کد خبر: 852565
تاریخ انتشار: ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۳:۴۱
تعامل امام خميني با 4 دوره انتخابات رياست جمهوري در دهه نخست انقلاب
مقالي كه پيش رو داريد، سعي كرده است كه نسبت فكري و عملي رهبر كبير انقلاب با چهار دوره از انتخابات رياست جمهوري در دوران حيات خويش را بازكاود...
نويسنده:  احمدرضا صدري
 
 
مقالي كه پيش رو داريد، سعي كرده است كه نسبت فكري و عملي رهبر كبير انقلاب با چهار دوره از انتخابات رياست جمهوري در دوران حيات خويش را بازكاود. اهميت اين خوانش در آن است كه نمايانگر رويكردهاي ايجابي و سلبي آن بزرگوار در مواجهه با اين پديده تاريخي به شمار مي‌رود. اميد آنكه مقبول افتد.
      
 
نخستين انتخابات رياست جمهوري
 
 
نخستين دوره انتخابات رياست جمهوري اسلامي ايران از آنجا كه با پديده «‌امام خميني» نسبت مستقيم دارد، از اهميت ويژه‌اي برخوردار است. در آن برهه گروه‌ها و جريانات مختلف و متنوع فعال در عرصه سياسي ايران تلاش مي‌كردند خود را در معرض آراي عمومي قرار دهند و طبيعتاً اقبال مردم به هر يك از نامزدهاي اين جريانات مي‌توانست معيار و محك مهمي براي ارزيابي توانايي و نفوذ آنان باشد.
 
 
يكي از جريانات كه خود را وارث بلاترديد انقلاب مي‌دانستند و از اين روي در انتخاب نامزد خود يعني مسعود رجوي ذره‌اي شك و شبهه نداشتند، مجاهدين خلق بودند. آنها ماه‌ها قبل از برگزاري انتخابات، در جهت فريب مردم، امام خميني و آيت‌الله طالقاني را به عنوان نامزد‌هاي رياست جمهوري از سوي سازمان خود معرفي كردند، اما اين بلوف سياسي با موضع‌گيري قاطع هر دو بزرگوار نقش بر آب شد. اين گروه براي شركت در انتخابات رياست جمهوري با مشكل بزرگي مواجه بود و آن هم رأي منفي‌اي بود كه به قانون اساسي جمهوري اسلامي داده بود و طبيعي است كه فرد يا گروهي كه قانون اساسي كشور را قبول ندارد، شايستگي احراز منصب مهم و كليدي رياست جمهوري را هم نخواهد داشت. هنگامي كه امام خميني در پاسخ به سؤال آنها صراحتاً فرمود: «كساني كه به قانون اساسي رأي مثبت نداده‌اند نمي‌توانند كانديداي رياست جمهوري شوند»(1) مجاهدين خلق عملاً تيرشان به سنگ خورد و به ناچار ميدان را به ديگران واگذار كردند. بنابراين نخستين فراز مهم انتخابات اول رياست جمهوري، بيرون راندن مجاهدين خلق از صحنه بود كه با اراده و نظر امام نسبت مستقيم داشت.
 
 
جريان دوم حزب جمهوري اسلامي بود كه رهبران آن پيش از انقلاب نوعي فعاليت تشكيلاتي را دنبال و حدود يك سال بود كه فعاليت حزبي خود را آشكار كرده بودند. اين حزب در ماه‌هاي اول فعاليت خود موفقيت‌هاي مهمي را به دست آورد و به دليل اعتبار و جايگاه مؤسسين خود توانست بخش مهمي از بدنه متدين جامعه را جذب كند. اين حزب، دبيركل خود شهيد بهشتي را نامزد رياست جمهوري كرده بود كه از شخصيتي محكم و توانا برخوردار و در عرصه مديريت، عنصري بي‌بديل بود، اما از آنجا كه امام احراز مناصب اجرايي توسط روحانيون را براي روحانيت مناسب نمي‌دانستند و شأن روحانيت را شأن ارشادي و بالاتر از امور اجرايي مي‌دانستند، حتي وساطت افرادي چون آيت‌الله مهدوي و ‌آيت‌الله هاشمي‌ رفسنجاني هم سودي نبخشيد و شهيد بهشتي نتوانست به عرصه مبارزات انتخاباتي راه پيدا كند.
 
 
با حذف سازمان مجاهدين و حزب جمهوري، جريان روشنفكري ديني كه توانسته بود در داخل و خارج از كشور، عده‌اي را به خود جلب كند، فرصت عرض‌اندام پيدا كرد و نامزد اين جريان، ابوالحسن بني‌صدر كه قبل از انقلاب در خارج از كشور بود و شناخت چنداني از جامعه ايران نداشت براي رياست جمهوري وارد ميدان رقابت شد. او پيش از اين در نوفل‌لوشاتو سعي كرده بود خود را يكي از مشاوران و نزديكان امام جلوه دهد كه البته امام با اعلام اينكه سخنگويي ندارند، نقشه او و ديگران را خنثي كردند. اما بني‌صدر توانست با بعضي از اعضاي بيت امام رابطه نزديك برقرار و اين شائبه را كه جزو نزديكان امام است تقويت كند و در نتيجه بخش‌هايي از جامعه اين ادعاي او را باور و به او اعتماد كردند. با اين همه بيانات امام در آستانه انتخاب اولين رئيس‌جمهور، نگراني ايشان را از بني‌صدر نشان مي‌دهد: «‌احتمال اين است كه يك رئيس‌جمهور، يك وقتي آنها كه در صددند، و اشخاص منحرف درصددند كه يك منحرفي را‌ـ مثلاً فرض كنيد ـ تعيين كنند و جا بزنند، يك منحرفي كه شايد در طول مدت حياتش هم خودش را ملي جا زده، چنانچه ديديد مثل بختيار كه در جبهه ملي و‌ـ نمي‌دانم‌ـ از طرفدارهاي دكتر مصدق، و اينها 10، 20 سال اينجا اين را حفظش كردند و [با چهره] ملي، بعد هم ديديد چه جنايتكاري از كار در‌آمد و الان هم مشغول هست.
 
 
 
 دشمن براي شما افرادي را ذخيره كرده است!
 
 
يك آدمي كه به امريكا[پيشنهاد] مي‌كند كه دخالت نظامي مثلاً بكن.... آدمي كه مي‌گويد ملي، خودش را ملي حساب مي‌كند آن وقت تأكيد مي‌كند كه امريكا اين كار را بكند، اينها دارند، يك همچو اشخاصي[ را] ذخيره دارند. ممكن است يك اشخاصي خودشان را، اگر ما غفلت بكنيم جا‌بزنند و يك مقامي را بگيرند.» (2)
 
 
خود امام هم برخلاف ادعاهاي بني‌صدر به او رأي نداده و به گفته برخي از اطرافيان به دكتر حسن حبيبي رأي دادند. امام تنها در روز انتخاب بني‌صدر به رياست جمهوري به او هشدار ندادند، بلكه در روز تنفيذ حكم او در بيمارستان قلب هم به او يادآور شدند كه حب‌دنيا منشأ همه خطاها و گناهان است و او را از خودخواهي و خودنمايي بر حذر داشتند. سر‌انجام هم بني‌صدر كه اين هشدارها را ناديده گرفته بود، در اثر جاه‌طلبي به دام منافقين افتاد و مجلس شوراي اسلامي رأي به عدم كفايت سياسي وي داد و امام خميني او را از مقام خود عزل كردند.
 
 
دومين انتخابات رياست جمهوري
 
 
محمدعلي رجايي دومين رئيس‌جمهور جمهوري اسلامي ايران، تنها براي مبارزاتي كه قبل از انقلاب مقاومت‌هاي بي‌نظير او را در شكنجه‌‌گاه‌هاي رژيم ستمشاهي ديده بودند يا كساني كه در مسجد هدايت پاي درس آيت‌الله طالقاني مي‌نشستند، چهره‌اي آشنا بود و شخصيت او براي عموم جامعه چندان شناخته‌شده نبود. اولين منصب رسمي‌اي كه در نظام جديد به او واگذار شد، كفالت وزارت آموزش و پرورش در دولت موقت بود. اگرچه امام با رجايي سابقه‌اي طولاني نداشتند، اما در دوره‌اي كه بني‌صدر بر سر راه نخست‌وزيري شهيد رجايي سنگ مي‌انداخت و بالحني تحقير‌آميز، وي را بي‌سواد مي‌خواند، شهيد رجايي نيز كمترين دفاعي از خود نمي‌كرد، امام در يكي از سخنراني‌هايشان فرمودند: «بعضي‌ها عقلشان از علمشان بيشتر است. آقاي رجايي اين گونه است.» (4)
 
 
امام همچنان معتقد بودند كه بهتر است روحانيون به كار اصلي خود بپردازند و وارد صحنه‌هاي اجرايي نشوند و لذا اجازه ندادند كسي از روحانيون نامزد رياست‌جمهوري شود. در اين شرايط تنها كسي كه به نظر مي‌رسيد معيارهاي يك رئيس‌جمهور انقلابي را دارد، شهيد رجايي بود. البته خود او تمايلي به اين كار نداشت، ولي هنگامي كه با سيل درخواست‌ها و شعارهاي مردم براي نام‌نويسي مواجه شد و پس از مشورت‌هاي فراوان، سرانجام كانديداي رياست جمهوري شد. امام در آستانه انتخابات دور دوم رياست جمهوري فرمودند: «‌به زن و مرد و آن كسي كه به حد رأي دادن قانوني رسيده واجب است اين مسئله كه در پاي صندوق‌هاي تعيين رئيس‌جمهور حاضر بشوند و رأي بدهند. چنانچه سستي بكنيد، كساني كه مي‌خواهند اين كشور را به باد فنا بدهند، ممكن است پيروز بشوند، بايد همه شما، همه ما، زن و مرد، هر مكلف همان طور كه بايد نماز بخواند، همان طور بايد سرنوشت خودش را تعيين كند. ما يك سيلي خورديم از اشتباه، ما همه اين نابساماني‌هايي كه الان داريم براي اينكه اشتباه كرديم، نبايد اشتباه تكرار بشود. دنبال اين باشيد كه يك نفر صد در صد مكتبي، اسلامي، در خط اسلام، براي رياست جمهور انتخاب كنيد. همه گروه‌ها و همه جمعيت‌ها، همه علماي بلاد و همه مردم بلاد بايد در اين امر حياتي كه اگر اشتباه باز بكنيم، باز بعد از چندي بايد عزلي پيش بيايد و دوباره از سر گرفتار بشود باز اشتباه نكنيم.» (5)
 
 
دور دوم انتخابات رياست جمهوري در دوم مرداد 1360 برگزار و شهيد رجايي با 12 ميليون رأي انتخاب شد. فضاي سياسي كشور تا حدودي از التهاب افتاد و آرامش به آن بازگشت. با اين همه امام در مراسم تنفيذ حكم رياست جمهوري شهيد رجايي بار ديگر هشدارهايي را كه به بني‌صدر داده بودند، تكرار كردند: «امروز بايد همان طوري كه در سابق به رئيس‌جمهور سابق بعضي مطالب را تذكر دادم، به آقاي رجايي هم تذكراتي بدهم كه قضيه مقام و رياست هر چه باشد، اين وقتي كه نظر انسان يك نظر محدود دنيايي باشد، اين مقامات، انسان را از خودش بي‌خود مي‌كند، اينها را مقام مي‌داند... شما ديروز نخست‌وزير بوديد و پريروز وزير بوديد و قبل از او معلم بوديد و قبل از او هم يك شاگردي بوديد و بعد از اين هم معلوم نيست كي از اينجا برويد. ممكن است‌ـ خداي نخواسته‌ـ همين حالا كه بيرون رفتيد يا همين حالا يك بمبي اين جا باز منفجر بشود و فاتحه همه را بخواند، وقتي مطلب اين است كه چرا بايد انسان قبل از رياست‌جمهور و بعدش فرق بكند؟ مگر رياست‌جمهور چه هست؟ كسي كه دلش به نور توحيد روشن است مگر عالم چه هست؟ همه عالم چه هست؟ همه عالم در مقابل عظمت خداي تبارك و تعالي چيزي نيست. تمام اين عالم مادي در مقابل عالم‌‌هاي معنوي كه هست قدر محسوسي ندارد. آن وقت ما براي يك كدخداي ‌ده يا يك كدخداي شهر، يا كدخداي يك كشور خيال بكنيم كه خير، ما الان يك چيزي هستيم و ديگران به نظرمان كوچك بيايند و خودمان را بزرگ.» (6)
 
 
شهيد محمدعلي رجايي تنها 26 روز بر مسند رياست جمهوري تكيه زد و روز هشتم شهريور ماه همان سال همراه با دكتر محمدجواد باهنر در انفجار دفتر نخست‌وزيري به شهادت رسيد، اما همواره به عنوان رئيس‌جمهوري ساده‌زيست و متواضع در ذهن ملت باقي ماند، به گونه‌اي كه تمام رؤساي جمهور بعدي با او مقايسه شدند و روحيه خدمت يا دنيا‌طلبي آنان با سنگ محك رجايي سنجيده شد.
 
 
سومين انتخابات رياست جمهوري
 
 
آيت‌الله سيدعلي خامنه‌اي در مراسم تشييع شهيد رجايي و شهيد باهنر، با بغضي در گلو و صدايي پر‌طنين خطاب به جمعيت عزاداري كه در مراسم شركت كرده بودند، گفتند: «...‌اي خيل عظيم ملت ايران، ‌اي ملت قهرمان، به خدا قسم در ميان شما هزاران رجايي و باهنر هست. به خدا قسم در ميان شما جوانان، در ميان شما مردان، در ميان شما زنان، هزاران عنصر وجود دارد كه با امريكا ستيزه خواهد كرد و‌ اي ملت دلير، مأيوس نشويد. ‌اي جوان‌ها و  ‌اي بچه‌هاي عزيز، ‌اي برادران، ‌اي خواهران، ‌اي رجايي‌ها، ‌اي باهنرها، ‌اي بهشتي‌ها، خود را بسازيد...» (7)
 
 
 
 دشمن براي شما افرادي را ذخيره كرده است!
 
 
در پي شهادت شهيد رجايي و باهنر، افراد زيادي از جمله مرحوم آيت‌‌الله ابوالقاسم خزعلي، از مبارزان ديرين انقلاب اسلامي با امام صحبت كردند و از ايشان خواستند از شرط منع روحانيت براي كانديداتوري رياست جمهوري صرف نظر كنند. امام پس از ساعت‌ها گفت‌وگو سرانجام به دليل شرايط خاصي كه بر كشور حاكم شده بود، با اين امر موافقت كردند و آيت‌الله خامنه‌اي به رغم شرايط جسمي نامساعد و نقاهت ناشي از ترور نافرجام ايشان در مسجد ابوذر، به اصرار خواص و عوام، نامزدي رياست جمهوري را پذيرفتند. امام در پي ترور ايشان فرموده بودند: «‌اينان با سوء‌قصد به شما عواطف ميليون‌ها انسان متعهد را در سراسر كشور بلكه جهان جريحه‌دار نمودند. اينان آنقدر از بينش سياسي بي‌نصيبند كه بي‌درنگ پس از سخنان شما در مجلس و جمعه و پيشگاه ملت به اين جنايات دست زدند و به كسي سوء‌قصد كردند كه آواي دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمين جهان طنين‌انداز است. اينان در اين عمل غير‌انساني به جاي برانگيختن و رعب، عزم ميليون‌ها مسلمان را مصمم‌تر و صفوف آنان را فشرده‌تر نمودند... ما در پيشگاه خداوند متعال و ولي بر حق او حضرت بقيه‌الله‌ـ ارواحنا فداه‌ـ افتخار مي‌كنيم به سربازاني در جبهه و در پشت جبهه كه شب‌ها را در محراب عبادت و روزها را در مجاهدت در راه حق‌تعالي به سر مي‌برند. من به شما خامنه‌اي عزيز، تبريك مي‌گويم كه در جبهه‌هاي نبرد با لباس سربازي و در پشت جبهه با لباس روحاني به اين ملت مظلوم خدمت نموده، و از خداوند تعالي سلامت شما را براي ادامه خدمت به اسلام و مسلمين خواستارم.» (8)
 
 
حمايت گسترده مردم و جريانات گوناگون سياسي از نامزدي آيت‌الله خامنه‌اي، شور و انگيزه خاصي را در فضاي سياسي جامعه پديد آورد. امام خطاب به مردم آنان را به شركت در انتخابات سومين دوره رياست‌جمهوري تشويق و ترغيب مي‌كنند: «‌اكنون كه با از دست دادن سربازي گرانقدر و رئيس‌جمهوري خدمتگزار و متعهد چون شهيد رجايي‌ـ كه خدايش رحمت فرمايد‌ـ براي تعيين رئيس‌جمهور به پاي صندوق‌هاي رأي خواهيم رفت، لازم است ملت عزيز، رشد و استقامت و پايداري خود را در پيشگاه خالق و صاحب اسلام و در نزد جهانيان و در پيش چشمان حيرت‌زده دشمنان و بدخواهان اسلام كه شما را با تهمت‌هاي گوناگون هدف قرار داده و وفاداري شما عزيزان متعهد به جمهوري اسلامي را مورد سؤال و ترديد انگاشته‌اند ثابت و با شور هر چه بيشتر، يكپارچه در اين امري كه حفظ حيثيت جمهوري اسلامي و ملت شريف بسته به آن است به سوي صندوق‌هاي رأي چون موجي خروشان و دريايي مواج با صفوفي فشرده رفته رأي خود را به شخصي كه متعهد به اسلام و خدمتگزار به ملت و كشور و حامي مستضعفان و داراي بصيرت در امر دين و دنيا و منزّه از گرايش به شرق و غرب و مكتب‌هاي انحرافي و داراي ديد سياسي است، بدهيد. امروز شركت در انتخابات رياست جمهور نه فقط وظيفه اجتماعي و ملي برقرار و كشور را تا ابد مورد چپاول قدرتمندان خصوصاً امريكا قرار دهند.» (9)
 
 
سر‌انجام در 11 مهر 1360 آيت‌الله خامنه‌اي با اخذ 16 ميليون رأي كه 95 درصد كل رأي‌هاي ريخته شده به صندوق‌ها را شامل مي‌شد، با درصدي كه ديگر هيچ‌گاه براي هيچ رئيس‌جمهوري تكرار نشد، به عنوان سومين رئيس‌جمهور جمهوري اسلامي ايران زمام امور را در دست گرفتند. شايد توصيف امام از انتخاب و منتخب ملت را بتوان به بهترين وجه در حكم امام درباره رياست جمهوري ايشان مشاهده كرد: «‌خداوند متعال بر ما منت نهاد كه افكار عمومي را براي انتخاب رئيس‌جمهوري متعهد و مبارز، در خط مستقيم اسلام و عالم به دين و سياست هدايت فرمود كه اميد است با حُسن تدبير و كمك قواي سه‌گانه و پشتيباني ملت بزرگ، مشكلات يكي پس از ديگري رفع و احكام مقدس اسلام به طور دلخواه در سطح كشور اجرا گردد. اينجانب به پيروي از ملت عظيم‌الشأن و با اطلاع از مقام و مرتبت متفكر و دانشمند محترم جناب حجت‌الاسلام آقاي سيدعلي خامنه‌اي‌ـ ايده‌الله‌تعالي‌ـ رأي ملت را تنفيذ و ايشان را به سمت رياست جمهوري اسلامي ايران منصوب نمودم. و رأي ملت مسلمان متعهد و تنفيذ آن محدود است به اينكه ايشان به همان نحو كه تاكنون خدمتگزار اسلام و ملت و طرفدار قشر مستضعف، و به حكم قرآن كريم اَشِدّاءُ عَلَي الٌكفّارِ رُحَماءُ بَينَهُمٌ بوده‌اند از اين پس نيز به همان تعهد باقي باشند و از طريق مستقيم انسانيت و اسلام انحراف ننمايند، كه ان‌شاء‌الله نمي‌نمايند.» (10)
 
 
چهارمين انتخابات رياست جمهوري
 
 
در فاصله چهار سال اول رياست جمهوري آيت‌الله خامنه‌اي كشور همچنان در جنگ تحميلي با عراق به عنوان عمده‌ترين مشكل روبه‌روست. ايشان نزد امام رفتند و امتناع خود را از نامزدي مجدد براي انتخابات دور چهارم رياست جمهوري اعلام كردند، اما امام فرمودند: «‌قبول اين مسئوليت بر شما متعين شده است.» (11) ايشان در پاسخ به امام عرض مي‌كنند: «حال كه خواست شما بر اين امر تعلق گرفته، خواسته من اين است كه انتخاب نخست‌وزير به طور كامل در اختيار من قرار گيرد» (12) و امام مي‌پذيرند.
 
دور چهارم انتخابات در 25 مرداد 1364 برگزار مي‌شود و آيت‌الله خامنه‌اي با 12ميليون و 250هزار و12 رأي براي بار دوم انتخاب مي‌شوند. امام در حكم تنفيذ ايشان مي‌فرمايند: «‌ملت متعهد، با عزمي والا و قدمي ثابت، از پير 90 ساله تا نوجوان تازه بالغ، براي چهارمين بار براي تعيين سرنوشت خويش به سوي صندوق‌هاي رأي هجوم آورد و ياوه‌گويان و خيالبافان را بر خود لرزاند و فردي شريف از سلاله پيامبران را براي خدمت به اسلام و ايران و مسلمانان و ملت برگزيد و اين مسئوليت سنگين را بر عهده كسي گذاشت كه چهارسال در اين مقام، صادقانه و با تعهد و روشن‌بيني به ملت و اسلام و ايران خدمت نمود؛ و اين، پس از خدماتي بود كه قبل و بعد از انقلاب انجام داده بود. جَزاهُ اللهُ خَيراً... اينك به پيروي از آراي محترم ملت عظيم‌الشأن و آشنايي به مقام تعهد و خدمتگزاري دانشمند محترم، جناب حجت‌الاسلام آقاي سيدعلي خامنه‌اي‌ـ ايده‌الله‌تعالي‌ـ آراي ملت را براي پس از پايان دوره كنوني، تنفيذ و ايشان را به سمت رياست جمهوري اسلامي ايران منصوب مي‌نمايم و از خداوند تعالي توفيق ايشان را در خدمت به اسلام و ملت و كشور اسلامي خواستارم. البته رأي ملت و تنفيذ اينجانب، تا وقتي است كه ايشان به تعهد خود و راه مستقيمي كه در پيش داشته‌اند، باقي باشند و به اسلام و احكام نوراني آن پايبند و طرفدار مظلومان و مستضعفان و محرومان و مخالف ظالمان و ستمگران و مستكبران باشند و با هيچ ظالم مستكبري راه سازش باز نكنند‌ـ كه نمي‌كنند.» (13)
 
 
آيت‌الله خامنه‌اي به تصميم خود بر تعويض نخست‌وزير اشاره مي‌كنند و بر آن اصرار مي‌ورزند، اما امام در پي برخي تحليل‌ها و اخبار، بقاي مير‌حسين موسوي در مسند نخست‌وزيري را به صلاح نزديك‌تر مي‌دانند. در پي امر امام، آيت‌الله خامنه‌اي به رغم چالش‌هاي سياسي متعددي كه در بين سياسيون وجود دارد، از پيگيري خواسته خود چشم مي‌پوشند و نشان مي‌دهند كه حتي توصيه ‌ولي امر خود را نيز لازم‌الاتباع مي‌دانند. همين ويژگي‌هاي برجسته بود كه در آخرين ماه‌هاي رياست جمهوري، ايشان را در جايگاه والاي امامت جامعه قرار داد.
 
 
پی‌نوشت‌ها در دفتر روزنامه موجود است.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر