نويسنده: علي احمدي فراهاني
هيئتهاي مذهبي يكي از مهمترين بسترهاي شكلگيري، فعاليت و گسترش انقلاب اسلامي محسوب ميشود كه در ارتباط تنگاتنگ با مرجعيت عظام شيعه نقشآفريني كرده است. در آغاز نهضت اسلامي چند هيئت مذهبي در تهران كنار هم قرار گرفتند و هيئتهاي مؤتلفه اسلامي را تشكيل دادند. سابقه فعاليت بزرگان آن همچون شهيد حاجمهدي عراقي، برادران اماني و سايرين به روزگار مبارزات پرحماسه فداييان اسلام بازميگشت. اين تشكل مذهبي با سوابق و تجربيات گذشته توانست در پيشبرد اهداف امام خميني گامهاي مؤثري بردارد.
خاطرات حاجهاشم اماني از اعضاي اصلي و قديمي اين تشكل، ضمن آن كه زواياي فعاليت هيئتهاي مؤتلفه را روشن كرده اطلاعات سودمندي از فعاليتها و مبارزات برادران مبارز اماني بهويژه در مقطع بعد از تبعيد امام خميني از ايران ارائه داده است. عبدالله عليآبادي تدوينگر اين اثر، در ديباچه خود بر اين كتاب آورده است: «انقلاب اسلامي ايران از معدود انقلابهايي است كه در دوران معاصر نام خود را در جهان به ثبت رساند. اين انقلاب كه در نوع خود منحصر به فرد است، تئوريهاي همه نظريهپردازان را در خصوص دلايل ايجاد يك انقلاب به چالش كشاند و توجه همگان را به درك بيشتر ماهيت آن معطوف كرد. براي رسيدن به دلايل ايجاد هر انقلابي بررسي و فهم همهجانبه رويدادها و پديدههاي آن لازم و يكي از راههاي آن ثبت خاطرات و بررسي افكار و اعمال افرادي است كه در متن حادثه بودند. پدر امانيها، حاجاحمد اماني همداني كه فرد روحاني و در حد اجتهاد بود، در دوره رضاشاه به علت مقاومتهايش در برابر اقدامات ضد مذهبي وي مجبور به خلع لباس شد.
ايشان كه در بازار به امانتفروشي اشتغال داشت، بهرغم تمام فسادها و بيبندوباريهاي محيط، تمام سعي و كوشش خود را صرف اعتلاي فرهنگ اسلام در خانه و خانواده و پايبندي فرزندان به مسائل مذهبي كرد. نتيجه اين تربيت صحيح همراهي پسران وي با گروههاي مبارز ديني پس از سقوط رضاشاه مانند جمعيت فداييان اسلام، مجمع مسلمانان مجاهد كه با آيتالله كاشاني همكاري ميكرد و گروه شيعيان بود. با آغاز نهضت امام خميني(ره) ايشان به فعاليت در هيئتهاي مؤتلفه اسلامي مشغول شدند. خاطرات حاجهاشم اماني تاكنون چاپ نشده و تنها در كتاب «امام خميني(ره) و هيئتهاي ديني مبارز» يك فصل از كتاب بهطور مختصر به زندگينامه و مبارزات ايشان اختصاص داده شده است. همچنين در حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي چند صفحه از خاطرات ايشان به صورت مختصر با دستخط خودش موجود است. اين خاطرات بر مبناي چندين مرحله مصاحبه مستقيم با راوي طي سالهاي 1385ـ1380 به صورت پرسش و پاسخ ضبط صوت مصاحبه عيناً پياده و تنظيم شد، سپس متن خاطرات با رعايت اصل امانتدار در 11 فصل تنظيم و تدوين شد. در فصل اول به خانواده و تحصيلات حاجهاشم اماني و خانوادهاش پرداخته شده است.
در فصل دوم سعي شد به فعاليتهاي سياسي ـ اجتماعي دوران بعد از رضاشاه و نحوه وارد شدن ايشان به فعاليتهاي سياسي و عضويت همزمان در جمعيت فداييان اسلام و مجمع مسلمانان مجاهد و اقدامات اين دو گروه عليه رژيم پرداخته شود. در فصل سوم جريان ملي شدن صنعت نفت، تعاملات و اختلافات فداييان اسلام، جريان آيتالله كاشاني و جبهه ملي بررسي شده است. فصل چهارم به كودتاي 28 مرداد 1332، دلايل انفعال مردم نسبت به اين قضيه، اقدامات فداييان اسلام، دستگيري و شهادت رهبران آنها پرداخته است. در فصل پنجم راوي به اخلاق و خصوصيات نواب صفوي، اقدامات اجتماعي فداييان اسلام و دلايل اعدامهاي انقلابي آنها ميپردازد. نهضت امام خميني(ره)، چگونگي تشكيل هيئتهاي مؤتلفه اسلامي و تشكيلات آن در فصل ششم بررسي شده است.
در فصل هفتم راوي به قيام 15 خرداد 1342، دستگيري و تبعيد حضرت امام(ره) در سال 1343 ميپردازد. در فصل هشتم واكنش هيئتهاي مؤتلفه نسبت به اين قضيه، اقدام به اعدام انقلابي حسنعلي منصور نخستوزير وقت توسط هيئت و روحيات و ويژگيهاي حاجصادق اماني و ديگر اعضاي تيم پرداخته شده است. ضمن اينكه به شيوه دستگيري اعضاي تيم اعدام انقلابي منصور، دادگاهي شدن آنها و صدور حكم متهمان اشاراتي شده است. در فصل نهم راوي سعي كرده است نحوه سپري كردن دوران زندان در زندانهاي مختلف و حوادث آن ايام را تشريح كند. در فصل دهم راوي به نحوه آزادي از زندان، پيروزي انقلاب اسلامي ايران و فعاليتهاي پس از پيروزي انقلاب ميپردازد. در فصل آخر نقش مساجد در فعاليتها عليه رژيم در دوران انقلاب بررسي ميشود.»