کد خبر: 851959
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۲۱:۰۹
روابط عمومی سیراف تلویحاً اظهارات مدیرعامل خود را بی دانشی خواند!
نگاهي به وعده‌هاي مديران وزارت نفت و مديران پالايشگاه‌هاي سيراف نشان مي‌دهد اين پروژه به سرانجام نرسيده است و بر اساس گفته‌هاي سيرافي‌ها كه مي‌گفتند اين پروژه تا پايان سال 96 به بهره‌برداري مي‌رسد هنوز در مرحله خاكبرداري متوقف است ولي با اين وجود جوابيه روز گذشته سيراف سعي كرده است اين شكست را به موضوعاتي پيش پا افتاده ارتباط دهد.
 نويسنده: وحید حاجی‌پور
 
نگاهي به وعده‌هاي مديران وزارت نفت و مديران پالايشگاه‌هاي سيراف نشان مي‌دهد اين پروژه به سرانجام نرسيده است و بر اساس گفته‌هاي سيرافي‌ها كه مي‌گفتند اين پروژه تا پايان سال 96 به بهره‌برداري مي‌رسد هنوز در مرحله خاكبرداري متوقف است ولي با اين وجود جوابيه روز گذشته سيراف سعي كرده است اين شكست را به موضوعاتي پيش پا افتاده ارتباط دهد.
به گزارش «جوان»، هفته گذشته بود كه «جوان» طي گزارشي نوشت آخرين گزارش‌ها و اطلاعات از پروژه احداث 8 پالايشگاه 60 هزار بشكه‌اي حاكي از آن است كه اين پروژه به شكست نزديك شده است كه اين گزارش با پاسخ تند و شخصي مدير عامل جوان شركت زيرساخت فراگير پالايشي سيراف مواجه شد كه در نوع خود جالب بود.
در اين جوابيه عنوان شده است نگارنده به دليل عدم آشنايي با مگاپروژه‌ها و پروژه‌هاي پالايشي هنوز نمي‌داند براي به ثمر رساندن چنين پروژه‌هايي به شش سال زمان نياز است. اين پاسخ در شرايطي مطرح شده است كه «جوان» هم نسبت به افتتاح پالايشگاه‌هاي سيراف در سال 96 انتقاد كرده و اين مورد را نشانه خام بودن طرح فوق عنوان كرده بود. عليرضا صادق‌آبادي مسئول پروژه سيراف كه نگارنده گزارش «جوان» را به بي‌اطلاعي متهم كرده است در تاريخ 17 ارديبهشت 94 در حاشيه نمايشگاه بين‌المللي نفت و در نشستي خبري گفت: تا 5/2 سال آينده توليد زودهنگام و تا 3 سال آينده توليد كامل سيراف محقق ‌می‌شود.  اين گفته صادق‌آبادي بدان معناست كه اين پروژه بايد تا پايان سال 96 به توليد مي‌رسيد ولي در جوابيه خود اذعان كرده است كه به شش سال زمان نياز است! از سويي بهتر است به فراخوان عمومي وزارت نفت در تيرماه 1393 دقت كرد كه براي مناقصه طرح‌هاي پالايشي سيراف منتشر شد؛ در اين فراخوان، قوانين و مقررات مربوط به اجراي طرح، تعهدات طرفين (سرمايه‌گذاران و وزارت نفت)، تقويم زماني اجراي طرح و همچنين دياگرام كلي اجراي طرح توسط وزارت نفت مشخص شده بود. طرحي كاملاً ناپخته كه از لحاظ طراحي فني مهندسي، اقتصاد طرح و بازار محصولات و همچنين برنامه زماني مورد نقد جدي بسياري از كارشناسان صنعت نفت قرار گرفت.  يكي از مفروضات با پارسال آرماني و غيركارشناسي اين طرح، اتمام پروژه تا پایان سال 1396 بود. در بخش «EXECUTIVE SUMMARY» اين فراخوان عمومي در قسمت «Project Implementation» برنامه زماني زير ارائه شده است كه نشان مي‌دهد طبق طرح پيش‌بيني شده توسط وزارت نفت اين پروژه مي‌بايست تا نيمه سال 2017 به اتمام برسد!  همچنين در بند 7 «فرآيند دريافت و ارزيابي مدارك متقاضيان و تعهدات سرمايه‌گذاران منتخب طرح احداث فراگير پالايشي سيراف» آمده است: «مطالعات بازار و گزارش امكان‌سنجي فني و اقتصادي طرح احداث پالايشگاه ميعانات گازي (شامل ارائه الگوي پالايشي مورد نظر متقاضي و برنامه زمان‌بندي اجرايي و مالي قابل قبول جهت اجراي مراحل مختلف طرح با توجه به شروع بهره‌برداري حداكثر اوايل سال ۱۳۹۶) جهت كسب امتيازات لازم در بخش مربوط به «درك از بازار و طرح پيشنهادي» در جدول امتيازدهي انتخاب متقاضيان سرمايه گذاري.» بر اين اساس آن بخش از جوابيه كه «جوان» را به نداشتن كمترين تجربه و دانش در پروژه‌هاي نفتي متهم مي‌كند، دقيقاً مصداق مديرعامل اين پروژه است كه خود ادعا كرده بود اين پروژه در سال 96 به افتتاح مي‌رسد.
 
   مقايسه ايران و قطر
در بخشي ديگر از اين جوابيه، انتقاد از طرح سيراف را بازي در زمين دلالان ميعانات گازي عنوان كرده و نوشته شده است چطور ممكن است كه در كشور قطر با الگوي فرآيندي مشابه از سوي بزرگ‌ترين شركت‌هاي نفتي و سرمايه‌گذاري در دنيا، تبديل ميعانات گازي به نفتا و سوخت جت و نفت گاز كار خوبيست، اما مشابه اين كار در كشور ايران از همه لحاظ فني و اقتصادي داراي توجيه نيست؟!
در پاسخ به اين موضوع بايد گفت چرا ايران بايد با قطر مقايسه شود و چرا با كره جنوبي مقايسه نمي‌شود كه محموله‌هاي ميعانات گازي ايران را تبديل به نفتا و نفتا را به عنوان خوراك پتروشيمي‌ها و پتروپالايشگاه‌هاي خود استفاده مي‌كند و ارزش افزوده چند برابر توليد مي‌كند؟
از قضا براي كشور ايران با توجه به شرايط سياسي خاص در دنيا و برداشته نشدن تحريم‌ها، توليد روزانه 250 هزار بشكه نفتا و بازاريابي براي آن ممكن است قابل مقايسه با قطر نباشد. چرا سيراف را با راس لفان مقايسه كنيم؟ چرا آن را با جامنگار هند مقايسه نكنيم كه با وجود افت قيمت نفت در سال 2016 و كاهش مارجين پالايشي در دنيا، اين پالايشگاه 35 درصد افزايش سود داشته است.
  
كدام قرارداد؟
در جوابيه ديروز گفته شده كه درباره خوراك قرارداد با امور بين‌الملل شركت ملي نفت منعقد شده است كه در پاسخ بايد گفت چيزي كه با سيراف درباره خوراك امضا شده است يك موافقتنامه اوليه است و قرارداد نيست لذا جنبه قانوني و الزامي ندارد. در بخشي ديگر ادعاي «جوان» درباره كاهش فشار مخزن پارس جنوبي و كاهش ميعانات گازي را رد كرده كه در پاسخ به اين بحث، تنظيم‌كننده جوابيه را به اظهارات مديران نفت و گاز پارس ارجاع داد كه رسماً به كاهش فشار مخزن اشاره كردند.
 
   چند سال خوراك؟
در بند 5 جوابيه گفته شده كه اين روزنامه مدعي است وزارت نفت بعد از 12 سال به سيراف خوراك نمي‌دهد در حالي كه اين جريده نوشته است وزارت نفت تعهدي به تأمين 480 هزار بشكه ندارد. ضمن آنكه اين جوابيه مدعي است نرخ بازگشت سرمايه اين پالايشگاه‌ها شش ساله است. اين در حالي است كه در ابتدا گفته شده بود نرخ بازگشت سرمايه 45 درصد است و در مراحل بعدي به 25 درصد و 15 درصد و اعداد ديگر رسيده است.
با توجه به اينكه مجوز تأمين خوراك كامل سال 94 صادر شده و تا سال 1406 اعتبار دارد و همچنين بنا به گفته شركت سيراف در اين جوابيه، براي بهره‌برداري از اين پالايشگاه‌ها به شش سال زمان نياز است يعني خوراك از سال 1400 تا 1406 تعلق مي‌گيرد و پس از آن وزارت نفت تعهدي به تأمين 480 هزار بشكه خوراك ندارد! حال بهتر است به اين پرسش پاسخ داده شود كه چه سرمايه‌گذاري حاضر است براي شش سال در اين طرح سرمايه‌گذاري كند؟ دليل وزارت نفت براي تأمين 12 ساله خوراك پالايشگاه‌هاي پارس جنوبي به دليل افت فشار مخزن پارس جنوبي بوده است كه به نظر مي‌رسد تنظيم‌كننده جوابيه علاقه‌اي به پذيرش اين موضوع ندارد. موضوع ديگري كه در اين جوابيه مطرح شده است موضوع خام فروشي است كه سيرافي‌ها آن را قبول ندارند ولي محمد حسن پيوندي مديرعامل تاپيكو و يكي از سهامداران سيراف رسماً اعلام كرده است كه توليد نفتا از سيراف خام‌فروشي است و نفتا بايد تبديل به محصولات پتروشيمي يا بنزين يورو 5 شود كه دقيقاً اين جريده هم نسبت به اهميت اين موضوع گزارش‌هايي را منتشر كرده بود.
 
  واحد يوتيليتي
طبق گزارش يكي از سهامداران سيراف، قرار بوده يك واحد يوتيليتي براي هشت پالايشگاه 60 هزار بشكه‌اي ايجاد شده و هشت سهامدار اين طرح 10 درصد از منابع مالي اين واحد را تأمين كنند. اين بدان معناست كه قرار بود براي كاهش هزينه‌ها و توسعه منضبط پروژه اين طرح عملياتي شود ولي در تصميم جديد، قرار شده هر يك از شركت‌ها به طور مجزا واحد يوتيليتي احداث كنند. حال اين اقدام به چه منظور بوده است؟ جز اين است كه برخي از سهامداران از پروژه انصراف داده‌اند و براي عقب نماندن كار ساير سهامداران، قرار شده هر سهامدار براي خود واحد يوتيليتي احداث كند؟ آيا اين بدان معنا نيست كه يا طرح اول اشتباه بوده است يا سهامداران نتوانستند خود را به پروژه برسانند؟ اگر اينطور نيست پس چرا پيشرفت فيزيكي اين پروژه از شهريور سال گذشته تا به امروز در مرحله خاكبرداري متوقف شده است؟ آيا تنظيم‌كنندگان جوابيه نمي‌دانند كه احداث يك واحد يوتيليتي براي هر پالايشگاه نيازمند حداقل 60 ميليون دلار است كه نمي‌توانند اين عدد را هضم كنند و نويسنده گزارش را به بي‌سوادي متهم مي‌كنند؟ بند بند جوابيه سيراف حاوي نكات جالبي است كه با توجه به پيگيري اين موضوع در دستگاه قضا، اسناد و توضيحات كامل‌تر در دادگاه ارائه خواهد شد.
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
سامان
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۵۰ - ۱۳۹۶/۰۲/۲۷
0
0
آقای محترم بالفرض هم که این پروژه با تاخیر مواجه است و به هدف گذاری از پیش تعیین شده نرسیده است شما مگر در این کشور زندگی نمی کنید و از شرایط دشوار تامین مالی چنین پروژه ها اطلاع ندارید شما مگر نمی دانید چه تعداد عظیمی پروژه نیمه کاره بدلیل تحریم و عدم تامین مالی روی زمین مانده است
اگرواقعا دغدغه طرح های بزرگی مانند سیراف را دارید و که اتفاقا مسئول آن بخش خصوصی است چرا وقت و انرژی خود را صرف پروژه‌ای عظیم نفتی و گازی و میادین مشترک نمی نمایید
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار