کد خبر: 856748
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۲۳ خرداد ۱۳۹۶ - ۲۰:۳۱
«كشور را دو قطبي نبايد كرد، مردم را به دو دسته نبايد تقسيم كرد، آن حالتي كه در سال ۵۹ متأسفانه از ناحيه‌ رئيس‌جمهور آن ‌روز اتفاق افتاد كه مردم را به دو دسته‌ موافق و مخالف تقسيم كرده بودند چيز خطرناكي است» اين بخش را مي‌توان یکی از مهم‌ترين بخش‌های سخنان مقام معظم رهبري در ديدار با مسئولان نظام عنوان كرد.
نويسنده: محمد اسماعیلی

«كشور را دو قطبي نبايد كرد، مردم را به دو دسته نبايد تقسيم كرد، آن حالتي كه در سال ۵۹ متأسفانه از ناحيه‌ رئيس‌جمهور آن ‌روز اتفاق افتاد كه مردم را به دو دسته‌ موافق و مخالف تقسيم كرده بودند چيز خطرناكي است» اين بخش را مي‌توان یکی از مهم‌ترين بخش‌های سخنان مقام معظم رهبري در ديدار با مسئولان نظام عنوان كرد.
اهميت مسئله مورد نظر رهبري در اين بخش به اين دليل است كه نه تنها با استقلال، امنيت و توانمندي نظام رابطه مستقيم دارد بلكه در صورت تحقق مي‌تواند موجوديت نظام را نيز به مخاطره بيندازد و انقلاب را دچار فروپاشي قرار دهد؛ هدفي كه رسيدن به آن براي امريكايي‌ها در طول هر سال ميلياردها دلار هزينه داشته است، البته نگراني مورد اشاره معظم‌له طي 47ماه اخير بارها از سوي ايشان مورد تأكيد قرار گرفته، به ويژه در جلساتي كه مقامات ارشد دولت حضور داشته‌اند، به عنوان نمونه ايشان پنجم شهريور93 در ديدار با اعضاي دولت يازدهم تأكيد كردند: «دولتمردان از دو‌قطبي كردن جامعه با شعارها و دعواهاي سياسي پرهيز كنند، زيرا اين كار موجب دلزدگي و خستگي مردم مي‌شود.»
علت اصلي هشدار آن روز رهبري اين مسئله بود كه دولت به صورت ناخودآگاه مذاكرات هسته‌اي و انتقادات پررنگ و دامنه‌دار دلسوزان و منتقدان هسته‌اي را به عنوان بستر دوقطبي‌سازي در كشور قرار داده بود، با تقسيم‌بندي كاذب
«موافقان - مخالفان برجام»؛ دوقطبي‌اي كه بارها مقامات مذاكره‌كننده امريكايي نيز در مسير آن حركت كرده‌اند، به عنوان نمونه وندي شرمن و جان كري در هر سخنراني منتقدان مذاكرات هسته‌اي ايران را «تندرو» قلمداد مي‌كردند و حاميان «مذاكره» را «ميانه‌رو و فهيم» و برخي از عناصر جريان غربگرا و رسانه‌هاي وابسته به آن نيز همين ادبيات را به شكل گسترده تكرار مي‌كردند، به عنوان نمونه آنتوني بلينكن معاون سابق وزير امور خارجه امريكا در تحليلي از فضاي داخلي ايران بيان مي‌كند: « جرياني در داخل ايران در اثر فشردگي مذاكرات نوعي عادت به همكاري با امريكا پيدا كرده‌اند. اين گروه كه امريكا با آنها مذاكره كرده‌، ميانه روهايي هستند كه آينده و منافع ايران را در تعامل عملگرايانه‌تر با بقيه جهان مي‌بينند.»
همين ادبيات نيز بارها توسط مقامات داخلي كشورمان تكرار و از منتقدان دلسوز به عنوان افراطي‌ها ياد شد كه كاملاً در مسير دوقطبي‌سازي بود و رهبري در همان مقطع زماني نيز به اين مسئله واكنش شديداللحني نشان دادند: «در مقابل ميانه‌رو تندرو نيست، در مقابل ميانه‌رو منحرف است. آن كسي ميانه‌رو نيست كه منحرف از راه و منحرف از جاده است اما در جاده، بعضي‌ها تندتر مي‌روند و بعضي‌ها كندتر مي‌روند. تند رفتن در صراط مستقيم چيز بدي نيست، سابِقوا اِلي‌مَغفِرَهٍ مِن رَبِكم؛ جلوتر برويد. آنهايي كه امروز در بيرون از مرزهاي كشور مي‌گويند تندرو، مقصودي دارند و معنايي مورد نظرشان است. دوستان ما و برادران ما در داخل مراقب باشند آنچه مقصود او است تكرار نكنند. آنهايي كه مي‌گويند تندرو، منظورشان كساني است كه در راه انقلاب مصمم‌تر و پايدارترند، حزب‌اللهي‌ها را مي‌گويند تندرو. ميانه‌رو [هم‌] كسي است كه در مقابل آنها تسليم باشد.»
 
  سابقه دوقطبي‌سازي در دهه اول انقلاب
بعد از پيروزي انقلاب اسلامي كه كشور ثبات
اداري- سياسي نداشت، بعد از فروكش كردن درگيري‌هاي مرسوم ليبرال‌ها، جريان چپ و مذهبيون بر سر شكل دادن به نظام جديد سياسي، دو قطبي
انقلابي –ضدانقلابي شكل گرفت و جريان ضدانقلاب از سلطنت‌طلبان، نهضت آزادي تا چپگرايان مجاهدين خلق را در خود جاي داد و هزينه‌هاي فراواني را به كشور تحميل كرد كه اقدامات بني‌صدر تنها بخش كوتاهي از آن سناريو است؛ بني‌صدري كه رهبري معظم در ديدار اخير خود درباره وي مي‌فرمايند: «نبايد سال ۵۹ تكرار شود كه رئيس‌جمهور وقت، جامعه را دوقطبي كرد.»
 دوقطبي انقلابي- ضدانقلابي با حذف گروه‌هاي معاند از فرآيند نقش‌آفريني سياسي (پس از گذشت دوران هشت ساله دفاع مقدس) آرام آرام به شكل‌گيري اپوزيسيون ختم و منجر به شكل‌گيري اصطلاحاتي نظير راست و چپ در بين نيروهاي خودي شد و اعلام موجوديت مجمع روحانيون مبارز از دل جامعه روحانيت مبارز نمونه بارز اين مسئله است.
 بعداً مباني فكري – سياسي حاكم بر جريان تجديدنظرطلبان (چپ سابق) منجر به آن شد تا رهبران اين طيف دائم در پي دوقطبي‌سازي جامعه باشند و از سال 76 تاكنون وابستگان به اين جريان نخست با استفاده از ظرفيت‌هاي رسانه‌اي و عمليات رواني، طيفي را سرمنشأ تمام مشكلات داخلي به جامعه معرفي و جريان خودي را نقطه مقابل ترسيم كرده‌اند. دوگانه «خشونت‌طلبان و اصلاح‌طلبان» مصداق مشهود از ادبيات به كار رفته توسط عناصر جريان تجديدنظرطلب در طول هشت سال حاكميت اين جريان است كه وقوع قتل‌هاي زنجيره‌اي، كوي دانشگاه و... هم بر اساس همين موضوع ساماندهي و سپس پياده‌سازي شد.
همانطور كه اشاره شد جريان غرب‌باور در تمام مدت مذاكرات هسته‌اي و حتي پس از آن و در انتخابات رياست جمهوري اخير تلاش كرد ضمن ايجاد دوقطبي زمينه استحاله حاكميت را فراهم كند، به عنوان نمونه وابستگان به اين جريان با به‌كارگيري عمليات رسانه‌اي- رواني ذيل دوقطبي‌سازي جامعه، تلاش كردند تيم مذاكره‌‌كننده كشورمان را به امتياز‌دهي هرچه بيشتر به غربي‌ها وادار سازند و موازي با آن به بهانه توافق هسته‌اي ايران با 1+5 (برجام) جامعه را به دو گروه موافقان برجام و مخالفان آن تقسيم كردند و مهم‌تر آنكه اين جريان تلاش كرد جامعه را در حالت شرطي شدن پيرامون مذاكرات باقي نگه دارد و از سوي ديگر حاكميت را مخالف دستيابي به توافق نهايي به افكار عموم القا كند.
اين طيف سياسي قبل و بعد از برگزاري انتخابات رياست جمهوري هم در جهت دوقطبي‌سازي جامعه حركت كرده و با القاي دين سخت و دين آسان تلاش مي‌كند مانع از فروكش كردن فضاي هيجاني ناشي از انتخابات شود كه زمينه را براي دوقطبي‌سازي به‌راحتي فراهم مي‌كند. در تمام ايام چهار سال اخير برخي از اهداف ميان‌مدت نيز توسط جريان غرب‌باور دنبال شده است كه مهم‌ترين آن «منفعل ساختن نيروهاي مؤمن به انقلاب و به حاشيه راندن گفتمان انقلاب اسلامي»، «تغيير فضاي فرهنگي و سياسي كشور و احياي مجدد تجديدنظرطلبان و فتنه‌گران» و «زمينه‌سازي براي طفره رفتن از مطالبات مردم و پاسخگو نبودن نسبت به كارآمدي دولت متبوع» است.
 
   دوقطبي و به لب پرتگاه بردن انقلاب
مفاهيم حاکم بر گفتمان تجديدنظرطلبي و سوابق سياسي اين جريان در طول سال‌هاي گذشته نشان مي‌دهد دوقطبي‌سازي جامعه مقدمه‌اي است براي «تقابل ملت با ملت» و «تقابل مردم با حاكميت» كه بخشي از آن طي سال‌هاي 78 و 88 رونمايي شد و اصل نگراني رهبري در ديدار اخير ناظر بر همين بخش است كه بايد از آن به عنوان تهديد موجوديت نظام ياد كرد.
غرب‌باوران عميقاً اعتقاد دارند پيش‌زمينه فروپاشي نظام، «رويگرداني مردم از گفتمان انقلاب اسلامي و به طريق اولي عملكرد كارگزاران حاكميت است» كه مقدمه آن ايجاد فضاي بدبيني نسبت به جريان نزديك به گفتمان انقلاب اسلامي است كه تنها با دوقطبي‌سازي جامعه امكانپذير است؛ دوقطبي‌اي كه مي‌تواند كشور را به ورطه وابستگي
اقتصادي – سياسي نيز بكشاند.
رابطه دوقطبي و فروپاشي انقلاب را رهبري در يكي از ديدارهاي خود با دولتمردان يازدهم چنين بيان مي‌كنند‌: «نبايد جامعه را دوقطبي كرد چراكه محيط جامعه را شكننده مي‌كند... در انتخابات سال ۸۸، آن كساني كه فكر مي‌كردند در انتخابات تقلب شده، چرا براي مواجهه‌ با تقلب، اردوكشي خياباني كردند؟ چرا اين را جواب نمي‌دهند؟... اگر خداي متعال به اين ملت كمك نمي‌كرد، گروه‌هاي مردم به جان هم مي‌افتادند، مي‌دانيد چه اتفاقي مي‌افتاد؟ مي‌بينيد امروز در كشورهاي منطقه، آنجاهايي كه گروه‌هاي مردم مقابل هم قرار مي‌گيرند، چه اتفاقي دارد مي‌افتد؟ كشور را لب يك چنين پرتگاهي بردند.»
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
بی نام
|
United States
|
۱۳:۱۹ - ۱۳۹۶/۰۳/۲۴
0
0
نویسنده با وجود بررسی برخی دو گانه ها البته دوگانه های دیگری چون انقلابی- ضد انقلاب، خودی -غیر خودی، جبهه علوی- جبهه اموی، تقسیم بندی سیاسیون به جبهه یزید و جبهه امام حسین، با بصیرت- بی بصیرت، رای انگلیسی - رای انقلابی(انتخابات خبرگان) و رای حلال - رای حرام(انتخابات اخیر) را شایان توجه و بررسی ندیده و مشخص نکرده است که دشمن خارجی از این دوگانه ها تا چه میزان منتفع گردیده است؟
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار