نويسنده: محمد اسماعيلي
از سياستهاي ثابت و مستمر ضد ايراني ايالات متحده امريكا «حمايتهاي مالي– معنوي از جريان هواخواه غرب در داخل كشور» است؛ سياستي كه در تمام دولتهاي اين كشور به ويژه بعد از انتخابات سال76 مشترك و بدون تغيير ادامه داشته است.
علاقه دوسويه جريان هواخواه ليبراليسم در داخل كشور – نظام سلطه به گونهاي بوده كه همواره و در آستانه هر انتخاباتي در كشور، مقامات رسمي و غيررسمي امريكايي تلاش كردهاند تا تمهيدات و تسهيلاتي براي روي كارآمدن جريان غرب باور در قدرت فراهم شود و در مقابل عناصر اين طيف بعد از تسلط بر رقيب در انتخابات و تسخير قدرت، در مسير دلخواه غرب حركت و اهداف نهايي اين جريان را دنبال ميكنند.
بعد از روي كارآمدن جريان هواخواه غرب در داخل كشور در طول سالهاي پس از انتخابات سال76 تاكنون همواره تحقق اهداف مهمي از جمله «ايجاد تغييرات جدي در گفتمان انقلاب اسلامي به ويژه در عرصه سياست خارجه»، «استحاله فرهنگي»، «تخريب نهادهاي انقلابي»، «تغيير ماهيت انقلاب»، «تحريف شخصيت
امام (ره)»، «بدبين كردن مردم به حاكميت و كارگزاران نظام اسلامي»، «تقليل كاركردهاي مردمي نهادهاي حاكميتي به كمترين حد ممكن»، «تهي كردن گفتمان انقلاب اسلامي از شاخصهايي نظير حمايت از مظلوم و محروم»و«تلاش براي ايجاد تغيير در باورهاي اعتقادي و انقلابي مردم»مورد توجه اين جريان قرار گرفته است؛ اهدافي كه امريكاييها براي پياده كردن هر كدام از آنها در داخل كشور بايد ميلياردها دلار هزينه كنند.
تيلرسون هم به غربباوران دلگرم است
اظهارات اخير تيلرسون وزير امور خارجه امريكا در هفته اخير را ميتوان آخرين نمونه حمايتهاي صريح مقامات رسمي دولت ايالات متحده امريكا در باب ضرورت حمايتهاي گسترده اين كشور از عناصر وابسته به جريان هواخواه ليبراليسم دانست. ركس تيلرسون در كميته امور خارجي مجلس نمايندگان بيان ميكند: سياست در قبال ايران در دست تدوين است و هنوز به رئيسجمهور ارائه نشده است... سياست ما در قبال ايران پس زدن اين هژموني، مهار كردن توانايي شان براي ساخت سلاح هستهاي و تلاش براي حمايت از عناصري در داخل ايران است كه به تغيير مسالمت آميز رژيم شان منجر ميشود»؛ سخناني كه شبيه آن از زبان ساير مقامات سابق امريكا بارها شنيده شده به گونهاي كه ميتوان اثبات كرد همواره يكي از موضعگيريهاي ثابت مقامات مختلف اين كشور حمايت مالي و معنوي از عناصر جرياني در داخل بوده كه رفتار و موضعگيري آنها طي20 سال اخير هزينههاي هنگفتي را براي كشور به همراه داشته و برخلاف مصالح و منافع عمومي جامعه بوده است.
پيش از اين نيز «ايلين چائو» وزير ترابري كابينه ترامپ، در جمع ايرانيان خارجنشين درباره ايران مكرر صحبت از ناكامي زنان ايراني در دانشگاه تا ضرورت برآورده شدن رؤياي تغيير رژيم در ايران به ميان آورده بود.
دستور كار غربباوران
در 4 سال اخير
طيفي كه ركس تيلرسون امروز از آنها حمايت ميكند طي چهار سال اخير تلاش كرده جامعه ايراني به باورهايي نظير «ميشود با كارگزاران غربي هم كنار آمد»، «اگر امتيازي به امريكاييها داده شود آنها هم منطقي و اصولي امتياز هموزني را به طرف مقابل ميدهند»، «اهل مذاكره و تعامل دوسويه و منطقي هستند» يا اينكه «مقامات ايالات متحده امريكا و همپيمانانشان آنچنان كه تصور ميكرديم، خونريز و جنگطلب و چپاولگر نيستند» نزديك شود، اين در حالي است كه تلاش براي تغيير باور و ذائقه مردم درباره غرب تنها به لفظ و سخنرانيهاي عناصر اين طيف خلاصه نشده و رفتارهاي موازي و منطبق بر چنين هدفي نيز مورد توجه بوده كه مهمترين آن تلاش براي«تغيير در گفتمان انقلاب اسلامي به ويژه در عرصه سياست خارجه»است.
قبل از تيلرسون نيز دهها تن از مقامات دولت امريكا از موافقت با اختصاص بودجههاي كلان به حمايت از اين جريان تا حمايت از تريبونهاي رسمي را مؤثر ميدانستند، به عنوان مصداق در سال 2006 و در دوران بوش اقداماتي نظير راهاندازي برنامههاي
Exchange (تبادل نفرات و گروهها)، افتتاح دفتري به نام «دفتر امور ايرانيان» در دوبي (به تقليد از پروژه پايگاه «ريگا»)يا برگزاري كارگاههاي براندازي در دوبي و اختصاص۶۷ ميليون دلار براي تقويت رسانه اي- ماهوارهاي براي تقويت هواخواهان ليبراليسم در داخل ايران مورد توجه قرار گرفت.
جان كري وزير امور خارجه سابق امريكا در سال94 در جلسه سؤال و جواب در شوراي روابط خارجي امريكا اصرار ميكند كه سران ايالاتمتحده امريكا همچنان اميدوارند با اعمال ابزارهايي از جمله كمك به جريان غرب باور داخلي، شبيه غائله 88 را سازماندهي و با ايجاد نافرماني مدني استحاله رسمي نظام را عملياتي كنند. رابرت ليتواك، كارشناس انديشكده ويلسون نيز بيان ميكند: «اوباما، عملكردش در توافق را به لحاظ جنبههاي مثبت معامله با ايران توجيه ميكند و معتقد است اين توافق موجب تقويت جناح ميانهرو داخل ايران شده و ايران را در مسير اجتماعي مطلوب امريكا قرار ميدهد.»
چند صباحي پس از سخنان اوباما در گفتوگو با راديو ملي اين كشور مبني بر تلاش براي تقويت ميانهروها در ايران و تغيير رژيم در ايران، «شوراي امور بينالملل روسيه» در گزارشي هدف غرب در قبال ايران را «توافق هستهاي، راهبرد امريكا را تغيير نميدهد زيرا هدف واشنگتن تغيير نظام ايران كه خارج از كنترل كاخ سفيد است و يك مسير سياسي مستقل را در منطقه دنبال ميكند، ميباشد» بيان ميكند.
حمايت از غربباوران داخلي از 76 تا 96
سناتور تامس داشل، رهبر فراكسيون اكثريت كنگره هم در سال 81 ضمن چگونگي برخورد اين كشور با ايران ضرورت حمايت از جريان هواهخواه ليبراليسم در داخل كشور را اينگونه مطرح ميكند: «امريكا بايد فشارهايش را زياد كند تا اصلاحطلبان در ايران بتوانند مردم را بترسانند و خواستههاي ما را تبليغ كنند... امريكا بايد در اين راستا تهديد و راه را براي مذاكره باز كند، البته انجام مذاكره را براي مذاكرهكنندگان اعلام برائت آنها از حكومت ديني ولايت فقيه بداند.»
فريدمن نيز در نوروز سال94 در روزنامه نيويورك تايمز در آستانه مذاكرات لوزان در تحليلي با تأكيد بر آنكه«توافق نهايي زمينه تغيير رژيم را در ايران فراهم ميكند»، مي نويسد: «تنها روش تأمين امنيت درازمدت براي اسرائيل و همسايگانش و حتي براي بسياري از مردم ايران تغيير رژيم ايران است كه بايد از داخل اتفاق بيفتد... به نظر من با توافقي كه اوباما با ايران بر سر مسئله هستهاي انجام ميدهد امكان اين تغيير در داخل ايران فراهم ميشود.»
ريچارد كلمن ديپلمات برجسته امريكايي نيز يكي ديگر از مقامات امريكايي است كه در بعد از روي كارآمدن جريان تجديدنظرطلب در داخل كشور و در بحبوبه هزينهزاييهاي مجلس ششم ميگويد: «ظاهراً روزهاي تلخ و سردرگمي ما با روي كارآمدن اصلاحطلبان سپري ميشود؛ اصلاحطلباني كه حتي توانستهاند كرسيهاي مجلس را كه دژ تسخيرناپذيري بود، فتح كنند. ما از اين پس بايد شاهد فرو ريختن ستونهاي اين نظام سركش و مهار نشدني باشيم؛نظامي كه در يك قلم امريكا را با اين همه قدرت هستهاي و تكنولوژي به پشت ديواري از تحقير رانده است. من به همه مردم دنيا ميگويم: ما به ايران باز خواهيم گشت.»
كلينتون رئيسجمهور وقت امريكا با اظهاراتي كنايهآميز و قابل بحث بيان ميكند: «براي آغاز گفتوگو با ايران لازم است واقعيتهاي گذشته را انكار كنيم... ما اگر بخواهيم در روابط با ايران به نتيجه برسيم چارهايجز به رسميت شناختن ناراحتي ايرانيها نداريم.»
سير حمايتهاي مقامات مختلف امريكايي از دموكرات گرفته تا جمهوريخواه نشان ميدهد از سياستهاي ثابت دستگاه سياست خارجه امريكا و ساير نهادها و ارگان وابسته به اين كشور آن است كه نخست زمينه رأيآوري عناصر جريان هواخواه غرب در داخل كشور با حمايتهاي مالي و معنوي فراهم شود و پس از آن با ادامه لابيگريهاي خاص با عناصر اين طيف زمينه استحاله نظام فراهم شود، البته آنچه مهم است اين مسئله ميباشد كه امريكاييها توان و كاربرد جريان هواهخواه غرب در ايران را بيشتر از تحريم- تهديد ندانند كمتر از آن نميدانند چراكه تحريم- تهديد هيچگاه نتوانسته بخشي از بدنه اجتماعي را به كف خيابانهاي تهران بكشاند و رفتارهاي هنجارشكنانه در جامعه نهادينه كند اما طيف مورد حمايت آنها توانست.