احمد محمدتبريزي
شهر مهران در دوران دفاع مقدس روزهاي پر فراز و نشيبي را تجربه كرد. روزهايي پر از حادثه و نبرد در طول هشت سال براي مردم مهران رقم خورد و آنها لحظات دلهرهآوري را از سر گذراندند. شهرشان چندين بار اشغال شد ولي در آخر به دست رزمندگان آزاد شد و دست نيروهاي ارتش بعث را از اين شهر استراتژيك قطع كردند. در دوران هشت ساله دفاع مقدس، شهر مرزي مهران چهار بار به اشغال نيروهاي عراقي درآمد كه يك بار از اين اشغالها در 26 ارديبهشت ماه سال 1365 اتفاق افتاد.
به گزارش «جوان» شهر مهران در تاريخ جنگ، نماد پايداري، مقاومت، ايثار و ايستادگي است. اين شهر به عنوان جنگيترين شهر ايلام مملو از خاطرات تلخ و شيرين روزهاي جنگ بوده و كمتر رزمندهاي است كه از اين استان خاطرهاي نداشته باشد. اين شهر مرزي به دليل موقعيت جغرافيايياش، با شروع جنگ تحميلي تحركات و تجاوزات مرزي نظاميان عراقي در اين منطقه مرزي شروع شد و روز به روز شديدتر هم شد. با ادامه جنگ وضعيت به گونهاي پيش رفت كه شهر مهران تا مدتها قابل سكونت نبود و فقط منطقه عملياتي محسوب ميشد. صدام شعار ميداد كه من از مهران خارج نميشوم مگر ايران از دور خارج شود. بعثيها آن روزها با چنين افكاري حمله به مهران را شروع كردند.
اولين حركت عراق از تاريخ 13 فروردين ماه سال 1358 شروع شد. در اين روز، شهر مهران مورد حمله هوايي عراق قرار گرفت و روز بعد، يك گروه از ارتش عراق به شهر «قصرشيرين» حمله كردند. از فروردين ماه سال 1359 به طور مرتب شهر مهران و حومه آن با خمپاره و توپخانه هدف حمله قرار ميگرفت. در آن هنگام، شهر مهران و 15 روستاي اطراف آن پس از مداومت و شدت نسبي حملات دشمن، به تدريج از ارديبهشت ماه سال 1359 محل اقامتشان را تخليه كردند.
در هشتم خرداد ماه سال 1359، عراق بار ديگر به شهر «مهران» حملـه هوايـي و توپخانهاي كرد. در اين حمله 12 تن از همميهنان عزيز به شهادت رسيدند و 36 نفر نيز زخمي شدند و اين درحالي بود كه همه آنها غير نظامي بودند. در 12 شهريور ماه سال 1359، مهران بار ديگر مورد حملات موشكي قرار گرفت كه در اين حمله نيز دو نفر شهيد و پنج نفر زخمي شدند.
يكي از ساكنان شهر مهران، روزي را كه عراقيها به زادگاهش حمله كردند چنين توصيف ميكند: «حمله عراقيها به مهران آنقدر سريع اتفاق افتاد و آنقدر اوضاع به هم پيچيده بود كه ما حتي اگر اندكي درنگ ميكرديم يا كشته ميشديم يا به اسارت در ميآمديم. بنابراين اولين موضوعي كه ذهن ما را به خود مشغول كرده بود چگونگي جان به در بردن از آن معركه بود با وجود اين ما خيلي سريع با همان ماشيني كه عرض كردم، خانه اجدادي مان را ترك كرديم و همه اجناسي كه در مغازه داشتيم و اموال و اثاثيه منزلمان را كه نتوانسته بوديم باخودمان بياوريم به دست عراقيها افتاد. پدرم بعدها ميگفت ترك خانه و كاشانهمان در مهران به اجبار دشمن، يكي از غمناكترين اتفاقات زندگيام بوده است.»
به مرور زمان به دليل خالي شدن شهر از سكنه و تجمعات جسته و گريخته دشمن در نقاط مختلف مرز واحدهايي از تيپ اسلام آباد (ارتش) براي حفظ و تأمين منطقه عمليات به اين ناحيه اعزام شدند. پس از استقرار اين يگان و اجراي آتش متقابل (هرچند ضعيف) عليه دشمن، آتش عراق قطع شد و به دنبال آن مردم مجدداً به شهر بازگشتند.
در هشت سال جنگ تحميلي نيز اين شهر چهار بار اشغال و سپس آزاد شد. در واقع شهر مهران سه بار به دست ارتش بعثي و يكبار در همكاري منافقين با اين ارتش، اشغال و هر بار با تلاش و همت رزمندگان ايران اسلامي آزاد شد.
عراقيها با ورود به مهران تبليغات گستردهاي انجام دادند و سعي كردند اشغال مهران را بزرگ و در مقابل شهر فاو جلوه دادند و وانمود كردند كه عمليات دفاع متحرك آنها نتيجه داده است. امام(ره) اين مطلب را از رسانههاي بيگانه شنيده و متوجه شده بود كه عراقيها درصدد انجام عملياتهاي جديدي هستند به همين دليل به تعدادي از پرسنل سپاه كه خدمت ايشان ميرسند تكليف ميكنند كه «مهران هم بايد آزاد شود.» تقريباً 45 روز از اين جريان نگذشت كه نيروهاي زيادي از لشكرهاي سپاه در منطقه مستقر شدند و در دماي بالاي 50 درجه كمتر از گذشت 45 روز از تصرف مهران، با انجام عمليات بزرگ كربلاي يك در پنج مرحله وارد عمليات شدند و شهر را از دست بعثيها آزاد كردند.