سلام بر علم، سلام بر منطق، سلام بر دیفرانسیل و جبر و انتگرال، سلام بر مردمی که چهار سال قبل به فلانی رای دادند. بقیه مردم چه سلامی چه علیکی چه پشمی چه کشکی؟!
ما آمدهایم، البته من خودم نیامدم، نشستم جلوی دوربین. منظورم از ما یعنی شما. مردم عزیز! بوی اختناق میآید. سلام بر منطق، سلام بر گفتگو و چت، سلام بر «گفتمان» و اگه کم آوردیم «کفتمان»!*
سلام بر فلسفه و فناوری و علم. سلام بر تورم، رکود، بیکاری، شیب ملایم قیمتها. امروز آمدهایم به قانون سلام کنیم تا ببینیم بعد از اعلام نتایج چه بشه. قانون و ما ادراک ماالقانون. قانون و دیگر هیچ. سلام بر شفافیت اطلاعات اما نه در زمینه کرسنت، حقوقهای نجومی، مدارک قلابی و...
ما هیچ گاه به دوره قبل باز نمیگردیم، چون انصافاً حقوقهایمان کم بود و تفریح نداشتیم. خوشم میآید از شما که همه سختیها را به خاطر راحتی ما تحمل میکنید. میدانم سختیها کشیدهاید، شبهایی گرسنه خوابیدید اما به من چه؟ صبر کنید، صبر کنید، باز هم وعدههای شیرین داریم.
ما حامی اعتدالیم، حتی آب استخرها و جکوزیهایمان هم «معتدل» است. ما در این چهار سال پیشرفتهایی داشتهایم. حقوقهایمان ۲۰ برابر شد. در صنعت «ساختمان» پیشرفتهای عظیمی داشتهایم و توانستیم بهترین ویلاها و پنت هاوسها را با تکیه بر دانش مهندسان ایرانی و متخصصین داخلی املاک و مستغلات بسازیم. آیا اجازه میدهیم به قبل برگردید؟! عمراً !
در صنعت دفاعی پیشرفتهای بزرگی داشتهایم و توانستیم بارها تهدیدات امریکا را با پرتاب «خودکار» پاسخ دهیم. حتی کار به جایی کشید که با ماژیک هایلایت مستکبران عالم را رسوا ساختیم و بینیشان را به خاک مالیدیم. البته گاهی هم به خاطر اینکه آش خیلی شور نشود هدایایی برایشان فرستادیم و دلجویی کردیم.
هموطن! امروز فلانی تنهاست چون هر لحظه ممکنه کل فک و فامیلش را به جرم فساد بگیرند.
هموطن! صبرت را میستایم. ای اسوه صبر! حماسه با شکوهتان در صف «سبدکالا» را دیدم و فهمیدم خلایق هر چه لایق!
اگر دولت به فکر شما نبود الان هیچ یک از کشتهشدگان قطار تبریز بیمه نبودند. در «منا» اتفاقی افتاد که دل همه ما را خون کرد و مجبور شدیم چند روزی در ویلاهایمان غم و غصه بخوریم. آری، با «دیپلماسی بیتفاوتی» عربستان را شکست دادیم یعنی آنقدر صبر کردیم تا خودشان خسته شدند و جنازههایتان را تحویل دادند. حجکم مقبول.
اینک آزمون بزرگتری در راه است و صدای پای فاشیسم، رماتیسم، و چند تا ایسم دیگر به گوش میرسد. البته نمیدانم چرا این صداها فقط موقع انتخابات به گوش میرسد؟
هموطن! اینها اگر بیایند همه جا پر از پلیس میشود، سر هر چهارراه یک نفر با برگ جریمه میگذارند که آزادیهایتان را محدود کند. به تقاطع که میرسید مجبورتان میکنند 200 ثانیه پشت چراغ قرمز بایستید.
اگر اینها بیایند در اتوبانها دیوار میکشند تا نتوانید لایی بکشید. دور زدن را ممنوع میکنند. توی کوچهها سرعتگیر نصب میکنند. در پیادهرو سیم خاردار میکشند با تله انفجاری! وسط بلوار فنس میکشند تا نتوانید رد شوید و اگر یک جای باریک پیدا کنید برای رد شدن، دو روز بعد میآیند و لای آن آهن جوش میدهند تا مجبور شوید از پل عابر پیاده عبور کنید.
هموطن! اینها خیلی بدند. اینها دیوار میکشند. اینها دیوارهایشان موش دارد، موشهایشان گوش دارد و گوشهایشان مو! من اینها را میشناسم. اینها حمام نمیروند، لباسهایشان را ببینید چقدر چرکه! با شتر جا به جا میشوند. شما اینها را نمیشناسید.
اینها دمپاییهای دستشویی را خیس میکنند. اینها اگر بیایند تلفنها یکسره بوق اشغال میزند و همه در تلگرام ریپورت میشوند. به جای اینترنت کبوتر نامهبر میآورند! شما کفتر بازی نکردهاید، ما با هم کفتربازی میکردیم! شما اینها را نمیشناسید.
پس بیایید با هم آیندهای بهتر برای ایران و فرزندان ایران مانند: دختر صفدر، پسر باقر، دومادهای حسن، نوههای اسحاق و همه فرزندان بیکار کابینه بسازیم.
این بار من تکرار نمی کنم، چون روم نمیشه. شما خودتان تکرار کنید من هم از دور هوایتان را دارم!
من اگر برخیزم کمرم میگیرد
تو فقط برخیز و به خیابانها رو
من اگر برخیزم تو اگر برخیزی چه کسی بنشیند؟!
------------------------------------
* کَفتمان عملی است متناظر با همان گفتمان منتها در کف خیابان انجام میشود و به همین دلیل مثل کلمه فوتسال که از الحاق مکان (یعنی سالن) به یک عضو بدن (یعنی فوت یا همان پا) تشکیل شده است، کفتمان هم از الحاق کف خیابان (که معمولاً آسفالت است) به عضو اصلی گفتگو یعنی دهان ایجاد شده است. رسم است که در هنگام این عمل در خیابان چند تا سطل آشغال را هم آتش میزنند که سردشان نشود.