نويسنده: آيتالله سيدهادي خسروشاهي
كتابي كه هم اينك در معرفي آن سخن ميرود، آخرين مجلد از مجموعه آثار علامه سيدمحمدحسين طباطبايي است كه به فضل و لطف الهي، توفيق جمعآوري، تدوين و نشر آنها به اينجانب اعطا گرديد. خداوند را بابت اين توفيق كريمانه، بينهايت سپاسگزارم و به روح استاد بزرگوار، علامه طباطبايي كه مماتش نيز همچون حياتش، مقرون و مشحون به بركتهاي بسيار است، درود ميفرستم. اين مجموعه شامل شعرها، نامهها، تقريظها، اجازات و برخي ديگر از اسناد مربوط به حيات علمي و عملي، مادي و معنوي علامه طباطبايي است كه افاضل محترم و خوانندگان ارجمند با ملاحظه آنها، خواهند ديد كه در اين مجلد از كتاب، چه درهاي درخشان، ارزشمند، گرانبها و كممانندي جاي گرفته است.
نخستين بخش، شامل چند نامه استاد در پاسخ فردي است كه خواستار «ارائه طريق» در سير اليالله بوده و علامه طباطبايي با عنايت خاص، به آن پاسخ مثبت داده و براي راهيابي به مراحل عرفان عملي، روشهاي خاص ارائه نموده است. اين رهنمودها را برادر محترمي «سيروسلوك سبز» ناميده بود كه در اين كتاب هم آن نام بهكار گرفته شد.
در خصوص اشعار علامه طباطبايي بايد اشاره كنم كه طبق فرموده استاد، به دلايلي، معظم له صفحات ديوان اصلي اشعار خود را به آب ريخته و از بين برده است و آنچه ما جمع كردهايم، اشعاري است كه در دست دوستان يا در گوشه و كنار باقي مانده بود و با اينكه تعداد اشعار باقيمانده زياد نيست، ولي هركدام از آنها، محتوا و ارزش معنوي ويژهاي دارد كه بر اهل خرد و دقت، پوشيده نخواهد ماند. اشاره به اين نكته هم ضروري است كه طبق فرموده استاد به اينجانب، ايشان اشعاري به زبان عربي يا تركي نسروده است و آنچه در اين زمينه ادعا شود، عاري از صحت است و انتظار آن است كه علاقهمندان به استاد علامه، تلاشي بر افزايش اشعار استاد نداشته باشند و بگذارند اشعار باقيمانده از استاد، به همان مقداري باشد كه باقي مانده است.
اما نامهها، آنچه در اين كتاب وجود دارد، بر حسب ظاهر، جزو آثار علمي و مرسوم علامه فقيد نيست و از كتابهاي تأليفي او محسوب نميشود اما اين ظاهر قضيه است، ولي حقيقت آن است كه اين مطالب و سطور مندرج در نامهها و مراسلات علامه طباطبايي به اشخاص مختلف و به مناسبتهاي مختلف، حاوي حقايق و نكات بيمانندي است كه اگر گفته شود در هيچجاي ديگر نميتوان نظير و نمونهاي برايش يافت، اغراق نيست.
در كل و در واقع، اين كتاب با محتويات متنوع و متعدد خود، حاوي تصويري از حكيمي بزرگ، نويسندهاي سترگ، فيلسوفي دقيقالنظر و مفسري شاخص است كه شايد در جاي ديگر، چنين تصويري قابل مشاهده و دريافت نباشد. آنجا كه لطف و صميميتش را با اشخاص و افراد مختلف، چه آنها كه شناخته شده بودند و چه كساني كه ناشناختهاند، به وضوح ميبينيم. آنجا كه كرامت و بزرگواري عام و خاص احترام او را با خاص و عام ميخوانيم؛ آنجا كه حس مسئوليت و احساس تكليفش را در پاسخگويي به هر نامه رسيده ملاحظه ميكنيم و آنجا كه پاسخگويي شفافش را به رأيالعين ميبينيم، در پاسخ به هر پرسشي كه از دور و نزديك ميرسيد.
بيترديد، اگر بخواهيم از اين نوشتهها و محتويات و مطاوي آن مطلبي بهدست آوريم و بنويسيم و تحليل كنيم، نيازمند نگارش مقاله يا رسالهاي مستقل خواهيم بود كه از چارچوب اين مقدمه خارج است. اميدواريم خوانندگان آگاه، دانشمند، فرهيخته و كاوشگران جامعه علمي، آنچه را كه ميتوان از اين بخش از نوشتهها و آثار علامه طباطبايي استخراج كرد، كانون توجه قرار داده و حقايق تازهاي درباره جنبههاي ناشناخته انديشههاي علامه طباطبايي عرضه كنند كه به قول خود آن فقيد بزرگوار «راه باريكي كه يك دانشمند به حقايق باز ميكند، از دنيا و مافيها ارزندهتر است.»
نكته ديگري كه در خصوص اين كتاب بايد يادآوري كنم، اشاره به زمان طولاني و فرصت زيادي است كه صرف تهيه، تدوين و تنظيم آن شده است. با توجه به گستردگي روابط علامه طباطبايي كه تقريبا غالب صنوف علمي و فكري را شامل ميشد و نيز با توجه به پراكندگي اشخاصي كه اين اسناد و نامهها و تقريظها و مقدمهها و ياداشتها را داشتند، جمعآوري اين گوهرهاي پراكنده، كاري بس دشوار بود و محتاج تأمل و حوصله و پيگيري و جست وجو كه توسط اينجانب سالياني دراز به طول انجاميد، به ويژه كه مراجعههاي چندباره به كساني كه در دسترس بودند يا تلفنهايي بيشمار به اشخاصي كه در داخل يا خارج در دسترس حضوري نبودند، در مدتي چندساله انجام پذيرفت و بدون مبالغه، بيش از 250 بار با اشخاص و نهادهاي علمي در داخل و خارج از كشور، به طور حضوري يا تلفني يا مكتوب تماس گرفته شد كه در مواردي همراه با مشكلاتي ويژه بوده است. در بعضي نامهها و مكتوبات، روحيات استاد علامه را در بياعتنايي به زخارف دنيا به درستي ميتوان دريافت.
اين بخش از وجود آن حكيم والامرتبه را ميتوان در «وصيت نامه» و «صلح نامه املاك» و نوع قراردادهايي كه براي نشر آثار و مؤلفاتش به امضاي استاد رسيده است، ديد و خواند، براي مثال، در خصوص قرارداد كتاب اصول فلسفه و روش رئاليسم كه آمادهسازي آن با همكاري استاد شهيد مرتضي مطهري و به طور مشترك بوده است، اين جمله علامه بسيار پرمعناست كه در مورد حقالتأليف مينويسد:«امر با جنابعالي است، اگر مايل بوديد نصف، اگر مايل بوديد يك سوم، اگر مايل بوديد يكچهارم و هر عددي كه مايل باشيد.» اين سخن را بايد با آب طلا نوشت كه استاد خطاب به شاگردش شهيد مطهري مينويسد: «من پول را بالطبع دوست دارم، اما جنابعالي را بيشتر دوست دارم.»
بخش اجازات و تقريظها بر كتابهاي مختلف، بعد ديگري از آثار روح قدسي علامه و اشراف او بر منشورات قديم و جديد را نشان ميدهد.
سرانجام به مباحثه مكتوب استاد با تلمذ ارجمندش، آيتالله جوادي آملي ـ حفظهالله ـ درباره مباحث مطرح شده در دو كتاب فلسفي بدايه و نهايه ميرسيم كه با دقت تلمذ و عنايت استاد، به رشته تحرير درآمده و ارزش ماندگاري دارد.
اينك و در پايان بيمناسبت نيست از كساني كه نامه يا دستخط يا سند و مدركي، غير از آنچه در اين مجموعه آمده است، در اختيار دارند، انتظار داشته باشيم كه نسخهاي از آن را در اختيار اينجانب قرار دهند تا از آن در چاپهاي بعدي اين كتاب، استفاده شود و به غناي اين مجموعه افزوده گردد. در ضمن، از آقاي كريم فيضي كه كتاب را پس از پايان و پيش از چاپ و بهعنوان مرور نهايي، بازبيني كرد و نكات چندي را در ترتيب و تنظيم آن يادآور شد، تشكر ميكنم.