نويسنده: سعيد همتي
«در همين قضيه برجام، ما در موارد زيادي - بهخاطر اعتماد به حرف آن طرف مقابل، مذاكرهكننده مقابل- از يك نقطهاي صرفنظر كرديم، به يك چيزي اهتمام نورزيديم، يك خلأيي باقي ماند، دشمن همين الان از همان خلأ دارد استفاده ميكند، اينها واقعاً مسائل مهمي است» اين بخش مهمي از سخنان مقام معظم رهبري در ديدار با مسئولان نظام در هفته اخير است؛ سخناني كه به عنوان يكي از دغدغههاي مستمر ايشان در چهار سال گذشته بوده است.
قبل از امضاي برجام و در جريان مذاكرات فشره هستهاي ايران و 1+5 معظم له بارها نسبت به اهداف امريكاييها و توطئههاي آنها در خلال مذاكرات هستهاي هشدار داده و از لزوم بياعتمادي به غرب بارها سخن به ميان آورده بودند، به گونهاي كه يكي از محورهاي ثابت سخنرانيهاي ايشان از سال 92 تا95 بر پايه فريب نخوردن مسئولان با وعدهها و لبخندهاي امريكاييها بوده است.
ضرورت دلخوش نبودن به وعده هايامريكاييها و فريب لبخند آنها را نخوردن يكي از گزارههاي مورد توجه ايشان است و در همين مدت چند بار از اين ادبيات استفاده كرده اند: «نبايد و بهواسطه لبخند دشمن يا احياناً مساعدت كوتاه مدت او در موضوعي خاص، فريب دشمن را خورد بلكه همواره بايد متوجه اين موضوع باشيم كه طراحي و نقشه او چيست؟»، «هيچگاه نبايد فريب ظاهرسازيها و لبخندهاي امريكايي را خورد» و «نبايد نگاهمان به غربيها باشد و نبايد به لبخند و اخم آنها توجه كنيم بلكه بايد با اتكا به تواناييها و ظرفيتهاي خود، در مسير صحيح حركت كنيم.»پرسش نخست اين است كه علت اينكه امروز بهرغم آنكه بيش از 20 ماه از روز امضاي برجام ميگذرد و عملاً انتقاد كردن از متن توافقنامه هستهاي و اشتباهات صورت گرفته توسط اعضاي ارشد دستگاه ديپلماسي، در ظاهر گرهگشا نيست و نميتواند در روند اجراي آن تأثيرگذار باشد چرا معظمله همچنان اصرار دارند مباحث گذشته را مورد توجه قرار دهند؟ اين در حالي است كه هنوز عدهاي معتقدند نبايد به متن برجام انتقاد وارد كرد و به جاي آن بايد با ارائه و پيشنهاد راهكارهاي مؤثر دولت را در مسير اجراي مناسبتر توافق هستهاي و وادار كردن امريكاييها به اجراي تعهدات خود، گام برداشت. پرسش بعدي اين است كه آيا ريشهيابي رهبرمعظم انقلاب درباب خسارتهاي برجام ميتواند رويه و رويكردهاي دولت در سياست خارجه را اصلاح كرده و تفكرات آنها نسبت به امريكا را دچار تغييرات جدي كند؟
برجام = خسارت محض؟!
در پاسخ به پرسش نخست ابتدا بايد بخشي از تعبيرات بهكار رفته توسط رهبري درباره برجام را مورد توجه قرار داد تا بتوان با نوع نگاه ايشان نسبت به اين توافق هستهاي برداشت صحيحي داشت و سپس به اين مسئله پرداخت كه اصل تكرار چگونه قابل توجيه و تفسير است.
پس از آنكه امريكاييها علاوه بر آنكه تعهدات مشخص شده خود در متن برجام را مورد بيتوجهي قرار دادند، با تصويب و اجراي برخي از قوانين مهم پس از روز اجراي برجام تلاش كردند تا با افزايش فشارها، ايران همچنان زير سايه تحريم و تهديد نگه داشته شود و براي كشاندن به پاي مذاكره در مورد ساير مسائل مورد مناقشه تحريك كنند، مقام معظم رهبري از برجام تعبير به «خسارت محض»كردند و از دولت خواستند تا در مقابل بدعهدي و عدم اجراي تعهدات برجام واكنش مناسبي از خود نشان دهد.
ايشان اينگونه برجام را خسارت محض ميدانند: «كساني كه اميد ميبندند به اينكه بنشينيم با امريكا در فلان مسئله مذاكره كنيم و به يك نقطه توافقي برسيم - يعني ما يك تعهدي بكنيم، طرف مقابل هم يك تعهدي بكند- از اين غفلت ميكنند كه ما ناگزير بايد به همه تعهدهاي خود عمل كنيم [اما] طرف مقابل با طرق مختلف، با شيوههاي مختلف، با خدعه، با تقلب سر باز ميزند و به تعهدهايي كه كرده است عمل نميكند. اين چيزي است كه ما امروز در مقابل چشم خودمان داريم ميبينيم، يعني خسارت محض.»
شرطهاي رهبري به دليل نقص و تغییربردار بودن جزئیات متن
قبل از اين و در هنگامهاي كه برجام توسط دولت امضا شده بود و مجلس و شوراي عالي امنيت ملي آن را تأييد كرده بودند ايشان در نامه 9 مادهاي خود به رئيسجمهور از متن ضعيف و تفسيرپذير و ناقص برجام انتقاد ميكنند كه متن آن نامه نشان ميدهد ايشان جزئيات توافق هستهاي را قبول نداشته و با شروطي قابل توجه پذيرفتهاند: «برجام دچار نقاط ابهام و ضعفهاي ساختاري و موارد متعددي است كه در صورت فقدان مراقبت دقيق و لحظهبهلحظه، ميتواند به خسارتهاي بزرگي براي حال و آينده كشور منتهي شود.»
پيداست كه رهبري بهرغم موافقت با اصل مذاكرات جزئيات آن را بدون تحفظ نپذيرفته و حق شرط براي پذيرش آن وارد دانستهاند، به همين دليل است كه در سخنراني روز نخست فروردين95 از قول محمد جواد ظريف بيان ميكنند كه تيم مذاكرهكننده هستهاي نتوانسته تمام خطوط قرمز نظام را در متن برجام حفظ كند.
اصرار رهبري به بازخواني اشتباهات برجامي
حال ميتوان سؤالات مطرح شده را اينگونه پاسخ داد كه در فضايي كه امريكا به بهانه حمايت از حقوق بشر و فعالیتهای موشکی، نه تنها برجام را نقض ميكند بلكه تحريمهاي موشكي و حقوق بشري را جايگزين تحريمهاي تعليق شده ميكند، بايد دولت دوازدهم نسبت به رويكردهاي بهكارگرفته شده در مقابل نظام سلطه دچار ترديد شود و نسبت به تغييرات جدي و فوري آن عمل كند.
تأكيدات فشردهتر رهبري درباره عدم قابل اعتماد بودن امريكا طي يك ماه اخير و بازخواني اشتباهات صورت گرفته در چهار سال اخير و روخواني ضعفهاي فاحش در متن توافق هستهاي دقيقاً به اين دليل است كه با تكرار رويكرد سابق خسارتهاي بيشتري به نظام و جامعه ايراني وارد نشود. علت ديگر بازخواني اشتباهات برجامي توسط معظم له آن است كه ايشان با ارائه مستنداتي متقن و قابل اعتنا تلاش ميكنند مانع از آن شوند كه جريان هواخواه ليبراليسم در داخل كشوربه اهدافي نظير «چهره نظام سلطه را بزك»، «انقلابيگري را تقبيح»و«زمينه عدول از مؤلفههاي تأثيرگذار گفتمان انقلاب اسلامي در عرصه سياست خارجه» دست يابند.
جلوگيري از واردكردن خسارتهاي ديگر همانند برجام 2و3 نيز هدف ديگر ايشان است. معظمله از سال 94 تاكنون چندبار اصل مذاكرات مجدد با امريكاييها را درباره مسائل منطقه يا قدرت دفاعي ايران به صورت قاطع طرد كردهاند، بنابراين از اهداف مهم ايشان اثبات بدون نتيجه بودن توافقات مجدد با امريكاييهاست و مانع شدن از هزينههايي است كه ميتواند در حوزههاي دفاعي يا ساير مؤلفههاي اقتدار جمهوري اسلامي ايران به دست آيد.
رهبري در بخش ديگري از سخنان اخير خود با مسئولان تلاش ميكنند با استناد به گفتهها و رفتارهاي وزير امورخارجه خوشبيني پايدار برخي از مسئولان نسبت به امريكاييها را فاقد عقلانيت و درايت بدانند: «وزير محترم خارجه... ميگويد كه فقط روح برجام نيست، [بلكه] يك جاهايي هم خود برجام - يعني جسم برجام- هم نقض شده بهوسيله امريكاييها، ايشان فهرست كردند فرستادند براي آنها، يعني اين [شخص] ديگر كسي نيست كه بگويند مخالفين اين مذاكرات هستند كه اين حرف را ميزنند، نه، خود وزير محترم خارجه.»
گفتههاي رهبري معظم در اين ديدار كه مستند به رويههاي دولتمردان يازدهم است بهخوبي نشان ميدهد كشور نبايد در مسير تكرار تجربيات تلخي قرار گيرد كه جز هزينه و خسارت آوردهاي براي كشور نداشته و چهار سال ديگر كشور را به عقب رانده و موانع جدي بسياري در جهت پيشرفت و توسعه كشور به بار ميآورد.