نويسنده: مهدی پورصفا
هر حكومت و دولت قدرتمندي در دوران حكمراني خود با تهديدها و مشكلات بيشماري روبهرو بوده است كه مقابله مؤثر با آنها شرط اصلي براي ادامه آن حكومت محسوب ميشود.
هيچ دولت يا ساختار سياسي مقتدري را نميتوان يافت كه بدون مقابله مؤثر با اين تهديدات بتواند مسير خودرا براي دستيابي به يك اقتدار همه جانبه و مسلم هموار كند. شرط اصلي مقابله با اين تهديدات نيز وجود اراده خيزش در ميان حكمرانان آن حكومت است. بارها و بارها در طول تاريخ و در نقاط مختلف دنيا برخي حكمرانان به دليل ترس در مقابل دشمن خارجي عملاً نظام حكومتي خود را به باد فنا دادهاند.
در طول تاريخ ايران نيز چنين مواردي كم نبوده كه حكمرانان برخي از سلسلههاي پادشاهي به دليل ترس يا زبوني در مقابل قدرت خارجي ضربات سنگيني را به كشور وارد كردهاند و حتي موجب چند پاره شدن ايران و از دست رفتن منافع حياتي گشتهاند كه شايد بارزترين نمونه آن را بتوان در اواخر دوره صفويه و همچنين دوره قاجاريه ملاحظه كرد. یکی از انديشمندان رومي در همينباره مينويسد: «آن كس كه اندوه يا خشم يا ترس بر او غلبه يافته؛ [اندوه] به خاطر چيزي كه رخ داده، [خشم به خاطر] چيزي كه در حال رخ دادن است يا [ترس به خاطر] چيزي كه در آينده رخ خواهد داد... مانند كسي است كه از اندوه يا خشم يا ترس ميگريزد. زماني كه عاملي خارجي بر تو غلبه يافت آن عامل بر تو غلبه نيافته بلكه تلقي تو است كه بر تو غلبه يافته و تو ميتواني در يك لحظه اين نگاه را تغيير دهي.»
شاه سلطان حسين و از دست دادن منافع مردم
همين مسئله سبب شده است تا رهبر معظم انقلاب اسلامي بنا بر شرايط موجود و همچنين تهديدات فراوان عليه نظام جمهوري اسلامي و جلوگيري از رسوخ چنين روحيهاي به برخي از كارگزاران نظام جمهوري اسلامي ايران بر ضرورت شجاعت و عدم هراس در مقابل دشمنان و همچنين حسن ظن به وعده الهي تأكيد كنند.
همچنين ايشان چند سال پيش با مطرح كردن يك نمونه تاريخي واژهاي را وارد نظام سياسي كشور کردند كه هم اكنون همگان به عنوان لقب سياستمداران ترسو ميشناسند. «شاه سلطان حسين» واژهاي بود كه رهبر معظم انقلاب اسلامي براي تبيين اين موضوع در بين افكار عمومي مطرح كردند و در حقيقت اشارهاي به سرنوشت ايران در زمان زمامداري آخرين شاه صفوي بود. ايشان در سال 87 و در جمع دانشجويان دانشگاه علم و صنعت فرمودند: آن روزي كه شهر اصفهان در دوره شاه سلطان حسين مورد غارت قرار گرفت و مردم قتل عام شدند و حكومت باعظمت صفوي نابود شد، خيلي از افراد غيور بودند كه حاضر بودند مبارزه و مقاومت كنند، اما شاه سلطان حسين ضعيف بود. اگر جمهوري اسلامي دچار شاه سلطان حسينها بشود، دچار مديران و مسئولاني بشود كه جرئت و جسارت ندارند، در خود احساس قدرت نميكنند، در مردم خودشان احساس توانايي و قدرت نميكنند، كار جمهوري اسلامي تمام خواهد بود.
شايد در نگاه اول اين سخنان رهبري كمي دور از ذهن باشد، اما واقعيت آن است كه در هر كجا كه ايران به دست كارگزاران ترسو افتاد، عملاً كل كشور دچار ضرر و زيان فوقالعادهاي شد. نزديكترين مثالي كه در اين باره ميتوان علاوه بر سقوط حكومت صفوي سراغ آن رفت، بحث جدا شدن حكومت هرات از ايران و انعقاد قرارداد ننگين پاريس بود كه در نهايت به جدا شدن نزديك به 500 هزار كيلومتر مربع از خاك عزيز كشورمان در مقابل استعمارگران وقت انگليسي انجاميد.
عبدالله شهبازي مورخ كشورمان در اين خصوص مينويسد كه ايران با توجه به نفوذ گسترده نظامي خود در منطقه هرات ميتوانست عملاً اين منطقه در دستان خود حفظ كند، اما در مقابل برخي از سياستمداران ايراني چنين عقيدهاي نداشتند. پس از فتح هرات و حمله انگلستان به سواحل جنوبي ايران بسياري از ايرانيان آماده مقابله با نيروهاي مهاجم بودند اما در مقابل كارگزاران دولت قاجار به دنبال مصالحه با انگليسيهاي بودند.
احمد خانملك ساساني مينويسد: «ميرزا آقاخان خود را دستپاچه [و] وحشتزده نشان داد، از بيحساب بودن قواي انگليس و اشغال سرتاسر خاك ايران به عرض شاه رسانيد، لذا بدون درنگ مصمم شدند فرخ خان كاشي را كه صندوقدار شاه بود براي عقد صلح با انگليسيها به پاريس بفرستند.» اعتمادالسلطنه مينويسد:«او [فرخ خان كاشي] خود پولي از انگليسها گرفت [و] با اتباعش اين كار [را] كردند و عاجلاً كار صلح را پرداختند و مصالحه را منعقد نمودند. اگر شتاب نكرده بودند... انگليسها مضطرب و مستأصل ميشدند و كار به دلخواه ميگذشت: هرات را مسترد نميكرديم و بنادر خود را مسترد مينموديم بلكه به قسمتعمدهاي از افغانستان دست ميانداختيم و خسارت جنگي قابلي از دولت انگليس ميگرفتيم. افسوس كه عجله فرخ خان نگذاشت... هرات از دست رفت بلكه حق ثابت ما در افغانستان باطل شد. ايران به جاي آنكه خيلي منتفع شود مبلغهاي گزاف متضرر شد.»
حال سؤال اينجاست كه در صورت ايستادگي آن زمان ايرانيان آيا منطقه يا حتي كل جهان سرنوشت ديگري نداشت. نكته جالب اينجاست كه چنين مواردي را ميتوان فراوان در تاريخ ايران سراغ گرفت.
شكرگزاري رأي مردم با شجاعت در مقابل دشمنان
واقعيت اينجاست كه نگاهي كوتاه به مؤلفههاي قدرت نظام جمهوري اسلامي به خوبي نشان ميدهد در صورت شجاعت كارگزاران نظام جمهوري اسلامي هيچ گاه دشمن نتوانسته است اراده خود را بر اين نظام و مردم آن تحميل كند، البته اين به شرطي است كه مؤلفههاي قدرت در كشورمان به خوبي شناخته شود. واقعيت اينجاست كه آنچه جمهوري اسلامي ايران را به عنوان يك قدرت منحصر به فرد در دنيا معرفي ميكند، چيزي به جز اتكاي مردم و حمايت گسترده آنان از اين نظام و انقلاب نبوده است. در مقاطعي از تاريخ جمهوري اسلامي، بهدليل وقوع انقلاب، ارتش توانمند و منسجم، منابع مالي لازم، اقتصاد پويا، سازمان سياسي منسجم و يكپارچه و حمايت بينالمللي وجود نداشت، اما جمهوري اسلامي همواره قدرتمند ظاهر شده، پيروزي را از آن خود كرده و امنيت پايدار را براي پيشرفت ايران به ارمغان آورده است. آنچه جمهوري اسلامي را در اين مقاطع به موفقيت رسانده، قدرت نرم و بسيجكنندگي انقلاب اسلامي و حضور مردم در صحنه است. حضور مردم در مقاطع حساس، مهمترين عنصر قدرت جمهوري اسلامي است. قيام مسلحانه نيروهاي ضدانقلاب در تهران، آمل، كردستان و تركمن صحرا و همچنين جنگ تحميلي هشتساله رژيم بعث صدام، فتنه سال 88 و تحريمهاي همه جانبه عليه كشورمان در جريان پرونده هستهاي همه و همه از مواردي بوده است كه همين حضور گسترده مردم توانسته عملاً آن را با سد محكم روبه رو كند. از همين رو است كه رهبر معظم انقلاب نيز در سخنان مختلف حضور مردم را زمينهساز امنيت نظام جمهوري اسلامي ايران معرفي ميكنند.
در چنين شرايطي دولتمردان شجاع هستند كه ميتوانند با بهرهگيري از اين قدرت همه جانبه و الهي در مقابل تهديدات ايستادگي كنند. طبيعي است كه با چنين حضوري يك سياستمدار شجاع ميتواند از تمامي ظرفيتها در مقابل دشمنان استفاده كند. در حقيقت شجاعت كارگزاران در مقابل دشمنان مهمترين شكرگزاري دولتمردان در مقابل رأي مردم است. در شرايط فعلي منطقه كه دشمنان نظام انقلاب اسلامي درصدد هستند با تشكيل اتحاديههاي جعلي در مقابل ملتهاي اسلامي بايستند، چنين شجاعتي بيش از تمام مواقع به چشم ميآيد. از همين روست كه مقام معظم رهبري نيز با اشاره به اين مسئله در آخرين سخنراني خود ميفرمايند: نگاه كنيد به كشورهاي منطقه، كجاست كه ناامني نباشد؟ در بين اين مجموعه ناامن، جمهوري اسلامي با امنيت و آرامش مشغول تدارك انتخابات است. بحمدالله محيط كشور، محيط آرام، همراه با آرامش و سكينه است، اين خيلي ارزش دارد. انتخاباتي در يك كشور ۸۰ميليوني به راه ميافتد، مردم با شور و شوق خود را آماده ميكنند اما آرامش همهجا برقرار است. اين را بايد قدر دانست. به طور حتم اين قدرشناسي با شجاعت مديران و مسئولان در برابر دشمن معني پيدا ميكند.