نویسنده: عباس حاجينجاري
دستاورد لذتبخش حضور بيش از 41 ميليون نفر از مردم ايران در پاي صندوقهاي رأي در دوازدهمين دوره رياست جمهوري كه نشان از اعتماد مردم به نظام جمهوري اسلامي داشت و عزم و اراده مردم ايران در ايفاي نقش در اداره نظام اسلامي را به تصوير كشيد، سند محكمي در برابر القائات دشمنان نظام اسلامي است كه هيچگاه نخواستهاند پايگاه مردمي نظام را برتافته و از فتنهانگيزي و ايرانهراسي دست بردارند.
بهرغم اين حضور آنچه را كه دشمنان نظام در هفتههاي اخير به اثرگذاري در فرآيندهاي داخلي ايران اميدوار ساخته است، مواضعي است كه از سوي برخي نامزدها به ويژه نامزد پيروز نسبت به نظام جمهوري اسلامي و شخصيتها و نهادها مطرح شده و عملاً چهرهاي سياه از گذشته نظام به تصوير كشيده است. اين روند كه متكي بر سهگانه تدليس، رقيبهراسي و رقابت با نظام با اتكا به شبكههاي ماهوارهاي بيگانه و شبكههاي اجتماعي دستساخته استكبار بود، عملاً تودههاي اجتماعي را در برابر دوگانه خيالي جنگ و صلح و تحريم و تطميع قرار داد، به همين دليل تصور دستيابي به نتيجهاي غير از اين دور از انتظار مينمود، به همين دليل و بهرغم حضور پرشور و گسترده مردم، به يقين ميتوان عرصه رقابتهاي اين دوره از انتخابات را عرصه سقوط اخلاق انتخاباتي و اسلامي دانست كه براي كسب رأي هرگونه تخريب و سوءاستفاده از امكانات را توجيهپذير كرد و البته مستنداتي را نيز براي محكوميتهاي آينده ايران در اختيار مجامع بينالمللي قرار داد. اين روند البته پس از انتخابات هم ادامه يافت و آقاي روحاني در پيام خود گفت كه مردم در انتخابات 29 ارديبهشت با رأي خود «به كساني كه ميخواستند كشور را به گذشته برگردانند، نه گفتند.» وي پيروزي خود را «پيروزي صلح و آشتي بر تنش و خشونت، پيروزي وحدت و انسجام ملي بر انشقاق و چنددستگي» خواند و افزود: «امروز دنيا ميداند كه ايران مسير دور از خشونت را برگزيده است.» اما بهرغم خط تحقيري كه نامزد پيروز و رسانههاي حامي نسبت به آراي ديگر نامزدها داشتند، آنچه كه در جبهه مقابل اتفاق افتاد واجد شاخصههاي قابل توجهي است كه به لحاظ جريانشناسي سياسي ميتواند به عنوان الگويي موفق به كار گرفته شود.
تشكيل جبهه مردمي نيروهاي انقلاب متأثر از تجربيات انتخابات گذشته، محصول كاري مطالعاتي و ميداني بود كه ضمن بهرهگيري از ظرفيت گروهها و تشكلهاي سياسي توانست فراتر از آنها زمينه يك همگرايي سراسري ميان فعالان سياسي نيروهاي جبهه انقلاب در كشور را فراهم كرده و بر مبناي يك سازوكار علمي به گزينههاي بهينه در ميان چهرههاي مطرح براي انتخابات رياست جمهوري رسيده و پايبندي آنها به ميثاق جبهه در ميان فعالان اصلي و بدنه و رواداري و عدم تخريب، عملاً نشان داد كه سامانه طراحي شده قابليت و ظرفيت تبديل شدن به عنوان يك الگو براي آرايش جريانهاي سياسي كشور را دارد و ميتواند به بستري براي تقويت فرهنگ سياسي، حفظ و تقويت سرمايههاي اجتماعي و جذب حداكثري تبديل شود كه البته با ورود نسل چهارم پس از انقلاب، ضرورت آن انكارناپذير است.
اگرچه وجود برخي ضعفها در مواضع و مناظرهها و ضعف در برنامههاي ارائه شده و از همه مهمتر، رقابت با رئيسجمهور مستقر، پيروزي را براي نامزدهاي اين جبهه از آغاز دشوار ميكرد، ولي به نظر ميآيد با توجه به سطح تخريبها و دخالتهاي مستقيم و غيرمستقيم مسئولان دستگاههاي اجرايي و عدم رساندن تعرفه به مناطقي كه امكان رأيآوري آقاي رئيسي قطعي بود و با توجه به اينكه ايشان حدود يكي، دو ماه بود كه در عرصه سياسي به عنوان نامزد انتخاباتي مطرح شده بود، كسب نزديك به 16 ميليون رأي اهميت خاص خود را دارد.
اما عرصه انتخابات در ايران و قوانين و مقررات موجود كاستيهايي دارد كه بايد قوه مقننه و دستگاه اجرايي و نظارتي براي آن چارهانديشي كنند كه البته تبديل سياستهاي ابلاغي مقام معظم رهبري به قوانين و دستورالعملها بخشي از آن است. اما با توجه به ورود مستقيم شبكههاي ماهوارهاي بيگانه در حمايت از نامزد پيروز و انجام گستردهترين سطح تخريب توسط شبكههاي اجتماعي عليه رقيب ايشان و در كنار مصائبي كه به آن اشاره رفت، ضمن احترام به آراي كليه شركتكنندگان در انتخابات، براي اين 16 ميليون رأي بايد ارزش ويژهاي قائل شد و آن را رأي سازماني اعضاي يك جبهه جدا از آراي طيف خاكستري جامعه دانست كه بايد پاس داشته شود و براي حفظ آن برنامهريزي كرد، چراكه طيف خاكستري معمولاً متأثر از هيجانات اجتماعي يا فضاي غالب گفتماني يا نيازهاي عيني به صحنه آمده كه به دليل تخريب كمنظير جريان حاكم و بعضاً ضعفها نوع تبليغات جبهه انقلاب، از آن آرا محروم شد.