عليرضا محمدي
با مرور رويدادهاي تاريخ دفاع مقدس ملت ايران، به مقاطعي برمي خوريم كه معلوم نيست به چه دلايلي مهجور مانده و كمتر يادي از آنها ميشود. ناديده گرفتن همين بخشهاست كه باعث شده، دو سال از عمر دفاع مقدس كم كنيم و آن را محدود به دوران هشت ساله جنگ تحميلي با عراق بعثي بدانيم. يكي از همين وقايع مربوط به فتنه خلق عرب در خوزستان و به ويژه خرمشهر ميشود. اين شهر كه از بدو پيروزي انقلاب دستخوش حوادث گوناگوني بود، عاقبت يازدهم خردادماه 1358 به شكل علني درگير فتنهاي جدايي طلبانه شد كه عدهاي از مردم بومي و فريب خورده منطقه به آن دامن ميزدند. در سالروز وقايع خونين خرمشهر گزارش «جوان» را از اوضاع و احوال اين شهر در اوايل پيروزي انقلاب اسلامي ايران در گفتوگو با چند نفر از رزمندگان خرمشهري پيش رو داريد.
يازدهم خردادماهامروز يازدهم خردادماه 1358 اوضاع و احوال خرمشهر به هم ريخته است. اين شهر كه از آغاز پيروزي انقلاب دوباره شاهد حضور عناصر «خلق عرب» بود، دچار آتشي زير خاكستر شد كه رفته رفته خود را نمايان ميساخت. آتشي كه بارقههاي آن در روز يازدهم خردادماه با حملات پراكنده به مراكز دولتي، پادگان دژ، آتش زدن انبار بزرگ خرما در خسروآباد و. . . خود را نشان داد. درگيريهايي كه توسط خلق عرب آغاز شد و با ورود سپاه پاسداران موقتا خاتمه يافت. اين درگيريها در يازدهم خردادماه دو كشته و 12 مجروح در پي داشت.
فتنه خلق عرب اما تنها مربوط به مقطع زماني بعد از پيروزي انقلاب اسلامي نبود، آنطور كه عبدالوهاب خاطري زاده از پاسداران خرمشهري ميگويد، خلق عرب ريشه در گذشتههاي نه چندان دور داشت: «خلق عربيها ظهورشان به سال 42 ميرسيد. همان زمان هم از طرف رژيم شاه مورد تعقيب قرار گرفتند كه عدهاي زنداني و برخي متواري شدند. بعد از شلوغيهاي انقلاب دوباره سر و كلهشان پيدا شد و بحث تجزيه خوزستان را دنبال كردند. ما پاسدارهاي خرمشهري هم دوشادوش پاسدارهايي كه از تهران يا ديگر نقاط كشور به شهر آمده بودند با آنها مقابله ميكرديم.»
هرچند خلق عرب ريشهاي بومي داشت، اما به قول خاطري زاده بسياري از مردم عرب زبان خرمشهري پشتيبان انقلاب بودند و در برابر فريب خوردگان خلق عرب ايستادگي ميكردند: «نام گروهك خلق عرب نبايد اين تصور را ايجاد كند كه همه عربهاي خوزستاني يا خرمشهري دنبال تجزيه طلبي بودند، بلكه خيلي از مردم عرب زبان به عنوان يك مسلمان از انقلاب اسلامي دفاع ميكردند.»
تنش در شهريكي از اولين اصطكاكهايي كه در خرمشهر روي داد، به موضوع تاسيس كميتهها در اين شهر برمي گشت. جوانان خرمشهري سعي داشتند مانند ساير جوانان ايراني اقدام به تأسيس كميتههاي انقلاب اسلامي كنند كه شيخ شبير خاقاني با اين مسئله مخالفت ميكند. وي كه از روحانيون سرشناس خوزستاني بود، تحت تأثير انديشههاي نيروي خلق عرب قرار ميگيرد و ضمن مخالفت با ايجاد كميتههاي انقلاب اسلامي خود اقدام به تأسيس كميته خلق عرب ميكند.
در همين خصوص يكي از رزمندگان خرمشهري ميگويد: «ابتدا ما هم مثل خيلي از شهرهاي ديگر كميته انقلاب اسلامي تشكيل داديم، اما آيتالله شيخ شبير خاقاني كه تحت تأثير شيوخ مرتجع قرار گرفته بود، با آن مخالفت كرد و خودشان كميته خلق عرب و كميته فرهنگي خلق عرب را تشكيل دادند. ما انقلابيها هم در مقابل آنها كانون فرهنگي - نظامي مسلمانان خرمشهر را تشكيل داديم.»
دستهبنديها كه به اوج خود ميرسد، سفر نخست وزير دولت موقت، مهندس بازرگان به منطقه نيز بينتيجه ميماند و رفته رفته تضادهايي كه ابتدا خود را در دسته بنديهاي مختلف نشان ميداد، به شكل درگيريهاي پراكنده نظامي بروز مييابد. شمشيرها از رو بسته ميشود و تعدادي از پاسدارهاي تهراني رهسپار خرمشهر ميشوند. شهيد جعفر جنگروي از سرشناسترين اين نيروهاست كه كمي بعد سپاه خرمشهر را با جانشيني شهيد محمد جهان آرا تشكيل ميدهد. خلق عرب تاب و تحمل ورود پاسدارها را ندارد و شهر را به آشوب ميكشد.
سياست مظلوم نماييبا شروع درگيريهاي شهري كه حتي منتهي به سنگربندي كوچه به كوچه و خيابان به خيابان ميشود، تا مدتي اوضاع شهر از حالت عادي خارج ميشود، اما با همراهي مردم و خصوصاً جوانان انقلابي خرمشهر با پاسدارها، به سرعت ضعف در جبهه خلق عرب نمايان ميشود. از اينجاست كه آنها سياست مظلوم نمايي را در پيش ميگيرند و اقدام به برپايي راهپيماييها و تحصنهاي مختلف ميكنند.
شيخ شبير خاقاني نيز سپاه را متهم ميكند كه به سوي مردم تظاهركننده تيراندازي كرده است و اين كارشان عواقب بدي خواهد داشت. در چنين حال و هوايي خبرگزاري فرانسه اعلام ميكند كه تعدادي از اعضاي جامعه عرب از شيخ خواستهاند اعلام جهاد كند! شيخ شبير با رد اين درخواست به نيروهاي خلق عرب توصيه ميكند در صورت ادامه تحريكات از خود دفاع كنند.
با ايستادگي پاسدارها و مردم شهر، درگيريهاي شهري كه چون شعلهاي اوج خود را در خردادماه 58 سپري كرده، اندكي فروكش ميكند. عناصر خلق عرب رفتهرفته از مواضع خود عقب مينشينند و مجبور به ترك شهر ميشوند. از اين زمان به بعد آنها سعي ميكنند با عمليات تروريستي حرف خود را پيش ببرند. خاطريزاده از رزمندگان بومي خرمشهري ميگويد: «آنها ديگر علني در شهر جولان نميدادند. در عوض دست به بمبگذاري و عمليات تروريسي ميزدند. مثلاً در بازار شهر بمب كار ميگذاشتند يا يك بار به داخل مسجد جامع نارنجك پرتاب كردند.»
درگيريهاي مرزيعمليات تروريستي باعث ايجاد التهاب در خرمشهر ميشود، لذا تعدادي از رزمندگان اين شهر به فكر بستن مرزها به عنوان محل تردد عناصر خلق عرب و ورود سلاح به داخل كشور ميافتند، اما مسدود كردن مرز، خود باعث ايجاد درگيري در منطقه شلمچه ميشود. در اين درگيريها چند تن از پاسداران خرمشهري به شهادت ميرسند. يكي از رزمندگان بومي تعريف ميكند: «به دستور شهيد جهان آرا قرار شد شبها در سراسر مرز نيروي كمين بگذاريم و مرز را كاملاً كنترل كنيم. اين كار باعث درگيريهاي مرزي شد. چنانچه دشمن مناطق مرزي را با خمپاره و توپ ميكوبيد. در همين درگيريها دو پاسدار به نامهاي موسي بختور و عباس فراهاني اسدي به شهادت رسيدند. البته ما هم از دشمن خيلي بيشتر تلفات گرفتيم و ضرب شست خوبي به آنها نشان داديم.»
رزمندگان خرمشهر حتي براي اينكه راه عبور سلاحها به خرمشهر را مسدود كنند، يكي از نيروهاي زبده خود به نام شهيد حيدر حيدري را كه تبحر در ساخت مواد منفجره داشت رهسپار خاك عراق ميكنند تا پلي را كه از طريق آن سلاح به داخل ايران منتقل ميشد، منهدم سازد. شهيد حيدري به خوبي از عهده مأموريتش برميآيد اما وي كمي بعد در ساير مراحل درگيريهاي مرزي به شهادت ميرسد.
آغاز جنگ تحميليدرگيريهاي مرزي كه ابتدا ميان عناصر خلق عرب و رزمندگان خرمشهري صورت ميگرفت، خيلي زود با دخالت مستقيم نيروهاي بعثي سر و شكلي جديتر به خود گرفت. بعثيها كه سلاحهاي مورد نياز خلق عرب را تأمين ميكردند، وقتي با برخورد جدي رزمندگان با عناصر اين گروهك مواجه شدند، مستقيماً وارد عمل شده و سراسر نوار مرزي منتهي به خرمشهر را با خمپاره و توپخانه مورد حمله قرار دادند، اما هر بار با مقاومت نيروهاي انقلابي مواجه شدند.
فتنه خلق عرب كه از جنگ در داخل شهر به عمليات تروريستي و نهايتاً ضد و خورد در مرزها رانده شده بود، چون اغتشاشات كردستانات بلا انقطاع دامنه خود را به شروع رسمي جنگ تحميلي در 31 شهريور و ماه 1359 پيوند داد. از همين جاست كه خرمشهريها مثل مردم كردستان، شروع جنگ در خطه خود را پيش از شروع رسمي جنگ تحميلي ميدانند. بررسي رويدادهايي چون جنگ داخلي در خوزستان، گنبد، سيستان و كردستانات ميتواند به درك بهتري از دفاع 10 ساله ملت ايران منتهي شود.