کد خبر: 857830
تاریخ انتشار: ۲۹ خرداد ۱۳۹۶ - ۲۲:۰۰
زوج سارق مسلحي پس از دستبرد از بانكي در جنوب تهران از سوي مردم به دام افتادند.

به گزارش خبرنگار ما، ساعت 13 بعد از ظهر چهارشنبه 10خردادماه امسال بود كه مرد و زن نقابداري وارد بانك ملت در حوالي بزرگراه فتح در جنوبغربي تهران شدند.

مرد نقابدار كه ماسك به صورت داشت با اسلحه كلت كارمندان و مشتريان بانك را تهديد كرد كه هيچ حركتي نكنند. زن نقابدار هم كه كولهپشتي در دست داشت، كنار او ايستاده بود تا پولهاي بانك را داخل كولهپشتي بريزد. مشتريان و كارمندان بانك همگي از ترس سكوت كرده بودند كه مرد نقابدار به سراغ يكي از كارمندان رفت و از او خواست هر چقدر پول داخل بانك است روي پيشخوان بانك بگذارد.

ثانيههايي بعد مقدار زيادي پول روي پيشخوان قرار گرفت و زن نقابدار همه را داخل كولهپشتي مشكياش ريخت. پس از اين مرد نقابدار از كارمند ديگري خواست تا در گاوصندوق را باز كند و وقتي در گاوصندوق باز شد، سارق مسلح متوجه شد كه پول زيادي داخل گاوصندوق نيست، به همين دليل به همدستش اشاره كرد و از بانك خارج شدند. در اين لحظه مأموران بانك به طرف آنها رفتند تا مانع فرار سارقان شوند كه مرد مسلح تيري به طرف يكي از كارمندان بانك شليك و او را از ناحيه پا زخمي كرد. سارقان مسلح وقتي پا از بانك بيرون گذاشتند با تعداد زيادي از رهگذران و اهالي محل روبهرو شدند و لحظاتي بعد در دام آنها گرفتار شدند.

دقايقي بعد تيمي از مأموران پليس در محل حاضر شدند و دوسارق مسلح بعد از خلع سلاح به اداره پليس منتقل كردند. دو متهم كه زن و شوهر بودند به دستور قاضي نصرتي، بازپرس شعبه اول دادسراي ناحيه 34 براي تحقيقات فني در اختيار كارآگاهان پليسآگاهي قرار گرفتند.

صبح ديروز زوج ميانسال‌‌ براي بازجويي به دادسراي ناحيه 34 منتقل شدند. دو متهم در بازجوييها به سرقت مسلحانه اعتراف كردند.

زن ميانسال در گفتوگو با خبرنگار ما، ماجراي سرقت را توضيح داد.

چند سال داري؟

43 ساله.

معتادي؟

نه.

چه شد كه با شوهرت نقشه سرقت از بانك را طراحي و اجرا كرديد؟

او شوهر دومم است. من چند سال قبل از شوهر اولم جدا شدم و با پسرم زندگي ميكردم تا اينكه چهارسال پيش با پرويز در محل كارم آشنا شدم و به من پيشنهاد ازدواج داد، اما چون متأهل بود، صيغه او شدم. پرويز هميشه نقشه ميكشيد چطوري پولهاي مرا بگيرد.

يكروز به بهانه خريد ماشين، يكروز به بهانه مسافرت يا اجارهخانه، بيشتر مرا تشويق ميكرد از بانك وام بگيرم. من دو بار از بانك وام گرفتم و به او دادم. او با قسمتي از پول يكخودروي پرايد خريد و بقيهاش هم خرج زن و بچهاش كرد.

قسطهاي بانك عقب ميافتاد و او پرداخت نميكرد تا جايي كه با مشكل مالي زيادي روبهرو شديم. به همين دليل وقتي پرويز پيشنهاد سرقت از بانك را داد، قبول كردم.

پس هر دوي شما شاغل بوديد؟

بله. ما هر دو در خدمات بيمارستان كار ميكنيم. من 16 سال و شوهرم ششسال سابقه كار داريم.

فكر نكردي دستگير ميشويد؟

پرويز هميشه فيلم هاليوودي و پليسي ميبيند. يكروز او در حال تماشاي فيلم خارجي بود كه در آن فيلم زن و شوهري از بانك سرقت كردند و موفق به فرار شدند. همين فيلم ايدهاي براي سرقت ما شد و نقشه آن را هم خودش طراحي كرد.

فكر ميكرديد چقدر از اين سرقت گيرت بياید؟

پرويز گفت حداقل يكميليارد از بانك سرقت ميكنيم و اين پول زندگي ما دگرگون ميشود و به همه آرزوهايمان ميرسيم و ديگر دغدغه بيپولي نداريم.

چه آرزويي داشتيد؟

ماشين خارجي و خونه خوب .

درباره روز حادثه بگو؟

روز حادثه پرويز اسلحهاي را كه خريده بود، برداشت و مرا سوار موتورسيكلتش كرد. نزديك بانك موتور سيكلتش را زير پلي متوقف كرد و هر دو پياده شديم. ما هر دو ماسك بهداشتي زديم و وارد بانك شديم.

شوهرم همه را تهديد كرد و من هم تمامي پولها را داخل كولهپشتي ريختم و بعد بيرون آمدیم كه ناگهان مردم به ما حمله كردند. مردم آنقدر مرا كتك زدند كه بيهوش شدم. وقتي به هوش آمدم ديدم در كلانتري هستم.

چهشد كه اين بانك را انتخاب كرديد؟

پرويز ميگفت بايد بانكي را انتخاب كنيم كه به خانهمان نزديك باشد و بتوانيم چند روزي آن را زير نظر بگيريم. ما سهبار قبل از سرقت به بانك رفتيم و همه چيز و بررسي كرديم تا مرتكب اشتباه نشويم.

الان شوهرت مدعي است نقشه اصلي سرقت را تو و پسرت طراحي كردهايد؟

دروغ ميگويد. پسرم آن روز اصلاً تهران نبود و از اين سرقت هم اطلاعي نداشت.

حرف آخر؟

اشتباه كردم به حرفها و وعدههاي دروغين شوهرم اعتماد كردم.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار