگاه اميركبير در همين چند روز گذشته نشان ميدهد جريان مذكور، جريتر شده، پتانسيلهاي تنشآفريني و مقابل نظام ايستادن خود را در آينده بيشتر بروز خواهد داد. مسئله البته تنها نصب يك عكس نيست و طبيعتاً اين يك نشانه است. روحاني اگر در چهار سال پيش رو بخواهد با همين دست فرمان جلو برود، بازخوردهاي ادبيات راديكالي خود را بيش از پيش در متن جامعه ايران خواهد ديد. در اين ميان، تشكلهاي دانشجويي البته از اهميت بيشتري برخوردارند. تشكلهايي كه به مقتضاي جوان و پرانرژي بودن ميتوانند چون پيشكسوتان راستين خود سنگهاي بزرگي را از پيش پاي انقلاب بردارند، يحتمل، توانايي ايجاد سنگهاي بزرگتري را نيز خواهند داشت. چمران، همت و هزاران شهيد دانشجو در راه آرمانهاي اين ملت، مهمترين توصيهشان، حمايت از ولايت فقيه و انقلاب بود. حالا اما كساني که عكس چمران را در دفتر تشكل خود زدهاند، برعكس او در مقابل اهداف صريح انقلاب اسلامي و ولايت فقيه ميايستند. طنز تلخ ماجرا اما حمايت از رشد قارچيشكل تعداد اين تشكلهاي خلقالساعه از سوي مسئولان دولتي است. هر چه هست، آرمان انقلاب اسلامي در سطح دانشگاهها بيصاحب نخواهد ماند و در ميان خيل دانشجويان، صاحبان بيشمار و پرقدرتي دارد. با اين حال، بد نيست مسئولان دولتي بدانند اولين و آخرين قرباني تسلط تنش بر فضاي دانشگاه، اهداف ملت ايران و مصالح كنوني دانشگاه و دانشجويان خواهد بود.