مترجم: نادر يارمحمدي
طي پژوهشي جديد توسط دانشمندان آشكار شد كه در ذخيرهسازي يك خاطره بخشهايي از مغز به عمل فراخوانده ميشوند كه از هم فاصله زيادي دارند. در پژوهش روي موشها پژوهشگران دريافتند كه قشر مغز – لايه خارجي بافت كه گمان ميرود مسئول شكلگيري اكثر تفكرات و اعمال است- براي نگهداري خاطرات كوتاهمدت مشخص متكي به ارتباطاتي است با ناحيه كوچكي در مركز مغز بهنام «تالاموس».
تالاموس بيشتر به عنوان يك مركز بازپخش شناخته ميشود كه اطلاعات حسي را به منظور پردازش به بخشهاي ديگر مغز مخابره ميكند. يافتههاي باليني اما حاكي از اين است كه علاوه براين امكان دارد قسمتهاي خاصي از تالاموس نقش مهمي در آگاهي و عملكرد شناختي ايفا كنند. «كارل وبودا»، سرپرست تحقيقات اظهار ميكند: كشف اين نكته كه تالاموس بايد اطلاعات را به صورت خلاصه ذخيره سازد تا حيوانات بتوانند بر مبناي تجربيات گذشته عمل نمايند، نشان ميدهد كه اين ناحيه تأثيري قدرتمند بر عملكرد قشر مغزي دارد. وي ميافزايد: اين به راستي نشان ميدهد كه قشر مغزي به خودي خود توانايي نگهداري خاطرات را ندارد و در عوض تالاموس حائز نقشي مهم است.
هنگامي كه خاطرهاي در مغز شكل ميگيرد فعاليت سلولهايي كه اطلاعات را ذخيره ميكنند بر اساس طول مدت خاطره متغير ميگردد. از آنجايي كه ياختههاي عصبي به تنهايي نميتوانند بيش از چندهزارم ثانيه فعال بمانند، دستههايي از ياختههاي عصبي در همكاري با يكديگر اطلاعات را ذخيره ميكنند. ياختههاي عصبي با مخابره دو طرفه به سمت جلو و عقب ميتوانند براي لحظات مورد نياز جهت ذخيره يك خاطره كوتاهمدت يكديگر را فعال نگاه دارند.
وبودا در صدد است تا دريابد كه اينگونه خاطرات دقيقاً چگونه شكل گرفته و حفظ ميشوند؟ و نيز اينكه در كجاي مغز ذخيره ميگردند؟ پيش از اين گروه وي مشخص كرد كه در موشها ناحيهاي از قشر مغزي به نام «قشر محرك جانبي قدامي» نقشي حياتي در حافظه كوتاهمدت ايفا ميكند. فعاليت در اين ناحيه ضروري است تا موشها بتوانند وظيفهاي را كه مربوط به حافظه است به انجام رسانند. وظيفهاي كه در آن آنها بايد لحظاتي چند پيش از مواجه شدن با فرصتي براي عمل بر مبناي نشانه و كسب پاداش، تجربه پيشين مواجهه با آن نشانه حسي را به خاطر بياورند. وبودا و همكارانش در صدد بودند تا دريابند كه آيا قشر محرك جانبي قدامي به تنهايي اين خاطرات را ذخيره ميسازد يا اينكه ذخيرهسازي خاطرات از طريق هماهنگي و همكاري اين بخش با ساير قسمتهاي مغز حاصل ميگردد. قشر محرك جانبي قدامي توسط ارتباطاتي دوربُرد با چندين بخش ديگر مغز مرتبط ميشود. گام بعدي بررسي اين مطلب بود كه آيا هيچيك از ارتباطات دوربُرد منطقهها اهميتي در ذخيرهسازي خاطرات دارند يا نه؟
نتايج روشن بود. وبودا ميگويد: تالاموس تنها بازيگري بود كه حافظه را ميآشفت و اين اثري چشمگير بود. اگر اين ياختههاي عصبي تالاموسي را خاموش كنيد فعاليت و حافظه به طور كامل در قشر مغزي ناپديد ميشود. قشر مغزي واقعاً به حالت اغما فروميرود. در آزمايشهاي بعدي، گروه دريافت كه سير اطلاعات بين تالاموس و قشر محرك جانبي قدامي دوطرفه است. وبودا اظهار ميكند: مانند بازي تنيس روي ميز است. اينيك، آنيك را برميانگيزد و آن يك، اين يك را و ماجرا همينطور ادامه مييابد. سير دوطرفه، اين الگوهاي فعاليت را كه به آن حافظه اطلاق ميشود برقرار نگاه ميدارد. اين يافتهها اهميت كاربردي ارتباطات بين بخشهاي دوردست مغز را برجسته ميكند. اهميتي كه بنابر اظهار وبودا غالباً به دليل تمركز عصبشناسان بر روي فعاليتها در قسمتهاي خاص، ناديده گرفته ميشود. وي ميافزايد: اين مطلب كه خاطرات كوتاهمدت در حلقه قشري تالاموسي نگهداري ميشوند غيرمنتظره بود. اين نكته به ما خاطر نشان ميكند كه خاطرات به شكل گستردهاي در مغز پراكنده هستند.
منبع: ساينس ديلي