در زمان تبلیغات انتخاباتی ترامپ، برخی تصور میکردند که وعدههای نژادپرستانه ترامپ، حرفی بیش نیست. اما در هفته آغازین دوره ریاستجمهوریاش، زمانی که دستور منع ورود مسلمانان هفت کشور اسلامی را صادر کرد، نظر مردم آمریکا درباره او عوض شد. اما خوشبختانه، بازخوردها بلافاصله انجام گرفت. مردم در فرودگاهها به تظاهرات پرداختند، وکیلان و حتی سیاستمداران داخلی آمریکا به این قانون اعتراض کردند و قضات بسیاری در آمریکا این دستور را غیرقانونی دانستند.
تمام این داستانها، نشانگر قدرت مقاومت (علیه او) بود. برخی حتی معتقدند این بازخوردها ترامپ را به گونهای تنبیه کرد و باعث شد که او اکنون قانونمندتر و منطقیتر عمل کند. اما این تصور نیز نا امن است. هنوز میتوان انتظار داشت که اقدامات عجیب و غریب از ترامپ سر بزند، اما تنها چیزی که میتواند ما را از این نگرانیها رها کند، رخداد بحرانی بزرگ است.
میلتون فریدمن اقتصاددان آمریکایی و برنده جایزه نوبل بر این باور بود که: «فقط وقوع یک بحران عظیم، میتواند تغییر اساسی ایجاد کند. زمانی که این بحران رخ دهد، کارها با حدس و گمان پیش میروند. سیاستهای فرعی، جایگزین سیاستهای اصلی میشوند و این رویه تا زمانی باقی میماند که به سیاستی اجتنابناپذیر تبدیل شود.» کسانی که در زمان وقوع بحران و مصیبت، غذاهای کنسرو شده و آب برای خود ذخیره میکنند، به دنبال ایدههای ضددموکراتیک نیز هستند.
اکنون دونالد ترامپ در حال دنبال کردن چنین الگویی است. او در تبلیغات انتخاباتی به طرفدارانش نگفت که قصد دارد بودجه برنامه غذارسانی به ناتوانان را قطع کند و او نگفت بیمه سلامت را برای میلیونها آمریکایی قطع خواهد کرد؛ بلکه عکس اینها را وعده داده بود.
ترامپ از زمان حضورش در دفتر ریاستجمهوری، به هیچ بحران و آشوبی «نه» نگفت. برخی از این آشوبها، به دلیل عدمشایستگی او در این سمت بوده و در حالی که ما مشغول تماشای سناریوهای ساختگی او هستیم، ثروت در آمریکا در حال گسترش است.
اکنون باید بدانیم که دولت او چه غافلگیریهایی برای ما خواهد داشت. ممکن است مانند سال 2008 اقتصاد کشور دوباره سقوط کند یا شاید حملهای تروریستی مانند بمبگذاری در منچستر این بار در آمریکا رخ دهد. هر کدام از این بحرانها میتواند تغییری سریع در شرایط سیاسی ایجاد کند و آن شرایط را اجتناب ناپذیر کند.