نویسنده: عباس حاجينجاري
ركس تيلرسون، وزير خارجه امريكا روز چهارشنبه 24 خردادماه در نشست استماع سناي اين كشور تأكيد كرد كه امريكا از عناصر داخلي ايران براي تغيير نظام سياسي ايران حمايت ميكند. او كه اين سخنان را براي توجيه طرح تحريمهاي جديد امريكا عليه سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و توان موشكي ايران مطرح ميكرد، ريشه نگراني امريكا را توسعه و گسترش هژمون ايران در منطقه ميداند و تأكيد ميكند كه: «سياست ما در قبال ايران مقابله با اين هژمون و حمايت از عناصري در داخل ايران است، به نحوي كه به تغيير صلحآميز آن نظام سياسي منجر شود كه ميدانيم چنين عناصري در داخل ايران هستند.»
اظهارات تيلرسون را بايد مكمل خبري دانست كه هفته قبل از آن روزنامه نيويوركتايمز مبتني بر اقدام سازمان سيا براي انتخاب يكي از نيروهاي با سابقه اين سازمان براي «دفتر امور ايران» گزارش كرده بود، بر مبناي اين گزارش و اعلام برخي مقامات شوراي امنيت ملي كاخ سفيد مأموريت اين دفتر پيشبرد سياست امريكا براي تغيير نظام ايران است.
تصريح بر اين استراتژي كاخ سفيد در شرايطي است كه همزمان طرح تشديد تحريمهاي اقتصادي عليه ايران و به ويژه سپاه پاسداران انقلاب اسلامي مطرح ميشود كه معناي آن اين است كه لازمه تحقق اين سناريو تضعيف مؤلفهها و نمادهاي اقتدار ايران است كه تاكنون در شكست سياستهاي امريكا و مزدوران منطقهاياش نقش اساسي داشتهاند.
اگرچه امريكاييها طي سي و هشت ساله گذشته از هيچ راهبردي براي شكست نظام اسلامي فروگذار نكرده و بخت خود براي براندازي نظام ايران را هم در كودتا، هم در حمله مستقيم به ايران و هم در تشويق صدام به حمله به ايران و هم بهرهگيري از ابزارهاي تهاجم فرهنگي و جنگ نرم آزمودهاند و در فتنه 88 هم با تمام توان به حمايت از جريان فتنه داخلي براي براندازي نظام جمهوري اسلامي ايران برخاستند، اما به رغم همه تجربيات ناموفق گذشته تصريح اينگونه بر تلاش براي تغيير نظام ايران با بهرهگيري از عناصر داخل ايران بيانگر چند نكته اساسي است.
1 ـ اعلام قصد تغيير نظام ايران با بهرهگيري از عوامل داخلي در شرايطي است كه دولت جديد امريكا فعاليت خود را با تهديد ايران آغاز كرد و از همان روزهاي نخستين در زمستان گذشته سعي كرد با تهديد به حمله نظامي و ارعاب از ايران امتياز بگيرد. دولت ترامپ از همان روزهاي نخست سياست تعامل دولت اوباما را زير سؤال برد و آن را ناموفق و باجدادن به ايران ارزيابي كرد، اگرچه در همان زمان (در 15 بهمنماه) ترامپ رسماً در گفتوگو با فاكسنيوز عمق سياستهاي ارعابگرايانه امريكا را آشكار كرد و رسماً اعلام داشت كه «ايران اگر با امريكا باشد،امريكا نه با برنامه هستهاي و نه با برنامه موشكي ايران مشكلي ندارد.»
2 ـ به طور قطع فضاي انتخابات گذشته و به ويژه سطح تخريبي كه نسبت به گذشته نظام در تبليغات انتخاباتي صورت گرفت در اميدواري دشمنان به نتيجهگيري از راهبردحمايت از يك جريان داخلي براي تغيير در نظام ايران بيتأثير نبوده است، چراكه از منظر دشمنان بيروني، مهمترين عاملي كه در توفيق يك جريان داخلي براي مقابله با نظام مستقر ميتواند مؤثر باشد، بياعتماد شدن مردم و به ويژه نسل جوان آن به كارآمدي و قابليت آن نظام سياسي است و اين نكتهاي است كه با سياهنمايي گذشته نظام و مترادف دانستن آن با اعدام، قتل، زبان بريدن و گردن زدن و يا فاسد نشان دادن آن حاصل شد.
3 ـ تأكيد تيلرسون بر وجود «عناصري در داخل ايران» كه ميتوانند در «تغيير صلحآميز نظام سياسي ايران» به امريكا كمك كنند ميتواند به معني اين باشد كه كساني از داخل براي امريكاييها پالس فرستادهاند، همانگونه كه در جريان فتنه 88 اينگونه شد و امريكاييها اسناد آن را نيز افشا كردند، اما بستر اصلي اين پروژه را بايد همان عنصر نفوذ دانست. مقام معظم رهبري سال گذشته پيشاپيش اين راهبرد دشمن را افشا ميكنند و يادآور ميشوند: «دشمن در پازل نفوذ كه مرحله جديد «جنگ نرم» عليه ايران اسلامي است به دنبال اين است كه تا با از بين بردن «عناصر قدرت نظام» ما را به تبعيت بكشاند. تلاش در اين جنگ نرم زمينهسازي براي تهي شدن نظام از عناصر قدرت است. وقتي عناصر قدرت در او نبود، وقتي اقتدار نبود، ديگر از بين بردنش و كشاندنش به اين سمت و آن سمت كار مشكلي براي ابرقدرتها نخواهد بود، ميخواهند او را وادار كنند به تبعيت» و در جاي ديگر ميفرمايند: «در اين ميان دشمن روي «عناصر داخلي» حساب ويژهاي باز كرده است. سعيشان اين است كه با وسايل گوناگون به دست خود كساني كه توي اين انقلاب بودند و هستند، از اين محتوا ذره ذره بكنند.»
4 ـ نگراني از گسترش حوزه نفوذ ايران كه تيلرسون از «هژمون ايران» در منطقه از آن ياد ميكند نشانگر اين است كه آنچه امريكا را عصباني كرده و اينگونه به صراحت دم از تغيير در ايران ميزند، همان حفظ و تقويت روحيه انقلابيگري در ايران و گسترش آن در منطقه است، كه البته در داخل مخالفاني نيز دارد، در اين صورت است كه شايد بتوان آدرس سرپلهاي داخلي را كه امريكا به آنها اميد بسته است آسانتر پيدا كرد.
5 ـ تأكيد صريح وزير امور خارجه امريكا، در عين حال تأكيد بر حقانيت نظام اسلامي در مواجهه چهار دهه گذشته با سلطهگري قدرتهاي استكباري و ايستادگي در برابر راهبرد آنها براي تغيير و براندازي نظام اسلامي است. نكتهاي كه هنوز هم به رغم صراحت دشمن، برخي در داخل منكر آن هستند و حتي اكنون نيز دشمني امريكا با نظام اسلامي را انكار و مخالفان با سلطهگري امريكا را به تندروي و تندگويي متهم ميكنند.