به گزارش خبرنگار ما، چهارم مهرماه سال 94، مأموران كلانتري نواب از مرگ مشكوك پسر نوجواني در يكي از بيمارستانهاي شهر باخبر و راهي محل شدند. جسد متعلق به جوان 17 سالهاي به نام حامد بود كه در تصادف با سواري پرايد فوت شده بود. يكي از دوستان حامد گفت: ما سوار خودرو در حال عبور از خيابان نواب بوديم كه حامد متوجه پرايد هوشنگ، يكي از دوستانمان شد. حامد و هوشنگ در حال حركت با هم مشاجره كردند. كمي جلوتر دو خودرو توقف كردند و حامد پياده شد. هوشنگ اما به عمد حامد را زير گرفت و فرار كرد.
بعد از به دست آمدن اين اطلاعات، هوشنگ بازداشت شد. او گفت: روز حادثه من همراه دختري به نام نرگس و چند نفر از دوستانم سوار ماشين در حال عبور بوديم كه متوجه خودروي حامد شديم كه با دوستانش در حال عبور بود. حامد اصرار داشت توقف كنم كه ناچار به توقف شدم. وقتي دنده عقب گرفتم ماشينم با گاردريل برخورد كرد و خسارت ديد. پياده شدم تا خسارتي را كه وارد شده بود، بررسي كنم كه حامد و دوستش به طرفم دويدند. احتمال دادم قصد دعوا داشته باشند به خاطر همين پشت فرمان نشستم تا فرار كنم، اما كنترل ماشين از دستم خارج شد و به آنها برخورد كردم و حادثه اتفاق افتاد. هوشنگ اما در جريان تحقيقات به جرم قتل عمد مجرم شناخته شد و هيئت قضايي شعبه دهم دادگاه كيفري استان تهران او را به قصاص محكوم كرد. با اعتراض متهم به رأي دادگاه، پرونده به ديوان عالي كشور فرستاده شد و هيئت قضات با نقض رأي از هيئت رسيدگي كننده شعبه همعرض درخواست كردند تا حرف شاهدان هم ثبت شود.
روز گذشته پرونده در شعبه دوم دادگاه كيفري استان تهران رسيدگي شد. بعد از رسميت يافتن جلسه شاهدان يك به يك در جايگاه حاضر شدند. آنها گفتند: هوشنگ ميتوانست خودرو را كنترل كند و مسيرش را تغيير دهد، اما از عصبانيت به عمد با حامد تصادف كرد. متهم نیز در آخرين دفاعش گفت: مقتول و دوستانش مشروب خورده بودند و حالت عادي نداشتند. من قصد كشتن نداشتم و تنها يك تصادف بود. سپس رو به اوليايدم گفت: خودم برادرم را از دست دادهام و ميدانم داغ جوان سخت است، اما باور كنيد بيگناهم و ميخواهم مرا ببخشيد. در پايان هيئت قضايي وارد شور شد.