نويسنده: پريناز مهرابي
تصادفات چهره غم و سياهي را بر دوش خانوادهها آوار ميكند. جادهها و خيابانهايي كه به جاي رقم زدن خاطرات خوش، خاطراتي از جنس غم و از دست دادن دوستان و اقوام برايمان از خود برجاي ميگذارند. از آمارهاي وحشتناكي كه در اين زمينه ثبت شدهاند ميتوانيم شاهد ثبت يك فاجعه و آسيب در سطح جامعه خود باشيم. حوادثي كه يك بعد آن به دليل عدم فرهنگسازي صحيح، برخي از عوامل و ويژگيهاي شخصيتي، يا عوامل محيطي از قبيل حواسپرتي، خستگي، ناآگاهي و عدم تجربه، صحبت كردن حين رانندگي با تلفن همراه يا نقص فني در خودرو و عدم انجام معاينه فني خودرو ايجاد ميشود. حوادثي كه منجر به فوت، نقص عضو و ساير آسيبهاي روحي و رواني در بين خانوارها ميشود. البته در تمام دنيا و حتي كشورهاي توسعهيافته هم ميزاني از تصادفات جادهاي وجود دارد ولي آمارها در كشور ما بسيار خطرناك و هشداربرانگيز هستند ولي دليل اصلي اين حجم سرسامآور از حوادث ناشي از چيست؟ آيا مشكل اصلي رانندگان كمتجربه هستند، يا كيفيت خودروهاي توليد شده يا خدمات جادهاي و دلايلي از اين قبيل؟ در اينجا فقط به عنصر انساني و سبك رانندگي ميپردازيم كه بسيار مهم و تعيينكننده است. به ويژه سبك رانندگي جواناني كه خيابانهاي شهر را با پيست مسابقه اشتباه گرفتهاند و به طرز مرگآفريني لايي ميكشند و سبقت ميگيرند.
رانندگي پرخطر مد شده است
يكي از نكات مهم و حائز اهميت در موضوع تصادفات، جا افتادن و مد شدن سبك رانندگي پرخطر در بين قشر جوان جامعه است. اين موضوع كه آيا واقعاً فرهنگ رانندگي صحيح در كشور ما آموزش داده ميشود و عنواني به نام فرهنگ رانندگي وجود دارد يا نه نكتهاي بسيار مهم است. بيشك براي كاهش دادن ارقام حوادث بايد از ابزار قوي فرهنگسازي بهره گرفت و از مهمترين اعضاي جامعه مثل خانوادهها، مدارس و سازمانهاي ذيربط بهرهبرداري كرد.
اگر اين فرضيه را بپذيريم كه رانندگان داراي گواهينامه هستند و قواعد و قوانين ضروري و لازمه رانندگي را به درستي آموختهاند، پس علت بروز اين حوادث و تصادفات زنجيرهاي چيست؟ آيا دليل واقعي نوع خودروهايي است كه افراد از آن استفاده ميكنند یا جادهها و اتوبانهاست؟ البته كه ميتوان درصدي از اين رخدادها را تحت عنوان مشكلات و معضلات بروز حوادث گوناگون رانندگي در نظر گرفت ولي به نظر ميرسد معضل پررنگتر در اين ميان رعايت فرهنگ رانندگي است.
امروزه با يك نگاه گذرا در سطح خيابانها هنگام تردد خودروها رانندگاني را ميبينيم كه به خودرو و رانندگي با آن به شكل ابزاري جهت تخليه هيجانات، كسب لذت، ويراژ دادن و لايي كشيدن نگاه ميكنند. رانندگاني كه كارايي و كاربري خودروها را تغيير داده و به جاي اينكه رانندگي را يك مهارت بدانند و با استفاده از آن آسايش خود را افزايش بدهند كاربري خودرو و رانندگي را تحريف ميكنند و رفتارهاي نمايشي از خود بروز ميدهند كه تأثير زيادي بر اين تصادفات داشته است.
لزوم تخليه هيجانات جوانان به شيوههايي درست
بسياري از رانندگان جوان صرف نظر از نوع خودرويي كه تحت اختيار دارند علاقه شديدي به حركت با سرعت بالا دارند و درك درستي از رانندگي و محيط شهري كه در آن رانندگي ميكنند، ندارند. حتي اتوبانها و خيابانها را با پيست ماشينسواري و كورس گذاشتن و ميدان مسابقه اشتباه ميگيرند و با عدم كنترل دروني گاهي مواقع عادت كردهاند با سرعت بالا برانند و به رفتارهاي رانندگي پرخطر رو بياورند. البته در اين ميان ميتوان بسياري از عوامل و ويژگيهاي شخصيتي دخيل در شيوه رانندگي كردن افراد خصوصاً در كشورمان كه آمار تصادفات بالاست را در نظر گرفت. ويژگيهايي از قبيل هيجانخواهي كه عده زيادي از افراد كه خصوصاً در رده سني رانندگان جوان هستند را تحت تأثير قرار خود قرار ميدهد.
فزونخواهي برخي رانندگان در هيجانات، عدم درك درست از محيط شهري كه در آن رانندگي ميكنند به علاوه ميزان بالاي انرژي و شور و هيجاني كه جوانان دارند، باعث ميشود صبر و حوصله كمتري در رانندگي از خود نشان دهند. در صورتي كه ميتوان با شركت در مسابقات و رقابتهاي پرهيجان از قبيل شنا، دو و ميداني، مسابقات موتورسواري و... در پيستها و مكانهاي مختص اين اعمال يا روي آوردن به ورزشها و فعاليتهاي رزمي، علاوه بر كسب يك مهارت، نياز به هيجانخواهي فرد را تحت پوشش و كنترل درآورد و فرد ميتواند بر ميزان بالاي انرژي خود و بعد فزونخواهي هيجاني خود غلبه كند و آنها را به پتانسيلهاي مثبت و مهارتهاي خود تبديل كند و دست از بروز رفتار و اعمالي كه خطر تصادفها را افزايش ميدهد بردارد.
آموزش قوانين از كودكي
با وجود ذكر برخي از عواملي كه منجر به حوادث ميشود بايد اذعان كرد دولت و سازمانهايي همانند شهرداريها تلاشهايي در جهت كاهش اين آمارها كردهاند و هر ساله قوانين جديدي را اعمال ميكنند، نرخ جريمهها را افزايش ميدهند يا براي تخلفات رانندگان امتيازات منفي را در نظر ميگيرند و حتي تا حدودي در كاهش حوادث يا اجراي برخي قوانين همانند بستن كمربند ايمني موفق عمل كردهاند اما هنوز هم بسياري از اين قوانين را دروني نساختهاند لذا رانندگان از روي ترس و اجبار به آنها عمل ميكنند. به همين خاطر كنترل بيروني از جانب قدرتها و سازمانهايي مثل راهنمايي و رانندگي مدام اعمال ميشود و حتي افراد در نبود پليس در مكانهاي خلوتتر يا بدون نظارت پليس قوانين را زير پا ميگذارند، به رغم اينكه ايجاد و بهكارگيري اين قوانين فقط به نفع خود آنهاست و برايشان سلامت و ايمني را به همراه دارد.
با اين اوصاف بهتر است تلاش كنيم اين قوانين و قواعد را از سنين كودكي به فرزندانمان بياموزيم و با اجراي اين قوانين توسط خود والدين كه بهترين الگوی قابل دسترس براي فرزندانمان هستند شرايطي بسازيم كه در آينده نگران رانندگي صحيح و اجراي قوانين از طرف فرزندانمان نباشيم. اگر از سنين كودكي و در مقاطع گوناگون تحصيلي اهميت شيوه رانندگي صحيح يا عواملي از قبيل ارتباط آن ابعاد گوناگون شخصيتي افراد را برايشان مطرح كنيم اين قوانين و مقررات در عمق وجود آنها شكل ميگيرد و برايشان جايگاه استوار و ارزشمندي را فراهم ميكند.
همچنين اجراي طرحهايي همانند هميار پليس نقش بسيار مؤثري در يادگيري برخي قوانين رانندگي واحترام به حقوق ديگران دارد و فرزندان ما ميآموزند هر يك از آنها براي خودشان ميتوانند در نقش يك پليس باشند و لازم است همه قوانين را رعايت كنند و به حفظ ايمني و سلامت خود اهميت بدهند بدون اينكه از جانب يك نيروي بيروني كنترل شوند بلكه خودشان انتخاب ميكنند و دست به نوعي كنترل دروني ميزنند.