نويسنده: محمد آلبويه
شايد كمتر حركت فرقهاي را بتوان ظرف چندين سده گذشته سراغ داشت كه به اندازه شيخيه و بابيه، ازليه و بهائيه مورد بحث، تحقيق، شناسايي و رد قرار گرفته باشد. ميزان توجه و واكنش به اين دستساخته امپراتورهاي مقتدر فاسد عثماني، روس تزار و انگليس مكار بهقدري گسترده بوده و هست كه هر چه ارائه ميشود، بهنوبه خود تازگي دارد و بعضاً با اين سؤال همراه است كه چرا اين قدر در قبال چند مسلك سياسي شبهديني، حساسيت و واكنش نشان دادهاند و اينكه ادامه ميدهند؟ خود اين پديده كه چرا با واكنشهاي تند و ادامهدار مواجه شده، موضوع بسيار حساس و مهمي است كه با مطالعه آثار مخالفان نقاد شيخيه، بابيه و بهائيه ميتوان فهميد و پي برد موضوعات با اهميت بسيار زيادي استمرار برخورد با شيخيه، بابيه و بهائيه را فراهم آورده است:
1ـ نقش بيگانگان عقيدتي و سياسي در «كاشت و برداشت» از اين تشكيلات دستساخته عثماني، روس تزار و انگليس كه امروزه در خدمت امريكاست.
2ـ ساختارشكني سياسي بهمنظور برخورد همهجانبه با مرجعيت مقتدر شيعه در مقام نيابت عامه دوران غيبت. تنها نهاد صد در صد مشروع ديني با استعمار خارجي و استبداد داخلي.
3ـ ساختارشكني ديني كه فرقههاي مزبور با اعلام بابيت، ركن رابع، مهدويت، نبوت و الوهيت دنبال كردند و با حمايت انگليس و امريكا تقويت شد.
4ـ برخورد منحرفانه دستساختههاي استعمار سلطهجوي ضد اسلام با مباني اعتقادي اسلامي.
5ـ به انحراف كشاندن مسلمانان ناآگاه يا فريب دادن سادهلوحان براي عملي كردن اهداف شوم استعمار.
از جمله لحاظها و جهتهايي است كه وظيفه برخورد با عوامل خارجي مذهبساز و ايادي دستنشانده داخلي آن را در زمره فرايض ايماني درميآورد. البته بايد توجه داشت ممكن است اين فريضه ايماني كه بايد به صورتهاي گوناگون انجام گيرد، به دليل اِعمال نظرياتي سليقهاي از مسير اصلي خود منحرف شود و كجراههاي را در عملكرد مسلماني به وجود ميآورد كه اثر آن در جوامع اسلامي كمتر از دستساختههاي شبهديني مخرب ديانت حقه نباشد. براي نمونه ميتوان وظايف دوران غيبت كبري را كه با فضيلت «افضل اعمال شيعتنا انتظار الفرج» تعريف شده است، با اِعمال اظهارنظرهاي سليقهاي ابداعي كه بعضاً با قرآن و سنت سازش ندارد، نه فقط بيارزش سازند، بلكه مدينه فاضله را به مدينه فاسدهاي كه خواست دشمنان قسمخورده اسلام، خاصه تشيع است، تبديل كنند. براي شناخت چنين خط انحرافي بايد تصميمها و شكل انجام وظايف دوران غيبت حضرت امام قائم غائب موجود موعود را به آنچه معصوم(ع) تعيين فرموده است ارائه دهيم تا بدانيم آيا بايد در مقابل مفاسد كه دام و دانه استعمار خارجي است سكوت كرد تا تعجيل در فرج شود يا بايد بنا بر اصل امر به معروف و نهي از منكر انجام وظيفه مسلماني آن طور كه معين كردهاند، عمل كرد؟
چنان كه حضرت حجت بن الحسن (ارواحنا فداه) در رقيمهاي كه شيخ مفيد را مشرف به شرافت زيارت آن كرده، فرمودهاند: «نَحْنُ وَ إِنْ كنّا ثاوِين بِمَكانِنا النّائِي عَنْ مَساكنِ الظّالِمِين، حَسَبَ الَّذِي اَراناهُ اللهُ تَعالي لَنا مِنَ الصَّلاحِ، وَ لِشِعَتِنا الْمُؤْمِنِينَ فِي ذلِك، ما دَوْلَه الدُّنيا لِلْفاسِقِينَ...»؛ يعني اگرچه هماكنون در مكاني دور از مساكن ستمگران بهسر ميبريم كه اين نيز بر حسب مصلحتي است كه خداوند متعال به جهت ما و شيعيان ما انديشيده، مادامي كه دولت دنيا در دست فاسقان است، چنين باشيم.... اين بهترين دستورالعمل براي تعجيل در امر ظهور است. يعني بايد با فساد، فاسقين، ستمگران و رواجدهنده فساد مبارزه كرد، نه اينكه سليقهاي رواج داد در مقابل هر خلاف عفتي كه عصمت جامعه را لكهدار ميسازد، سكوت كنيم و خود را به اين غلط قانع كنيم تا فساد عالم را نگيرد، امام زمان ظهور نميكند. در خطابي كه شيخ مفيد را مورد مرحمت خاص قرار دادهاند، او را به لحاظ مبارزه با ستمگران نواخته، فرمودهاند: «وَ نَحْنُ نَعْهِدُ إِلَيك أَيها الْوَلِي الْمُخْلِصُ الْمُجاهِدُ فِينا الظّالِمِينَ، أَيدَك اللهُ بِنَصْرِهِ...»؛ يعني اي دوست مخلص كه در راه ما با ستمگران مبارزه ميكني و خداوند تو را با ياري خود تأييد فرموده است. در اين رقيمه مباركه نيز مبارزه با ستمگران از جمله شرافتهايي بود كه شيخ مفيد را دوست مخلص خطاب فرمودهاند. به هر روي نگارش آثاري از قبيلِ«انگليس و سر عبدالبهاء» كه روشنگري ميكند و ماهيت واقعي دينسازان و ايادي آنان را برملا ميسازد، از جمله وظايف مسلماني دوران غيبت است. هر گونه مسامحه و كوتاهي تقويت مسيرهايي است كه استعمار براي تضعيف اسلام، خاصه تشيع تشخيص داده است.
به گيتي مزن جز به نيكي نفس
قدم زن تو در راه نيكان و بس