نویسنده: دنيا حيدري
تيم ملي ايران در حالي كه هنوز تيمهاي مطرح جهان در گيرودار مسابقات انتخابي هستند و كار بعضي نيز بعضاً براي صعود و كسب سهميه بسيار سخت شده، موفق شد بعد از برزيل به عنوان دومين تيم جواز حضور در جام جهاني را كسب كند. صعودي كه بازتاب گسترده اما متفاوتي در رسانههاي جهان داشته است. به طوريكه برخي چون اكونوميست آن نشانه افول فوتبال در آسيا ميدانند اما برخي نيز چون كيكر، صعود مقتدرانه ايران با كرش را به سبك اتلتيكومادريد ميخوانند.
موفقيت كرش با استيل اتلتيكومادريد
كيكر، معتبرترين نشريه ورزشي آلمان بعد از صعود ايران، طي گزارشي، قدرت و قابليتهاي تيم كرش را مورد ارزيابي قرارداد و نوشت: «بعد از روسيه، ميزبان جام جهاني و برزيل، ايران هم بليت خود را براي جام جهاني اوكي كرد. تيمي كه به هدايت كرش، در 16 مسابقه و دو مرحله مقدماتي جام جهاني، بدون شكست ماند و سه گل در مجموع مسابقات دريافت كرد كه البته در مرحله نهايي مقدماتي هيچ گلي از حريفانش دريافت نكرد و همين امر نشان از قدرت و قابليت ويژه تيمي دارد كه استيل بازياش با دفاع خوب و كاملاً سازمانيافته، پرسينگ مطلق، دوندگي زياد، شركت در نبردهاي تن به تن گسترده و ضد حملات سريع بوده كه با سبك بازي تيمي چون اتلتيكومادريد قابل قياس است.
ركوردي قابل توجه
اكونوميست، هفته نامهاي كه در لندن ويرايش ميشود اما به رغم پرداختن به صعود ايران، آن را با پرسشي مهم پي ميگيرد: «پيروزي دو بر صفر مقابل ازبكستان بهترين پايان براي صعودي كمنوسان بود. بردي كه ركورد قابل توجهي در مراحل مقدماتي ثبت كرد (۱۶ بازي، بدون شكست، ۳۴ گلزده و تنها ۳ گل خورده) و زمينهساز صعود ايران شد تا چيني كه ميخواهد ابرقدرت دنيا باشد و در فوتبال باشگاهي هزينهها ميكند، در قعر گروهش با نگاهي حسادتبار به ايران چشم بدوزد. به تيمي كه در رده بندي فيفا بهترين تيم آسياست و در رتبه سي ام جهان و در ردهبندي «الو» (ELO)بيستم. ايران تنها تيم بدون شكست آسيا در مقدماتي جام جهاني است كه براي سومين بار در چهار دوره گذشته به جام جهاني صعود كرده. اما آيا اين تيم كه موفقيتهايش بين سالهاي ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۱ فراتر از انتظار بوده، ميتواند الگويي براي چين باشد؟»
افت در صادرات بازيكن
اين هفته نامه لندني معتقد است ايران باوجود تمام آمار و ارقام موجود، چندان هم موفق نيست: « فوتبال معمولاً تنها ورزش گروهي شهرهاي كوچك و بزرگ است. با اين حال اين برتري نتوانسته خيلي مفيد باشد وايران ليگي ضعيف در رده هفتم آسيا دارد.»درحاليكه كيكر از لژيونرهاي ايران به عنوان ابزار قدرت تيم ملي ياد ميكند: «اين تيم مهرههاي تأثيرگذاري را در اختيار دارد كه از جمله آن ميتوان به مسعود شجاعي (پانيونيوس آتن)، اشكان دژاكه (ولسفبورگ) يا يكسري مهاجم مثل عليرضا جهانبخش(آلكمار)، رضا قوچاننژاد(هيرنفين) و سردار آزمون(روستوف) كه به عنوان ايبراهيموويچ ايراني معروف شده و در ليگ قهرمانان به بايرن و اتلتيكو گلزده اشاره كرد.» نگاه اكونوميست اما به لژيونرهاي ايران كاملاً متفاوت از نشريه آلمانيس است و نه تنها آن را پوئني مثبت نميداند كه يكي از ضعفهاي ايران نيز ميخواند: «ايران در گذشته بازيكنان زيادي به ليگهاي اروپا صادر ميكرد و اكثر بازيكنان تيم ملي در يكي از پنج تيم انگليس، ايتاليا، اسپانيا، آلمان و فرانسه بازي ميكردند. اما اين فصل تنها دژاكه 30 ساله توانست در يكي از اين ليگها حاضر شود و ديگر لژيونرهاي اين تيم در ليگهاي ضعيفتر اروپايي بازي كردند. حال آنكه سابقه نشان ميدهد كه ايران بدون بازيكناني با تجربه حضور در اين ليگها تحليل ميرود. اما افت صادرات بازيكن به پنج ليگ برتر اروپا جرياني است كه به تمام قاره آسيا سرايت كرده.»
صعود در آسيا آسان شده
هفته نامه اكونوميست، در ادامه صعود مقتدرانه و زودهنگام ايران به جام جهاني را كه بسياري را به تمجيد از تيم كرش واداشته، نشانه افول فوتبال در آسيا ميخواند: «اين شرايط ميتواند بازتابي از ضعف فوتبال در آسيا باشد. فاصله بين تيمهاي مدعي و ساير تيمهاي آسيا در مقدماتيها خيلي زياد است و صعود خيلي آسان و اين مشكل تا زماني كه بقيه تيمهاي قاره پيشرفت نكنند، پابرجا ست. در دو سال گذشته ايران تنها 2 بازي با تيمهاي غيرآسيايي داشته. ژاپن، كره و چين هم همينطور تيمهاي آفريقايي هم اين مشكل را دارند، ولي آنها استعدادهاي زيادي رو ميكنند به طوريكه نيجريه، ساحل عاج، غنا و سنگال بين ۱۴تا ۲۱بازيكن درپنج ليگ برتر دارند، اما آسيا از چنين امكاني برخوردار نيست و يكي از دلايل مهم، كمبود رقابت در مسابقات قاره است.»